نقش پلیمر سوپرجاذب در کاهش اثر تنش کم آبی در خاک های شنی و لومی رسی، اثر پنج سطح پلیمر سوپر جاذب (صفر، 0.1، 0.2، 0.4 و 0.8 گرم در کیلوگرم خاک)، سه تیمار آبیاری (محتوای رطوبت نسبی خاک شامل 80، 60 و 40 درصد ظرفیت زراعی خاک) و دو نوع بافت خاک (شنی و لومی رسی) بر روی تولید أکثر
نقش پلیمر سوپرجاذب در کاهش اثر تنش کم آبی در خاک های شنی و لومی رسی، اثر پنج سطح پلیمر سوپر جاذب (صفر، 0.1، 0.2، 0.4 و 0.8 گرم در کیلوگرم خاک)، سه تیمار آبیاری (محتوای رطوبت نسبی خاک شامل 80، 60 و 40 درصد ظرفیت زراعی خاک) و دو نوع بافت خاک (شنی و لومی رسی) بر روی تولید زیست توده، رنگدانه های فتوسنتزی، میزان تبادل گاز برگ، محتوای نسبی آب برگ، نشت الکترولیت، مقدار پرولین، فعالیت کاتالاز، فعالیت سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش کم آبی باعث کاهش قابل توجه میزان فتوسنتز خالص، هدایت روزنه ای برگ، کلروفیلa+b ، محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع بوته و تولید ماده خشک ذرت شد. فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز، نشت الکترولیت و مقدار پرولین با افزایش سطح تنش کم آبی به طور قابل توجهی افزایش یافت. استفاده از پلیمر سوپرجاذب تحت تنش کم آبی 40 درصد موجب افزایش فتوسنتز خالص (32.3 درصد)، هدایت روزنه ای (38 درصد)، کلروفیلa+b (23.9 درصد)، محتوای نسبی آب برگ (11.9 درصد) و تولید ماده خشک (24 درصد) و کاهش نشت الکترولیت (10.8 درصد)، مقدار پرولین (66.9 درصد)، فعالیت کاتالاز (42.7 درصد)، فعالیت سوپراکسید دیسموتاز (33.2 درصد) و آسکوربات پراکسیداز (34.3 درصد) در مقایسه با عدم کاربرد آن گردید. در مجموع می توان گفت که کاربرد پلیمر سوپر جاذب به میزان 0.8 گرم در کیلوگرم خاک از طریق افزایش ظرفیت نگهداری آب در خاک باعث بهبود رشد و نمو گیاه ذرت در شرایط تنش کم آبی می شود.
تفاصيل المقالة
این تحقیق به منظور بررسی پاسخ گلرنگ به تنش های شوری، خشکی و تنش همزمان شوری- خشکی و سهم هر یک در کاهش عملکرد، اجزای عملکرد و فتوسنتز گیاه انجام شد. بدین منظور آزمایشی به صورت کرت های یک بار خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در اراضی مرکز آموزش کشاورزی کبوترآباد أکثر
این تحقیق به منظور بررسی پاسخ گلرنگ به تنش های شوری، خشکی و تنش همزمان شوری- خشکی و سهم هر یک در کاهش عملکرد، اجزای عملکرد و فتوسنتز گیاه انجام شد. بدین منظور آزمایشی به صورت کرت های یک بار خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در اراضی مرکز آموزش کشاورزی کبوترآباد اصفهان در سال های 95-1394 و 96-1395 اجرا شد. در این مطالعه گلرنگ بهاره رقم صفه در واکنش به چهار سطح شوری آب آبیاری (5/2، 5، 10 و 15 دسی زیمنس بر متر) و چهار سطح آبیاری (100، 80، 60 و 40 درصد ظرفیت مزرعه ای) در مرحله رشد رویشی این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح شوری و خشکی به طور معنی داری از میانگین اکثر صفات مورد بررسی کاسته شد، به طوری که شدیدترین تیمارهای خشکی (آبیاری بر اساس 40 درصد ظرفیت مزرعه) و شوری (15 دسی زیمنس بر متر) کمترین مقادیر صفات را به خود اختصاص دادند. با افزایش شوری، درصد روغن دانه کاهش یافت، لیکن این کاهش (4/7 درصد) فقط در بالاترین سطح شوری آب (15 دسی زیمنس بر متر) معنی دار بود. بالاترین سطح تنش همزمان خشکی و شوری موجب کاهش هر چه بیشتر عملکرد دانه (13/87 درصد کاهش) در مقایسه با بالاترین سطح هر یک از تنش های خشکی (40/71 درصد کاهش) و شوری (56/55 درصد کاهش) نسبت به تیمار شاهد (بدون تنش خشکی و شوری) شد و سهم تنش خشکی در مقایسه با تنش شوری در کاهش عملکرد (به ترتیب 40/71 و 56/55 درصد) به مراتب بیشتر بود. لذا، به طورکلی با در نظر گرفتن حداقل افت عملکرد دانه، آبیاری معادل 80 درصد ظرفیت مزرعه با شوری 5 دسی زیمنس بر متر در مرحله رشد رویشی تولید گلرنگ امکان پذیر می باشد.
تفاصيل المقالة
به منظور مطالعه شاخصهای فیزیولوژیک رشد و عملکرد سویا تحت تأثیر جایگذاری قسمتی از نیتروژن همراه با فسفر در شرایط تنش رطوبتی، آزمایشی در سال 1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینای همدان به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با أکثر
به منظور مطالعه شاخصهای فیزیولوژیک رشد و عملکرد سویا تحت تأثیر جایگذاری قسمتی از نیتروژن همراه با فسفر در شرایط تنش رطوبتی، آزمایشی در سال 1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینای همدان به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول تنش رطوبتی شامل سه سطح آبیاری پس از 60، 90 و 120 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A بود که در کرتهای اصلی قرار داده شد و در کرتهای فرعی نیز دو عامل نیتروژن (در دو سطح جایگذاری بخشی از نیتروژن با فسفر و مصرف پخشی) و فسفر (در دو سطح جایگذاری و عدم مصرف) بهصورت فاکتوریل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که جایگذاری همزمان نیتروژن و فسفر در تمامی سطوح آبیاری اثر معنیداری بر روند تغییرات شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و سرعت جذب خالص داشت و سبب افزایش آنها شد. تنش رطوبتی منجر به کاهش سرعت رشد محصول گردید. طبق نتایج مورد بررسی، سرعت رشد محصول، در بازه زمانی 35 تا 45 روز پس از کاشت، روند افزایشی خود را در پیش گرفته و 65 روز پس از کاشت به حداکثر میزان خود رسید. بعد از این مرحله سرعت رشد محصول کاهش یافت و در بازه زمانی 95 تا 100 روز پس از کاشت به سمت صفر میل نمود. بیشترین تجمع ماده خشک و سرعت رشد محصول از تیمار آبیاری پس از 60 میلیمتر تبخیر و جایگذاری نیتروژن با فسفر به دست آمد. بر طبق نتایج، جایگذاری نیتروژن با فسفر، اثر منفی تنش رطوبتی را بر شاخص‎های رشد سویا کاهش داد. جایگذاری نیتروژن با فسفر عملکرد دانه را نسبت به مصرف پخشی نیتروژن با فسفر 4/11 درصد افزایش داد و به 8/3855 کیلوگرم در هکتار رسانید. در این پژوهش جایگذاری نیتروژن با فسفر در آبیاری پس از 90 میلی‎متر تبخیر مانع از کاهش معنی دار عملکرد روغن نسبت به آبیاری پس از 60 میلی‎متر تبخیر گردید.
تفاصيل المقالة
از جمله عوامل بسیار مهمی که میتواند رشد و عملکرد محصولات زراعی را بهبود ببخشد، استفاده از تراکم مناسب کاشت، به ویژه در شرایط خاکورزی حفاظتی، میباشد که کشت محصول در داخل بقایای محصول قبلی انجام میگیرد. به منظور بررسی اثر تراکم های مختلف کاشت و رقم بر تبادلات گازی برگ أکثر
از جمله عوامل بسیار مهمی که میتواند رشد و عملکرد محصولات زراعی را بهبود ببخشد، استفاده از تراکم مناسب کاشت، به ویژه در شرایط خاکورزی حفاظتی، میباشد که کشت محصول در داخل بقایای محصول قبلی انجام میگیرد. به منظور بررسی اثر تراکم های مختلف کاشت و رقم بر تبادلات گازی برگ ارقام گندم، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا گردید. در این آزمایش، عامل تراکم کاشت در سه سطح شامل 400، 500 و 600 بذر در متر مربع در کرتهای اصلی و عامل رقم در 5 سطح شامل ارقام سیوند، سیروان، پیشتاز، پیشگام و پارسی در کرتهای فرعی قرار گرفتند. کاشت محصول در تاریخ 12 ابان فصل زراعی 94-1393 بر روی پشته هایی به عرض 60 سانتی متر که پوشیده از بقایای ذرت مربوط به کشت قبل بود، انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر تراکم کاشت بر میزان تعرق و عملکرد دانه در سطح احتمال 5 درصد و بر صفات هدایت روزنهای، فتوسنتز خالص، عملکرد کوانتومی، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و شاخص برداشت در سطح احتمال 1 درصد معنیدار بود. اثر رقم بر صفات میزان تعرق، غلظت دیاکسیدکربن زیر روزنهای، هدایت روزنهای، میزان فتوسنتز خالص، عملکرد کوانتومی، کارآیی مصرف آب لحظهای، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت در سطح احتمال 1 درصد معنیدار بود. همچنین، اثر متقابل تراکم کاشت×رقم بر صفات دمای برگ و عملکرد بیولوژیک در سطح احتمال 1 درصد و غلظت دیاکسیدکربن زیر روزنه در سطح احتمال 5 درصد معنیدار بود. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که افزایش تراکم بوته از 400 به 600 بوته در متر مربع سبب کاهش معنیدار میزان تعرق، هدایت روزنهای، فتوسنتز خالص و عملکرد کوانتومی گردید. همچنین، افزایش تراکم سبب کاهش تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و شاخص برداشت گردید. رقم پیشگام در مقایسه با سایر ارقام مورد مطالعه، بیشترین میزان تعرق و هدایت روزنهای، رقم پارسی به نوبه خود بیشترین فتوسنتز خالص، عملکرد کوانتومی و کارآیی مصرف آب لحظهای و همچنین رقم سیروان بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند.
تفاصيل المقالة
تعیین نیاز غذایی گیاه از لحاظ عناصر پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم از نظر بهبود رشد گیاه و کاهش آلودگی های زیست محیطی حایز اهمیت می باشد. به منظور تعیین نیاز غذایی گیاه دارویی- صنعتی حنا آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در بخش شهداد از شهرستان أکثر
تعیین نیاز غذایی گیاه از لحاظ عناصر پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم از نظر بهبود رشد گیاه و کاهش آلودگی های زیست محیطی حایز اهمیت می باشد. به منظور تعیین نیاز غذایی گیاه دارویی- صنعتی حنا آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در بخش شهداد از شهرستان کرمان در سال 95-1394 اجرا شد. در این مطالعه سه اکوتیپ حنا (بم، شهداد و رودبار) در واکنش به چهار ترکیب کودی (300:200:150، 200:100:100، 100:50:50، 0:0:0،کیلوگرم در هکتار کودهای حاوی نیتروژن، فسفر و پتاسیم) از لحاظ برخی شاخص های رشد نظیر فتوسنتز خالص، سرعت تعرق و هدایت روزنه ای مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین میانگین پارامترهای سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی، فتوسنتز خالص، سرعت تعرق، هدایت روزنه ای و عملکرد خشک کل مربوط به اکوتیپ شهداد بود. این در حالی بود که در مورد صفت عملکرد خشک برگ اختلاف بین اکوتیپ های شهداد و رودبار از لحاظ آماری معنی دار نبود. اثر تیمار کاربرد کودهای شیمیایی در مورد اکثر صفات اندازه گیری شده در سطح یک درصد معنی دار گردید. بیشترین میانگین صفات اندازه گیری شده مربوط به تیمار کاربرد کودهای شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم با ترکیب 300:200:150 کیلوگرم در هکتار بود که در مورد صفات عملکرد خشک برگ و سرعت رشد نسبی اختلاف معنی داری با ترکیب 200:100:100 نیتروژن، فسفر و پتاسیم نداشت. در این مطالعه اثر متقابل اکوتیپ در کاربرد کودهای شیمیایی برای هیچ یک از پارامترهای اندازه گیری شده معنی دار نگردید. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که اکوتیپ های شهداد و رودبار و ترکیب کودهای نیتروژن، فسفر و پتاسیم با نسبت 200:100:100 کیلوگرم در هکتار جهت کاشت در شرایط آب و هوایی شهداد مناسب می باشند.
تفاصيل المقالة
بهمنظور بررسی اثر رژیم آبیاری و محلولپاشی اسیدآبسیزیک بر برخی عوامل فیزیولوژیک و تبادلات گازی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia cv. MunsteadOrganic) آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان طی سا أکثر
بهمنظور بررسی اثر رژیم آبیاری و محلولپاشی اسیدآبسیزیک بر برخی عوامل فیزیولوژیک و تبادلات گازی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia cv. MunsteadOrganic) آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان طی سال های زراعی 97-1396بهاجرا درآمد. تیمارهای آزمایش در چهار سطح رژیمهای آبیاری (شامل 100-90، 80-70، 60-50 و 40-30 درصد ظرفیت زراعی) و سه سطح اسیدآبسیزیک (شامل صفر، 15 و 30 میکرومولار در لیتر) لحاظ گردید. نتایج نشان داد افزایش رژیم آبیاری سبب کاهش کلروفیل a، b و a+b، تبادلات گازی و محتوای آب نسبی برگ گردید. در حالیکه کارایی مزوفیلی، کارآیی مصرف آب و کارآیی مصرف آب داخلی برگ افزایش یافت. اسیدآبسیزیک نیز بر تمامی صفات مورد بررسی بهجز کاروتنوئیدها اثر معنیدار داشت و این اثر به جز برای صفات کارایی مصرف آب که در 15 میکرومولار بیشترین بودند برای سایر صفات در 30 میکرومولار در لیتر به حداکثر خود رسید. همچنین اثر متقابل رژیم آبیاری و کاربرد اسیدآبسیزیک بهجز برای صفت کلروفیلa+b برای سایر صفات مورد بررسی معنیدار بود و بیشترین این صفات از کاربرد 30 میکرومولار اسیدآبسیزیک مشاهده شد. محلولپاشی 15 میلیگرم در لیتر اسیدآبسیزیک در شرایط رژیم آبیاری 40-30 درصد ظرفیت زراعی بهترتیب موجب افزایش 04/25 و 75/38 درصدی کارایی مصرف آب داخلی برگ و کارایی مصرف آب نسبت به عدم کاربرد اسیدآبسیزیک در این سطح خشکی گردید. بهطورکلی نتایج این آزمایش، کاربرد 15 میکرومولار در لیتر اسیدآبسیزیک را در شرایط رژیم آبیاری 40-30 درصد ظرفیت زراعی بهعنوان بهترین تیمار جهت دریافت بیشترین کارایی مصرف آب معرفی میکند، زیرا با مصرف کمتر آب و کاربرد اسیدآبسیزیک در شرایط تنش، میتوان به سطوح بالاتری از عملکرد اسیدآبسیزیک در القاء تحمل به خشکی دست یافت.
تفاصيل المقالة
برای تعیین نیاز آبی ارقام گیاه آفتابگردان آزمایشی در سال 1394 و 1395 با استفاده از طرح اسپیلیتپلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در ایستگاه زراعی اردستان اصفهان اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی عبارت بودند از: 3 رژیم آبیاری D1، D2 و D3 بهترتیب آبیاری پس ا أکثر
برای تعیین نیاز آبی ارقام گیاه آفتابگردان آزمایشی در سال 1394 و 1395 با استفاده از طرح اسپیلیتپلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در ایستگاه زراعی اردستان اصفهان اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی عبارت بودند از: 3 رژیم آبیاری D1، D2 و D3 بهترتیب آبیاری پس از 60، 120 و 180 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A و پنج رقم ارقام آفتابگردان آذرگل، پروگرس، گابور،هایسان 25 وهایسان 36. نتایج نشان داد که در شرایط بدون تنش و تنش ملایم، ارقام آذرگل و پروگرس دارای بیشترین میزان دوره پرشدن دانه، وزن هزار دانه، قطر ساقه و قطر طبق بودند. در شرایط تنش کمبود آب شدید ارقام پروگرس و گابور برتری محسوسی داشتند به طوری که رقم پروگرس بیشترین میزان دوره پرشدن دانه، وزن هزار دانه، قطر ساقه و رقم گابور بیشترین میزان غنچه دهی، گلدهی و قطر ساقه را داشتند. در بررسی خصوصیات فیزیولوژیک در شرایط بدون تنش و تنش ملایم مشاهده شد که در ارقام پروگرس و گابور میزان کلروفیل a، b، کاروتنوئیدها، کلروفیل کل و فتوسنتز خالص در مقایسه با سایر ارقام افزایش معنی داری داشت. در شرایط تنش شدید نیز ارقام پروگرس و گابور در محتوای کلروفیل a، b و کلروفیل کل بر دیگر ارقام مورد بررسی برتری داشتند. در بررسی محتوای پرولین برگی نتایج نشـان داد که با افزایش شدت تنش محتوای پرولین برگی بهصورت معنی داری افزایش یافت. در بین ارقام مورد بررسی در شرایط تنش شدید، محتوای پرولین برگی در ارقام پروگرس و گابور نسبت به سایر ارقام افزایش معنیداری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که ارقام آذرگل، گابور و پروگرس تحمل بیشتری نسبت به تنش کم آبی در مقایسه با ارقامهایسان 25 وهایسان 36 دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications