مقدمه و هدف: پیشرفت تحصیلی به دلیل آنچه آینده دانش آموزان در مسیر انتخاب درست شغل، موفقیت در مسیر زندگی و همچنین خدمات مناسب به یک کشور تلقی میشود بسیار ضروری است. بنابراین این پژوهش با هدف طراحی یک مدل عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجامشده أکثر
مقدمه و هدف: پیشرفت تحصیلی به دلیل آنچه آینده دانش آموزان در مسیر انتخاب درست شغل، موفقیت در مسیر زندگی و همچنین خدمات مناسب به یک کشور تلقی میشود بسیار ضروری است. بنابراین این پژوهش با هدف طراحی یک مدل عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجامشده است.
روش شناسی پژوهش: شرکتکنندگان، 129 نفر از مدیران سازمان آموزش و پرورش و معلمان شاغل و بازنشسته در سطح استان فارس بودند که در قالب یک روش نمونهگیری تصادفی از نوع خوشهای انتخاب شدند. روش تحقیق مورداستفاده شیوه آمیخته کیفی (رویکرد فراترکیب) و کمی (توصیفی- همبستگی) بود. پس از تدوین مقولههای اثرگذار، 4 عامل آموزش- یادگیری، شرایط اقتصادی-اجتماعی، عوامل فردی و اهداف عملکردی، شاخصهای روانشناختی بهعنوان شاخصهای مؤثر مدل عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تعیین شدند. روایی در هر دو شیوه کیفی و کمی، بهصورت قابل قبولی مورد تائید قرار گرفت و پایایی در رویکرد فراترکیب بر مبنای شاخصهای لینکلن و گوبا (1985) و در مطالعه مقدماتی بخش کمی نیز، با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ تائید شدند. جهت تحلیل یافتههای این مطالعه در بخش کیفی از اسنادکاوی (با تأکید بر مطالعات داخلی و خارجی مرتبط) و در بخش کمی نیز از آمار توصیفی (شاخصهای جمعیت شناختی با استفاده از نرمافزار SPSS) و آمار استنباطی (حاصل از معیارهای مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار Smart PLS) استفاده شد.
یافته ها: نتایج در نهایت نشان داد، آموزش-یادگیری، شرایط اقتصادی-اجتماعی و شاخصهای روانشناختی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنادار دارد. اما اثرات عوامل فردی و اهداف عملکردی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استان فارس مورد تائید قرار نگرفت.
نتیجه گیری: به نظر میرسد آموزش و یادگیری در کنار توجه به اقتصاد در آموزش و همچنین تقویت برخی از مهمترین ویژگیهای روانشناختی میتواند نقشی حیاتی در تدوین و شکلگیری یک مدل جامعه اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پیشرفت دانش آموزان در سطح استان فارس ایفا نماید.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر بروز طلاق عاطفی در شهرستان مسجدسلیمان انجام شده است.روش انجام پژوهش پیمایشی، با رویکرد کاربردی و با مدل همبستگی میان متغیرها تعیین شده؛ و داده ها با استفاده از پرسشنامه خودسنجی، از نمونه ای با حجم 382 نفر از افراد مت أکثر
این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر بروز طلاق عاطفی در شهرستان مسجدسلیمان انجام شده است.روش انجام پژوهش پیمایشی، با رویکرد کاربردی و با مدل همبستگی میان متغیرها تعیین شده؛ و داده ها با استفاده از پرسشنامه خودسنجی، از نمونه ای با حجم 382 نفر از افراد متأهل ساکن شهرستان مسجدسلیمان گردآوری شدند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. فرضیه ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره آزمایش شدند. بر اساس آزمون رگرسیون چندمتغیره در تبیین طلاق عاطفی از روی مجموع متغیرهای مستقل موجود،ضریب همبستگی چندگانه (75/0= R) و ضریب تعیین (56/0=R2) به دست آمده است؛ یعنی از روی متغیرهای مستقل (فاصله ای) معنی دار موجود در مدل می توان تا حدود 56/0 درصد واریانس طلاق عاطفی را تبیین کرد. نتایج پژوهش نشان دادند که بین متغیرهای پای بندی به اعتقادات دینی، نظم درون خانواده، سرمایه اجتماعی درون خانواده، شناخت زوجین از یکدیگر و سلامت روانی، با طلاق عاطفی رابطه ی معنادار وجود دارد.
تفاصيل المقالة
انجام عمل سزارین در عین حال که میتواند در شرایط بحرانی جان مادر و نوزاد را از مرگ و مشکلات احتمالی نجات دهد، اما بکارگیری نابجای آن عوارض غیرقابل جبرانی دارد. امروزه نرخ سزارین بیشتر از حد قابل قبول آن گزارش میشود و با افزایش بی رویه آن در جهان و از جمله ایران مواجه ه أکثر
انجام عمل سزارین در عین حال که میتواند در شرایط بحرانی جان مادر و نوزاد را از مرگ و مشکلات احتمالی نجات دهد، اما بکارگیری نابجای آن عوارض غیرقابل جبرانی دارد. امروزه نرخ سزارین بیشتر از حد قابل قبول آن گزارش میشود و با افزایش بی رویه آن در جهان و از جمله ایران مواجه هستیم. با توجه به نقش نگرش در انجام رفتارهای بهداشتی، در این مطالعه به دنبال بررسی نگرش نسبت به سزارین و عوامل مرتبط با آن هستیم. جامعه آماری زنان باردار ساکن شیراز و حجم نمونه با استفاده از جدول لین 600 نفر است. روش نمونه گیری طبقهای چندمرحلهای است و با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات جمع آوری و با نرم افزار SPSS و تکنیکهای رگرسیون، رگرسیون چند متغیره و آزمون T به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شده است. طبق یافتههای این مطالعه، 12 درصد درصد از زنان باردار دارای نگرش مثبت، 69 درصد درصد دارای نگرش میانه و 19 درصد نیز دارای نگرش منفی نسبت به سزارین بوده و آمار استنباطی حاکی از آن است که فرضیات تحقیق درباره ارتباط سن، سابقه سزارین در فامیل، نوع زایمان قبلی، محل مراقبتهای بارداری و آگاهی از سزارین با نگرش به سزارین، تأیید شد. رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای نوع زایمان قبلی، محل مراقبتهای بارداری و آگاهی از سزارین به ترتیب به معادله وارد شدند. با توجه به یافتههای تحقیق ضروری است تا جهت مقابله با افزایش بی رویه و رسیدن به حد مطلوبی از سزارین نگرش زنان مد نظر قرار گرفته و با اقدامات لازم، شاهد بهبود نگرش به زایمان طبیعی باشیم.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications