• فهرس المقالات عاشق و معشوق

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی عوامل بازدارندۀ وصال در منظومۀ غنایی ویس و رامین
        یاسمین آقایی مفرد مسعود پاکدل
        یکی از عناصر مهم، جذاب و هیجان انگیز داستان، گره‌افکنی (complication) است. موانع وصال، کلیشه‌ای‌ترین و در عین حال جالب‌ترین گره‌هایی هستند که داستان سرایان نامی به زیبایی هرچه تمام‌تر، از آن بهره برده‌اند. سرایندة منظومۀ غنایی ویس و رامین نیز از زمرۀ این داستان‌سرایان ا أکثر
        یکی از عناصر مهم، جذاب و هیجان انگیز داستان، گره‌افکنی (complication) است. موانع وصال، کلیشه‌ای‌ترین و در عین حال جالب‌ترین گره‌هایی هستند که داستان سرایان نامی به زیبایی هرچه تمام‌تر، از آن بهره برده‌اند. سرایندة منظومۀ غنایی ویس و رامین نیز از زمرۀ این داستان‌سرایان است. این موانع علاوه بر این که به زیبایی داستان می‌افزایند، خواننده و شنونده را به پیگیری ماجرا، ترغیب می‌نمایند و روح او را تشنۀ دانستن می‌سازند؛ به گونه‌ای که تا به مرحلۀ گره‌گشایی (resolution) که اغلب در پایان داستان می‌آید، نرسد؛ سیراب نمی‌شود. ویس در این منظومه، عاشقانی به نام‌های ویرو، موبد شاه و رامین دارد. از آن جا که ویرو به زودی از صحنۀ داستان خارج می‌شود عوامل بازدارندۀ وصال موبد شاه و رامین- که درگسترۀ داستان حضور بیشتری دارند– با مطالعۀ مستقیم داستان و ذکر شواهد شعری، مورد واکاوی قرار می‌گیرند. براساس این پژوهش، عوامل بازدارندۀ وصال برای موبدشاه بیش از رامین است؛ نقش زنان در وصال و هجران عاشق و معشوق بسیار برجسته است و به سبب حمایت ویس و دایه، سرانجام، پیروز این میدان عشق، رامین است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی زبان نگاه در شعر فارسی
        احمد گلی راضیه زاهدی
        زبان نگاه، زبانی رمزی و اشاره‌ای میان انسان‌هاست که در شرایط مختلف، با حرکات و سکنات چشم، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. چشم‌ها، بهترین دریچۀ قلب افراد هستند؛ چون به کمک آن‌ها، می‌توان بسیاری از مفاهیم و احساساتی را که هیچ‌گاه نمی‌توان با زبان، آن‌ها را به درستی منتقل أکثر
        زبان نگاه، زبانی رمزی و اشاره‌ای میان انسان‌هاست که در شرایط مختلف، با حرکات و سکنات چشم، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. چشم‌ها، بهترین دریچۀ قلب افراد هستند؛ چون به کمک آن‌ها، می‌توان بسیاری از مفاهیم و احساساتی را که هیچ‌گاه نمی‌توان با زبان، آن‌ها را به درستی منتقل کرد، به طرف مقابل انتقال داد. در دنیای شاعران، ارتباط عاشقان واقعی در بیشتر مواقع با همین زبان صورت می‌گیرد. در واقع، با اشتعال شعلۀ عشق در دل آن‌ها، زبان گفتار، قدرت خود را در گویایی، به چشم‌ها می‌دهد. ارتباط عمیق والدین با فرزندان نیز اغلب از طریق ارتباط چشمی صورت می‌گیرد. هم‌چنین افراد ناشنوا که از نعمت زبان گفتار محروم هستند، می‌توانند در کنار استفاده از انگشتان برای تفهیم منظور خود به دیگران، از زبان نگاه نیز یاری بگیرند. در واقع، زبان نگاه می‌تواند زبان بی‌زبانی آن‌ها باشد و موجب تسهیل ارتباط با افراد عادی جامعه گردد. این مقاله به بررسی و تبیین اهمّیّت زبان نگاه، در روابط مختلف اجتماعی و همچنین دلایل برتری آن بر زبان گفتار می‌پردازد. گفتنی است که این بررسی، بیشتر بر مبنای متون نظم فارسی صورت گرفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - نگاهی به مراسلات عاشق و معشوق ستمگر (تألیف 1309 ق.) و تحلیل ساختاری آن (محتوا، تکنیک زبانی و شکل
        سعید گلناری ندا مراد محمدهادی فلاحتی
        نظریة ساختارگرایی یکی از مؤثرترین نظریه‌های قرن بیستم است که در همة حوزه‌های علوم انسانی حضوری فعّال داشته و در تحلیل‌ها شیوه‌ای پرطرفدار بوده‌ است. هدف غایی در این نوع نقد دست‌یافتن به جنبه‌های زبان‌شناختی اثر ادبی است؛ زیرا تحلیل زبانی متون ادبی به همراه آنچه از موسیق أکثر
        نظریة ساختارگرایی یکی از مؤثرترین نظریه‌های قرن بیستم است که در همة حوزه‌های علوم انسانی حضوری فعّال داشته و در تحلیل‌ها شیوه‌ای پرطرفدار بوده‌ است. هدف غایی در این نوع نقد دست‌یافتن به جنبه‌های زبان‌شناختی اثر ادبی است؛ زیرا تحلیل زبانی متون ادبی به همراه آنچه از موسیقی درونی و بیرونی در آن به ودیعه نهاده شده است، همراه با تأثیر آن بر ساختار کلی متون، بی‌تردید مخاطب را در فهم اثر یاری می‌رساند و موسیقی نثر را هنری می‌کند. در میان آثار ادبی، نوع سنتی آن به‌‌سبب پیچیدگی‌های معنایی، بیشتر از نوشته‌های معاصر به این نوع بررسی نیاز دارد. نسخة خطی مراسلات عاشق و معشوق ستمگر یکی از آثار ادبی دورة قاجار است. در این پژوهش کوشش شده ‌است ساختار و روابط متقابل عناصر موجود در این نسخه از سه حوزة محتوا، تکنیک زبانی و شکل بررسی شود تا از این راه بتوان به لایه‌های پنهان الگوهای ذهنی نویسنده دست یافت. این پژوهش در یک مقدمه و سه گفتار، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی فراهم آمده است و ضمن معرفی نسخه و تحلیل ساختاری آن، فرم مناسب، تکنیک زبانی زیبا و محتوای پربار این اثر را می‌نمایاند. نتیجة بررسی‌های به‌عمل‌آمده بیانگر آن است که این اثر، زبانی ادبی دارد و سجع و تشبیه در کنار سایر آرایه‌های ادبی در ساختار متن پررنگ است. قالب اثر نامه‌نگاری است و به همین سبب جملات خبری با لحن عاطفی، مهم‌ترین نمودهای زبان غنایی این اثر به شمار می‌رود؛ قلم مؤلف نیز ازلحاظ شیوایی و روانی عبارات و ترکیب‌سازی‌ها توجه‌برانگیز است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - واکاوی سیمای عاشق و معشوق در نسخة ‌خطی دورة قاجار(مطالعة موردی: مراسلات عاشق و معشوق ستمگر 1309 ق.)
        ندا مراد
        عشق، وصف ‌حال عاشق و توصیف سیمای معشوق از زبان عاشقی راستین، سه مؤلفة اساسی ادبیات غنایی است که شاعران و نویسندگان از دیرباز کوشیده‌اند با زبانی ادبی و لحنی غنایی نگرش‌های خود را بیان و سیمای مطلوبی از این سه محور ترسیم کنند. فن ترسل در شناساندن این مضامین سه‌گانه و سیر أکثر
        عشق، وصف ‌حال عاشق و توصیف سیمای معشوق از زبان عاشقی راستین، سه مؤلفة اساسی ادبیات غنایی است که شاعران و نویسندگان از دیرباز کوشیده‌اند با زبانی ادبی و لحنی غنایی نگرش‌های خود را بیان و سیمای مطلوبی از این سه محور ترسیم کنند. فن ترسل در شناساندن این مضامین سه‌گانه و سیر تحوّلات فرهنگی، ادبی و زبانی آن در ادوار تاریخی نقش مهمی دارند؛ زیرا از یک‌سو این فن، سیر تحولّات فرهنگی ادبی و زبانی را در ادوار تاریخی بازمی‌نمایاند و ازسوی دیگر، یک سبک نوشتاری ارتباطی در بازشناساندن احوالات، حالات و آلام درونیِ ادبیات ملّت‌هاست. مراسلات عاشق و معشوق ستمگر (309 ق.) یکی از مراسلات دورة قاجاری است که با سی و یک نامة عاشقانه و با زبانی ادبی و غنایی تحریر شده و سخن عشق، بن‌مایة اصلی آن است. در این پژوهش، با روش تحلیل محتوا در یک مقدمه و دو گفتار آشکار می‌شود که رمز ماناییِ متونی مانند مراسلاتِ عاشق و معشوقِ ستمگر، تنها توصیف کلیشه‌ای از زیبایی ِظاهری معشوق نیست؛ بلکه عاشق و معشوق با اوصافی چندلایه و متضاد در تلاش‌اَند تا در گذر از وادیِ عشق، خود را به‌ جوهرة صفاتِ نیکِ انسانی و فضایل‌ اخلاقی بیارایند و در این راه، آزادی، آرامش و پند و اندرزهای معشوق در جوابیه‌ها همچون چراغِ راه عاشق است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - نفیر مولوی، گوهر مثنوی بررسی تطبیقی مسألة «اتحاد عاشق و معشوق» در مثنوی و حکمت متعالیه
        علی صنایعی
        از بخت شکر دارم و از روزگار هم. خداوند را سپاس‌گزارم که بار دیگر توفیق هم‌نشینی با مَلک الخلّاق گلستان مثنوی را نصیبم کرد و جام کوچک وجودم را از آن رحیق سرخوشان مشحون ساخت. هدف این مقاله، یافتن این پرسش مهم است که لب لباب مثنوی شریف مولانا چیست و به بیانی دیگر، آن نفیری أکثر
        از بخت شکر دارم و از روزگار هم. خداوند را سپاس‌گزارم که بار دیگر توفیق هم‌نشینی با مَلک الخلّاق گلستان مثنوی را نصیبم کرد و جام کوچک وجودم را از آن رحیق سرخوشان مشحون ساخت. هدف این مقاله، یافتن این پرسش مهم است که لب لباب مثنوی شریف مولانا چیست و به بیانی دیگر، آن نفیری که وی در این عالَم سرداد و همة سینه‌های شرحه شرحه از فراق را به سوی خویش فراخواند، کدام است؟ در این نوشته سعی خواهیم کرد تا با یاری جستن از سه مقدمة فلسفی در حکمت متعالیه (تئوری حرکت جوهری، مسألة نفی و اتحاد عاقل و معقول)، به یافتن پاسخ پرسش مهم مذکور از دیدگاه جلال‌الدین نایل آییم. امید است که ببار آید و کام همة عاشقان را شکرین سازد: وَ هذا دُعاءٌ لا یُردُّ فأنِّه دعاءٌ لاصنافِ البریّة شاملُ تفاصيل المقالة