زمینه و هدف: بهمنظور بررسی تأثیر آفتکشها بر کیفیت زیستی خاک، اثر سه نوع علفکش و سه نوع حشرهکش پرمصرف بر شاخصهای اکوفیزیولوژیک و شیمیایی خاکمورد آزمایش قرار گرفت.روش بررسی: آزمایش بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد که شامل فاکتور آفتکش در هفت سط أکثر
زمینه و هدف: بهمنظور بررسی تأثیر آفتکشها بر کیفیت زیستی خاک، اثر سه نوع علفکش و سه نوع حشرهکش پرمصرف بر شاخصهای اکوفیزیولوژیک و شیمیایی خاکمورد آزمایش قرار گرفت.روش بررسی: آزمایش بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد که شامل فاکتور آفتکش در هفت سطح (سه علفکش و سه حشرهکش به همراه خاک شاهد) و فاکتور زمان در دو سطح (یک ماه و دو ماه پس از کاربرد آفت کش) بود. آزمایش در گلدان به مدت دو ماه در شرایط گلخانه انجام گرفت. برخی از شاخصهای زیستی و اکوفیزیولوژیک خاک پس از یک ماه و نیز پس از دو ماه اندازه گیری شد. یافتهها: نتایج نشان داد که در اثر کاربرد آفتکشها، جمعیت باکتریها و قارچها و شاخصهای اکوفیزیولوژیک شامل تنفس پایه، تنفسبرانگیخته، کربن زیتودهی میکروبی، نیتروژن زیتودهی میکروبی و بهره میکروبی پس از گذشت یک ماه کاهش و بهره متابولیک خاک افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشته است. همچنین نتایج نشان داد که کاربرد آفتکشها بر مقدار کربن آلی تأثیری نداشته است. مقایسه نتایج نشان داد که با وجود کاهش شاخصهای اکوفیزیولوژیک خاک پس از گذشت یک ماه، شاخصهای فوق پس از آن روند افزایشی داشته و در پایان ماه دوم به مقدار قبل از کاربرد آفتکش رسیدهاند. نتایج نشان داد که در بین تیمارهای آفتکش، علفکش توفوردی بیشترین تأثیر منفی و حشرهکش کلروپیریفوس کمترین تأثیر منفی را را بر شاخصهای اندازه گیری شده داشته است.بحث و نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت که بهکارگیری آفتکشهای مورد استفاده در این تحقیق موجب کاهش کیفیت زیستی خاک در کوتاه مدت میگردد.
تفاصيل المقالة
این مطالعه با هدف تحلیل آلودگی چاههای ساری ناشی از فلزات سنگین و تعیین منشأ آن به انجام رسید. در این تحقیق، پس از انجام مطالعات مرتبط و پایهای، بازدید میدانی، مصاحبه با کارشناسان و ساکنان منطقه موردنظر و نمونهبرداری و انجام آزمایشات، نسبت به شناسایی آلودگیهای فلزات أکثر
این مطالعه با هدف تحلیل آلودگی چاههای ساری ناشی از فلزات سنگین و تعیین منشأ آن به انجام رسید. در این تحقیق، پس از انجام مطالعات مرتبط و پایهای، بازدید میدانی، مصاحبه با کارشناسان و ساکنان منطقه موردنظر و نمونهبرداری و انجام آزمایشات، نسبت به شناسایی آلودگیهای فلزات سنگین مس، روی، سرب، کادمیوم، کروم و جیوه در ایستگاههای منتخب که دارای اثر در محیطزیست هستند پرداخته شد و از نرم افزار ARC GIS برای تهیه نقشه پراکنش استفاده گردید.با توجه به نمونهبرداریهای فلزات سنگین در فصول مختلف و ایستگاههای مختلف بهمنظور تأیید حضور فلزات سنگین در کانیها و مقایسه این فلزات با استانداردهای آب شرب و بررسی و مکانیابی عوامل طبیعی و عوامل انسانساخت ورود اینگونه فلزات به آب چاههای ساری مشخص گردید منشأ ورود این فلزات به آب رودخانه نیز عوامل انسانساخت، بهویژه استفاده از سموم آفتکش در فصول پر بارش و عامل طبیعی بهویژه ساختار زمینشناختی منطقه موردمطالعه میباشد.
تفاصيل المقالة
دیازینون یکی از سموم کشاورزی و آفتکشهای ارگانوفسفره است که به دلیل ساختار شیمیایی و آثار مخربی که بر روی دستگاه عصبی، تنفسی و گوارشی داشته در سالهای اخیر بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. تا کنون مطالعهای از اثر این سم بر روی جنین در دسترس نیست. بنابراین در این پژو أکثر
دیازینون یکی از سموم کشاورزی و آفتکشهای ارگانوفسفره است که به دلیل ساختار شیمیایی و آثار مخربی که بر روی دستگاه عصبی، تنفسی و گوارشی داشته در سالهای اخیر بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. تا کنون مطالعهای از اثر این سم بر روی جنین در دسترس نیست. بنابراین در این پژوهش به اثرات دیازینون بر روی رشد و نمو کمی جنینهای موش Balb/C پرداخته شد. در این مطالعه 90 سر موش بطور تصادفی به 6 گروه مساوی، کنترل (عدم تزریق)، شم(تزریق آب مقطر) و 4 گروه تجربی تقسیم شدند. دوز کشنده LD50 در شرایط in vivo، 09/11 میلیلیتر بر کیلوگرم بر وزن بدن تعیین و دوز تزریقی 4/0 میلیلیتر بر کیلوگرم بر وزن بدن انتخاب شد. تزریقات در روزهای 3 تا 6 بارداری بصورت درون صفاقی انجام و موشها در روز 15 بارداری تشریح شدند و برای اطمینان، تجربیات فوق سه بار تکرار شد. دادهها با نرم افزار SPSS17 و با تست دانکن با شرط 05/0 p
تفاصيل المقالة
کلرپیریفوس یکی از حشره کش های ارگانوفسفره است که در سالهای اخیر به دلیل عوارض مخرب فراوان بر روی پوست، دستگاه عصبی، تنفسی و گوارشی بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. اما تا کنون مطالعه ای از اثر این سم بر روی جنین در دسترس نیست. بنابراین در این پژوهش به بررسی اثرات ترات أکثر
کلرپیریفوس یکی از حشره کش های ارگانوفسفره است که در سالهای اخیر به دلیل عوارض مخرب فراوان بر روی پوست، دستگاه عصبی، تنفسی و گوارشی بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. اما تا کنون مطالعه ای از اثر این سم بر روی جنین در دسترس نیست. بنابراین در این پژوهش به بررسی اثرات تراتوژنیک کلرپیریفوس بر روی رشد و نمو کمی جنین های موش Balb/C پرداختیم. در این مطالعه 50 سر موش بطور تصادفی به 6 گروه مساوی، کنترل (عدم تزریق: پنج سر موش)، شم (تزریق سرم فیزیولوژی: پنج سر موش) و چهار گروه تجربی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند. دوز کشنده LD50 در شرایط in vivo، 32/25 میلی لیتر بر کیلوگرم در وزن بدن تعیین و دوز تزریقی 4/0 میلی لیتر بر کیلوگرم انتخاب شد. تزریقات برای 4 گروه موش در روزهای 3، 4، 5 و 6 بارداری بصورت درون صفاقی انجام و موش ها در روز 15 بارداری تشریح شدند و برای اطمینان، تجربیات فوق2 بار تکرار شد. داده ها با نرم افزار SPSS17 از طریق درصدگیری مورد سنجش قرار گرفتند. پس از یک مطالعه تطبیقی در این دوز، اثرات تراتوژنیک مختلفی از جمله اگزوهپاتیک، اگزانسفالی، سینداکتلی، نقص در اندام های حرکتی (دست و پا)، خونریزی وسیع در کل بدن و اگزوفتالمی در مقایسه با گروه کنترل و شم مشاهده شد. با توجه به یافته های فوق، مصرف کلرپیریفوس به عنوان یکی از سموم کشاورزی، تاثیرات منفی بر روی جنین دارد و یک تراتوژن است. بنابراین توصیه می شود برای حفظ محیط زیست و سلامتی انسان ها، مخصوصاً خانم های باردار از روش های غیرشیمیایی برای کنترل آفات استفاده شود.
تفاصيل المقالة
مقدمه:دیازینون یکی از سموم کشاورزی و آفت کش های ارگانوفسفره است که به دلیل ساختار شیمیایی و آثار مخربی که بر روی دستگاه عصبی،تنفسی و گوارشی داشته در سالهای اخیر بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است.تا کنون مطالعه ای از اثرات این سم برروی جنین در دسترس نیست.بنابراین در این أکثر
مقدمه:دیازینون یکی از سموم کشاورزی و آفت کش های ارگانوفسفره است که به دلیل ساختار شیمیایی و آثار مخربی که بر روی دستگاه عصبی،تنفسی و گوارشی داشته در سالهای اخیر بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است.تا کنون مطالعه ای از اثرات این سم برروی جنین در دسترس نیست.بنابراین در این پژوهش به بررسی اثرات تراتوژنیک دیازینون بر روی جنین های موش Balb/C پرداختیم. مواد و روش ها:در این مطالعه 50 سر موش بطور تصادفی به 6 گروه مساوی،کنترل (عدم تزریق:5موش)، شم(تزریق سرم فیزیولوژی:5موش) و4 گروه تجربی (هرگروه:10 موش) تقسیم شدند.دوز کشنده LD50 در شرایطin vivo، ml/kg.bw 09/11 تعیین و دوز تزریقیml/kg.bw 4/0 انتخاب شد.تزریقات در روز های3 تا 6 بارداری بصورت درون صفاقی انجام و موش ها در روز 15 بارداری تشریح شدند و برای اطمینان،تجربیات فوق2 بار تکرار شد.داده ها با نرم افزارSPSS17 و با تست Duncan با شرط 05/0 P
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: کلرپیریفوس یکی از حشره کش های ارگانوفسفره است که در سالهای اخیر به دلیل عوارض مخرب فراوان بر روی پوست، دستگاه عصبی، تنفسی و گوارشی بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. اما تا کنون مطالعه ای از اثر این سم بر روی جنین در دسترس نیست. بنابراین در این پژوهش به برر أکثر
زمینه و هدف: کلرپیریفوس یکی از حشره کش های ارگانوفسفره است که در سالهای اخیر به دلیل عوارض مخرب فراوان بر روی پوست، دستگاه عصبی، تنفسی و گوارشی بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. اما تا کنون مطالعه ای از اثر این سم بر روی جنین در دسترس نیست. بنابراین در این پژوهش به بررسی اثرات کلرپیریفوس بر روی رشد و نمو کمی جنین های موش Balb/C پرداختیم. مواد و روشها: در این مطالعه 90 سر موش بطور تصادفی به 6 گروه مساوی، کنترل (عدم تزریق)، شم(تزریق آب مقطر) و4 گروه تجربی تقسیم شدند. دوز کشنده LD50 در شرایطin vivo، ml/kg.bw 25/32 تعیین و دوز تزریقی ml/kg.bw 4/0 انتخاب شد. تزریقات در روز های3 تا 6 بارداری بصورت درون صفاقی انجام و موش ها در روز 15 بارداری تشریح شدند و برای اطمینان، تجربیات فوق3 بار تکرار شد. داده ها با نرم افزارSPSS17 با روش ANOVA و تست Duncan با شرط P
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications