• فهرس المقالات فیلم‌های عامه‌پسند

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی تناسب فرهنگی و گفتمانی از طریق مقایسه گفتمان فرهنگی در فیلم‌های عامه‌پسند و نخبه‌گرا
        تژا میر فخرایی عباس کاظمی اسماعیل فتحی
        مقاله تحقیقی حاضر با هدف بررسی تناسب فرهنگی و گفتمانی از طریق مقایسه گفتمان فرهنگی در فیلم‌های عامه‌پسند و نخبه‌گرا انجام یافته است. مقاله در چارچوب روش‌های کیفی تحلیل محتوا قرار دارد که از مفاهیم و شاخص‌های مرسوم در مطالعات گفتمانی و جامعه شناختی بهره می‌جوید. در نمونه أکثر
        مقاله تحقیقی حاضر با هدف بررسی تناسب فرهنگی و گفتمانی از طریق مقایسه گفتمان فرهنگی در فیلم‌های عامه‌پسند و نخبه‌گرا انجام یافته است. مقاله در چارچوب روش‌های کیفی تحلیل محتوا قرار دارد که از مفاهیم و شاخص‌های مرسوم در مطالعات گفتمانی و جامعه شناختی بهره می‌جوید. در نمونه‌گیری پژوهش از شیوه هدفمند استفاده شده است که اصلی‎ترین شیوه نمونه‌گیری در روش تحلیل گفتمانی به حساب می‌آید و پنج فیلم از میان فیلم‌های نخبه‌گرا (زمانی برای مستی اسب‌ها، بچه‌های آسمان، گیلانه، آفساید، زیر نور ماه) و پنج فیلم از میان فیلم‌های عامه‌پسند (مرد عوضی، شوکران، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مارمولک) انتخاب شده و با هم مقایسه می‌شوند. فیلم عامه‌پسند و فیلم نخبه‌گرا را می‌توان با توجه به بررسی و ارزیابی بافت مخاطبین و خریداران فیلم مختلف تعیین نمود. فیلم‌های عامه‌پسند آثاری می‌باشند که بوسیله "عموم مردم" و مخصوصاً گروه‌های متوسط و پایینی آن مورد استفاده قرار می‌گیرند و قاعدتاً باید پرفروش نیز باشند‌ و الا عامه‌پسند محسوب نخواهد شد. از این رو شاخص فروش به مثابه مناسب‌ترین شاخص برای فیلم‌های عامه‌پسند و مورد اقبال عموم مردم انتخاب شده است. فیلم‌های نخبه‌گرا که آن را به سلیقه بالا و اقشار فرهنگی با سطح تحصیلات بالا می‌توان ربط دارد تعریف شده. از این رو فیلم‌هایی که بالاترین جوایز در جشنواره های معتبر جهانی را کسب کرده‌اند به عنوان فیلم نخبه‌گرا انتخاب می‌کنیم. جوایز مذکور شاخص ارزش بالای هنری است که اصلی‌ترین مشخصة یک فیلم نخبه‌گرا محسوب می‌گردد. مقاله چنین نتیجه می‌گیرد که در رابطه با نقش‌های داستانی در فیلم‌های عامه‌پسند و نخبه‌گرا بر خلاف فضاهای داستانی به تصویر کشیده که تفاوتی آشکار و بنیادین بین فیلم‌های نخبه و عامه‌پسند نمونه تحقیق وجود داشت، ولی در مورد نقش‌های داستانی با توجه به اینکه محدوده زمانی تحقیق سال (1385-1375) می‌باشد و یک تغییر نگرش بر سینمای ایران قابل مشاهده بود؛ یعنی رفته رفته سینمای کشور از تعلق یک ساختار بسته وارد یک ساختار باز می‌شود و در نتیجه یک گفتمان فرهنگی نسبی‌گرایانه در فیلم‌های عامه‌پسند و نخبه‌گرا قابل مشاهده بود. تفاصيل المقالة