هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر میزان نورد سرد به همراه آنیل میانی و آنیل نهایی بر ریزساختار و خواص کششی سوپرآلیاژ Hastelloy X است. بدین منظور تسمه نورد گرم و آنیل انحلالی شده این آلیاژ به ضخامت 10 میلیمتر تحت سه مرحله نورد سرد (در هر مرحله 50 درصد) همراه با آنیل میانی در أکثر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر میزان نورد سرد به همراه آنیل میانی و آنیل نهایی بر ریزساختار و خواص کششی سوپرآلیاژ Hastelloy X است. بدین منظور تسمه نورد گرم و آنیل انحلالی شده این آلیاژ به ضخامت 10 میلیمتر تحت سه مرحله نورد سرد (در هر مرحله 50 درصد) همراه با آنیل میانی در دمای C°1175 به مدت نیم ساعت قرار گرفت تا اینکه ضخامت آن به 25/1 میلیمتر رسید. سپس نمونههای آماده شده جهت آزمون کشش در محدودهی دمایی C° 860-660، تحت عملیات آنیل در محدوده دمایی C°1200-1100 به مدت یک ساعت قرار گرفتند. خواص کششی دمای محیط و دمای بالا همراه با ریزساختار تسمهها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی ریزساختار نمونه آنیل انحلالی شده در دمای C°1175 به مدت یک ساعت نشان داد که فاز زمینه آستنیت و ذرات موجود کاربیدM6C غنی از مولیبدن میباشند. نتایج آزمون کشش گرم نمونههای آنیل شده در دماهای 1100، 1150 و C°1200 نشان داد که حداقل داکتیلیته به ترتیب در دماهای 760، 760 و C°860 به دست آمد. همچنین مشخص شد که استحکام تسلیم در سوپرآلیاژ Hastelloy X برای محدودهی دمایی C°660 تا C°860 مستقل از دما است که دلیل آن میتواند رسوب کاربیدهای M6C غنی از مولیبدن باشد.
تفاصيل المقالة
در این مقاله، امکان بازیابی قراضههای صنعتی سوپرآلیاژ IN713LC از طریق فرآیند ذوب مجدد به وسیله سرباره الکتریکی بررسی میگردد. هدف از این تحقیق دستیابی به ترکیب شیمیایی، ریزساختار، خواص کششی و طول عمر گسیختگی در محدوده استاندارد مطابق با استاندارد AMS5377E است. به منظور أکثر
در این مقاله، امکان بازیابی قراضههای صنعتی سوپرآلیاژ IN713LC از طریق فرآیند ذوب مجدد به وسیله سرباره الکتریکی بررسی میگردد. هدف از این تحقیق دستیابی به ترکیب شیمیایی، ریزساختار، خواص کششی و طول عمر گسیختگی در محدوده استاندارد مطابق با استاندارد AMS5377E است. به منظور کنترل اتلاف عناصر Ti و Al، مقادیر مختلف TiO2 (0، 3 و wt% 6) به سرباره کوره با پایه 70CaF2-30Al2O3 اضافه گردید. نتایج نشان داد که در سوپرآلیاژ IN713LC با افزودن wt% TiO23 ، اتلاف عنصر Ti جبران شده و میزان گاز اکسیژن و نیتروژن در آن، به ترتیب، به ppm 3/14 و ppm 16 رسیده است. این مقدار از میزان گاز هدف (ppm 20) تعیین شده در سوپرآلیاژ IN713LC کمتر میباشد. همچنین، این شمش دارای بیشترین کسر حجمی فاز γ' به میزان 55% و فاز γ' ریزتر (µm 26/0) میباشد. با توجه به نتایج، به علت میزان بالای Al + Ti در این شمش، ریزساختار مناسبی حاصل شده است. در نتیجهی تغییرات ریزساختاری، طول عمر گسیختگی این نمونه نیز در دمای ̊C 982 و تنش MPa 152 به hr 47 میرسد. در مقابل با افزودن TiO2 به میزان wt%6 به سرباره علاوه بر جبران اتلاف Ti، میزان Ti در شمش نیز به wt%84/0 افزایش یافته اما کسر حجمی فاز γ' کاهش یافته و خواص کششی و طول عمر نمونه نیز کاهش مییابد.
تفاصيل المقالة
در این پژوهش اثر نوع احیا کننده بر رفتار سنتز و ریزساختار آلیاژ Ni-Cr-Mo که با روش سنتزخوداحتراقی خودپیشرونده به کمک امواج مایکروویو تهیه شده است مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از NiO، MoO3 و Cr2O3 به عنوان پیشماده و نسبتهای مختلف از آلومینیم به سیلیسیم به عنوان احی أکثر
در این پژوهش اثر نوع احیا کننده بر رفتار سنتز و ریزساختار آلیاژ Ni-Cr-Mo که با روش سنتزخوداحتراقی خودپیشرونده به کمک امواج مایکروویو تهیه شده است مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از NiO، MoO3 و Cr2O3 به عنوان پیشماده و نسبتهای مختلف از آلومینیم به سیلیسیم به عنوان احیاکننده استفاده شد. نتایج نشان داد هنگامی که سیلیسیم به تنهایی به عنوان عامل احیا کننده در مخلوطهای پودری قرار دارد، به دلیل دمای ذوب بالا وارد واکنش سنتز نمیشود و نمونههای سیلیکوترمی علیرغم داشتن دمای آدیاباتیک بالاتر از معیار مرزانف، سنتز نشدند. حداکثر میزان بازیابی عناصر نیکل و مولیبدن در نمونه Al50 است که به ترتیب برابر92% و 96% است. اما بازدهی بازیابی کروم در این نمونه در حدود 36% است. استفاده از آلومینیم اضافی به مقدار 1/1 و 2/1 برابر مقدار استوکیومتری در نمونههای Al50ex1.1 و Al50ex1.2 باعث شده میزان بازدهی کروم در این نمونه 25% رشد داشته باشد و به 45% برسد. وجود سیلیسیم باقیمانده در محصولات باعث تشکیل فاز Mo2Ni3Si در محصولات به صورت یک ساختار یوتکتیکی شده است. نتایج نشان داد استفاده از آلومینیم اضافی باعث افزایش مقدار سیلیسیم و در نتیجه افزایش مقدار ترکیب بینفلزی Mo2Ni3Si در محصولات نهایی شده است، بطوریکه در نمونه Al50ex1.2 فاز پرویوتکتیک Mo2Ni3Si با مورفولوژی گلبرگی شکل تشکیل شده است. علیرغم اینکه در نمونه Al100 به دلیل عدم وجود سیلیسیم ترکیبات بینفلزی مانند Mo2Ni3Si تشکیل نشده است، اما جدابش بسیار شدید مولیبدن و تجمع آن در مرز دندریتها منجر به تشکیل یک شبکه شبه دوفازی در این نمونه شده است.
تفاصيل المقالة
در این مقاله اثر اضافه شدن مقدار کم پلاتین به پوشش های سیلیسیم-آلومیناید دوغابی حاوی سیلیسیم کمتر از مقدار لازم برای ایجاد حفاظت کامل در این پوشش ها بررسی شده است. ضمن بررسی ریزساختار پوشش های حاصل، نقش پلاتین بر رفتار خوردگی داغ نوع II پوشش ها نیز مورد بحث قرار گرفته ا أکثر
در این مقاله اثر اضافه شدن مقدار کم پلاتین به پوشش های سیلیسیم-آلومیناید دوغابی حاوی سیلیسیم کمتر از مقدار لازم برای ایجاد حفاظت کامل در این پوشش ها بررسی شده است. ضمن بررسی ریزساختار پوشش های حاصل، نقش پلاتین بر رفتار خوردگی داغ نوع II پوشش ها نیز مورد بحث قرار گرفته است. برای ایجاد پوشش های سیلیسیم و (پلاتین، سیلیسیم)-آلومیناید از روش سیلیکوآلومینایزنیگ دوغابی بر روی نمونه های از جنس سوپر آلیاژ پایه نیکل GTD-111 که قبلاً بر روی برخی از آنها لایهای پلاتین با ضخامت 2 میکرومتر آبکاری شده بود، استفاده شد. مقدار سیلیسیم در دوغاب معادل 10 درصد وزنی نسبت به کل جامد دوغاب انتخاب شد تا مقدار سیلیسیم در پوشش حاصل کمتر از مقدار بحرانی لازم برای حفاظت کامل باشد. آزمون خوردگی داغ نوع II به روش کوره ای با استفاده رسوب نمکی با ترکیب Na2SO4-60mol%V2O5 در دمای 700 درجه سانتیگراد انجام شد. پس از 20 ساعت خوردگی داغ، اکسید محافظ Al2O3 و اکسید غیرمحافظ NiAl2O4 به ترتیب در پوشش های سیلیسیم-آلومیناید با و بدون پلاتین شناسایی شد. در عدم حضور پلاتین، فاز Ni3V2O8 نیز تشخیص داده شد که محصول انحلال NiO و NiAl2O4 در شرایط خوردگی داغ می باشد. در پایان 80 ساعت خوردگی داغ، برخلاف پوشش سیلسیم-آلومیناید، هنوز سیلیسیم در ساختار پوشش (پلاتین، سیلیسیم)-آلومیناید باقیمانده وجود داشت.
تفاصيل المقالة
اتصال سوپر آلیاژهای پایه نیکل اینکونل 738 و نایمونیک 75 با استفاده از لایه واسط حاوی Ni-Cr-B و با نام تجاری MBF-80 توسط فرآیند فاز مایع گذرا (TLP) در دماهای ℃1080، ℃1120، ℃1150 و ℃1180 و زمانهای مختلف انجام شد. ریزساختار اتصال با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SE أکثر
اتصال سوپر آلیاژهای پایه نیکل اینکونل 738 و نایمونیک 75 با استفاده از لایه واسط حاوی Ni-Cr-B و با نام تجاری MBF-80 توسط فرآیند فاز مایع گذرا (TLP) در دماهای ℃1080، ℃1120، ℃1150 و ℃1180 و زمانهای مختلف انجام شد. ریزساختار اتصال با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفت. بررسیهای ریزساختاری نشان داد که در زمانهای کوتاه اتصال، ریزساختار شامل فازهای بین فلزی یوتکتیکی پیوسته در خط مرکزی اتصال میباشد و با افزایش زمان اتصال در دمای ثابت بهتدریج از پیوستگی آن کم و نهایتاً بهطور کامل حذف میشوند. بهمنظور پیشبینی زمان لازم برای تکمیل انجماد ایزوترم از معادلات نفوذ فیک استفاده شد و مشاهده گردید که تطابق خوبی بین زمان پیشبینی شده برای تکمیل انجماد ایزوترم و نتایج تجربی وجود دارد.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر بررسی و پیش بینی تغییرات سختی سوپرآلیاژ Ni-Span C 902 نورد سرد و پیرسازی شده در دماها و زمان های مختلف پیرسازی می باشد. در این راستا نمونه های آنیل شده به میزان 50 درصد نورد سرد و به مدت زمان های 105-102 ثانیه در محدوده دمایی C°750-450 تحت عملیات پ أکثر
هدف از پژوهش حاضر بررسی و پیش بینی تغییرات سختی سوپرآلیاژ Ni-Span C 902 نورد سرد و پیرسازی شده در دماها و زمان های مختلف پیرسازی می باشد. در این راستا نمونه های آنیل شده به میزان 50 درصد نورد سرد و به مدت زمان های 105-102 ثانیه در محدوده دمایی C°750-450 تحت عملیات پیرسازی قرار گرفتند. تاثیر دما و زمان پیرسازی بعنوان پارامتر پیرسازی و کارسرد روی رفتار استحکام دهی آلیاژ توسط روش شبکه عصبی مصنوعی (ANNs) شبیه سازی و مورد بررسی قرار گرفت. رفتار سخت شدن، فوق پیری و نرم شدن حین پیرسازی توسط مدل ANN مشخص شد. حداکثر درصد نسبی سخت شدن برای آلیاژ نورد سرد نشده و 50 درصد نورد سرد شده به ترتیب در محدوده پارامتر پیرسازی 22 و 21 بدست آمد.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فرآیندهای ذوب مجدد ESR (ذوب مجدد تحت سرباره الکتریکی) و VAR (ذوب مجدد تحنت خلأ با قوس الکتریکی) بر تغییرات ریزساختار و سختی سوپرآلیاژ پایه نیکل ریختگی IN100 میباشد. نتایج بررسی ها بیانگر آن است که شمش VAR شده نسبت به شمش ESR شده، جدایش کمتری أکثر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فرآیندهای ذوب مجدد ESR (ذوب مجدد تحت سرباره الکتریکی) و VAR (ذوب مجدد تحنت خلأ با قوس الکتریکی) بر تغییرات ریزساختار و سختی سوپرآلیاژ پایه نیکل ریختگی IN100 میباشد. نتایج بررسی ها بیانگر آن است که شمش VAR شده نسبت به شمش ESR شده، جدایش کمتری از عناصر Al و Ti و در نتیجه کسر حجمی کمتری از فاز یوتکتیک /γرا داراست. علاوه بر این سختی شمش VAR شده بیشتر از شمش ESR شده است که علت آن ناشی از کسر حجمی بیشتر (حدود 8 درصد) و اندازه کمتر (حدود 10 نانومتر) فاز اولیه در شمش VAR شده است. همچنین بررسی های ریزساختاری نشان داد که مورفولوژی و کسر حجمی فاز ثانویه و کاربیدهای اولیه MCتحت تاثیر عملیات ذوب مجدد قرار نگرفته است.
تفاصيل المقالة
در پژوهش حاضر، جوشکاری غیر مشابه بین سوپرآلیاژ پایه نیکل اینکونل ٧١٨ به فولاد زنگ نزن آستنیتی S۳۱۰ با استفاده از روش قوسی تنگستن- گاز محافظ خنثی، با هدف مشخصه یابی ریزساختار و ارزیابی جوش پذیری فلزات پرکنندهمورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از سه فلز پرکننده اینکونل أکثر
در پژوهش حاضر، جوشکاری غیر مشابه بین سوپرآلیاژ پایه نیکل اینکونل ٧١٨ به فولاد زنگ نزن آستنیتی S۳۱۰ با استفاده از روش قوسی تنگستن- گاز محافظ خنثی، با هدف مشخصه یابی ریزساختار و ارزیابی جوش پذیری فلزات پرکنندهمورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از سه فلز پرکننده اینکونل ۶۲۵، اینکونل ۸۲ و فولاد زنگ نزن آستنیتی ۳۱۰ استفاده گردید. پس از جوشکاری ریز ساختار نواحی مختلف هر اتصال شامل فلزات پایه و جوش با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به سیستم آنالیز شیمیایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به علاوه، به منظور برآورد حساسیت به ترک خوردن انجمادی فلزات جوش، از آزمون وارسترینت بهره گرفته شد. مشاهدات ریزساختاری نشان داد که شرایط انجماد، یک ساختار دندریتی را برای فلز پرکننده اینکونل ٦٢٥ ایجاد کرده است. همچنین، ریزساختار فلز جوش ٣١٠ مشتمل بر ریز ترک های انجمادی بود که در امتداد مرزدانه های فرعی انجماد اشاعه پیدا کردند. آزمون وارسترینت نیز مشخص کرد که فلز جوش ٨٢ کمترین حساسیت به ترک انجمادی را در تمام کرنش های اعمالی نسبت به سایر فلزات پرکننده داراست. در آخر، با مقایسه نتایج به دست آمده، فلز پرکننده اینکونل ٨٢ مناسب ترین انتخاب برای اتصال غیر مشابه مذکور تشخیص داده شد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications