• فهرس المقالات فرانقش متنی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - تحلیل سبکی داستان شیخ صنعان، براساس رویکرد نقش گرا
        خدیجه بهرامی رهنما
        یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لا أکثر
        یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لایۀ معنایی مجزّا (اندیشگانی، متنی و بینافردی)، اما مرتبط است که آن ها را فرانقش نامیده است که با استفاده از آن می توان، متون ادبی مختلف از جمله؛ منطق الطیر را مورد تحلیل قرار داد. از میان داستان های مختلف منطق الطیر، داستان شیخ صنعان، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، انسجام ساختاری، غیر ساختاری و کارکرد بینافردی را در داستان شیخ صنعان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرایند مادی، بیش از دیگر فرایندها در داستان به کار رفته است که مبیّن کنش های عینی و محسوس به کار رفته در داستان است. در فرانقش متنی-ساختاری، آغازگر ساده، بسامد بیشتری نسبت به آغازگرهای مرکب دارد و نیز، اغلب بندها، دارای آغازگر بی نشان هستند. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژگانی-بازآیی، مولّفۀ تکرار و در انسجام واژگانی- باهم آیی، با هم آیی متداعی بیشترین بسامد را در این داستان دارا هستند. در فرانقش بینافردی، وجه خبری، بسامد بیشتری نسبت به دیگر انواع وجه دارد و نیز اغلب بندها، دارای قطبیّت مثبت هستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل سبکی داستان‌های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقش‌گرای نظام‌مند هلیدی
        خدیجه بهرامی رهنما امیرحسین ماحوزی
        هلیدی، در زبان‌شناسی نقش‌گرای نظام‌مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آن‌ها، می‌توان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه‌های مختلف، از جمله؛ دستور أکثر
        هلیدی، در زبان‌شناسی نقش‌گرای نظام‌مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آن‌ها، می‌توان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه‌های مختلف، از جمله؛ دستور نقش‌گرا داراست. از این روی، از میان داستان‌های مختلف شاهنامه، دو داستان ایرج و رستم و شغاد را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار داده‌ایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانه‌یی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان‌ مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنش‌های عینی و ملموس به کار رفته در صحنه‌ها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژ‌ه‌ها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژه‌ها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژه‌ها- باهم‌آیی، باهم‌آیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعل‌های به کار رفته، گذشته و فاعل‌ها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پای‌بندی حقیقت گزاره‌ها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستان‌ها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستان‌های ایرج و رستم و شغاد، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد. تفاصيل المقالة