موضوع جمعیت تهران و ورود مهاجران جدید به آن همواره یکی از مسائل دولتمردان، سیاستگذاران و برنامهریزان بوده است. به گونهای که از دهههای میانی سده حاضر این امر همواره یکی از دلمشغولیها بوده و موضوع را به عنوان تهدیدی برای مسائل اجتماعی، زیست محیطی، بهداشتی، آمادگی در ب أکثر
موضوع جمعیت تهران و ورود مهاجران جدید به آن همواره یکی از مسائل دولتمردان، سیاستگذاران و برنامهریزان بوده است. به گونهای که از دهههای میانی سده حاضر این امر همواره یکی از دلمشغولیها بوده و موضوع را به عنوان تهدیدی برای مسائل اجتماعی، زیست محیطی، بهداشتی، آمادگی در برابر بحرانها و ... مورد توجه جدی قرار دادهاند. با این حال اقداماتی که تاکنون در جهت جلوگیری از افزایش جمعیت تهران صورت گرفته، نتوانسته است موفقیتی را بدست آورد و علیرغم همة فعالیتهای مذکور مشکل جمعیت و مهاجرپذیری تهران همواره وجود داشته است. در این مقاله با استفاده از تحلیل لایه لایه علّی به عنوان یک روش آیندهپژوهی جهت شکافتن لایههای مختلف که به موضوع افزایش مهاجرت به تهران دامن میزنند، سناریوهای مختلفی برای آینده در نظر گرفته میشود. در این راستا بر اساس تحلیلهای مربوط به لایههای پایینتر و با توجه به میزان عدم قطعیت و اهمیت، دو پیشران الگوی توسعه و جهتگیری فرهنگی شناسایی شده و براساس آنها سناریوهای مورد نظر طراحی گردیدند.
تفاصيل المقالة
مطالعات پسا استعماری یکی از حوزه های مطالعاتی جدید درباره ی مسائل کشورهای غیر غربی و فرهنگ آنهاست. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعه ای از رهیافت های نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگران به تحلیل گفتمان استعماری می پردازد. نظریه و نقد پسااستعمار أکثر
مطالعات پسا استعماری یکی از حوزه های مطالعاتی جدید درباره ی مسائل کشورهای غیر غربی و فرهنگ آنهاست. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعه ای از رهیافت های نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگران به تحلیل گفتمان استعماری می پردازد. نظریه و نقد پسااستعماری بیش از هر چیز به تحلیل گفتمان استعماری و به چالش کشیدن سوژه امپریالیستی و هژمونی انسان غربی مربوط می شود. است .به طور کلی مطالعات پسااستعماری تلاشی متن محورانه در جهت وارونه سازی چشم انداز غربی به دیگری غیرغربی است. دامنه ی وسیع موضوعات مورد علاقه ی مطالعات پسااستعماری از نظریه و نقد ادبی تا مطالعات اقتصاد سیاسی، پژوهش درباره ی حکومت های استعماری، مسئله ی هویت و مطالعات فرهنگی و....؛ را در بر می گیرد. در این مقاله تلاش می شود تا از رهگذر بررسی مطالعات پسااستعماری به این امر پرداخته شود که این دسته از مطالعات دارای چه ضرورت و نیز الزامی برای گسترش و تعمیق در جوامع غیرغربی همچون ایران هستند.
تفاصيل المقالة
ادبیات تطبیقی به عنوان علمی جدید پایهگذار دیدگاهی نوین در عصر مطالعات ادبیات جهانی میباشد و در تلاش است تا با ارائه زمینههای مشترک بین ملل و ادبیات آنها به یک همگرایی جهانی بهتری دست یابد. بررسی نوابغ ادبی از کشورهای دارای سبک ادبی برجسته و ممتاز که ممکن است دارای أکثر
ادبیات تطبیقی به عنوان علمی جدید پایهگذار دیدگاهی نوین در عصر مطالعات ادبیات جهانی میباشد و در تلاش است تا با ارائه زمینههای مشترک بین ملل و ادبیات آنها به یک همگرایی جهانی بهتری دست یابد. بررسی نوابغ ادبی از کشورهای دارای سبک ادبی برجسته و ممتاز که ممکن است دارای مشترکات زبانی، ساختاری، فرهنگی و حتی دینی مشترکی باشند میتواند به شکوفایی این حوزه کمک کند و در این راستا این مقاله در صدد است تا با بررسی دو شاعر صاحب سبک، صاحب نام، بزرگ و معاصر آمریکایی و ایرانی- ایی کمینگز و احمد شاملو- بر اساس اصول و تئوری پست مدرن ساختارشکنی و شالوده شکنی به اشتراکات زبانی، ادبی و سبک نوشتاری آنها دست یابد. بررسی تطبیقی دو نویسنده بزرگ از دو کشور و فرهنگ مختلف بر اساس رویکردی نوین و پست مدرن نیازمند امکانات، منابع و همکاریهای چند جانبه از سوی تمامی عوامل میباشد. با این حال این مقاله تلاش دارد با این رویکرد و با انتخابی که انجام داده روزنهای جدید را در زمینه مطالعات تطبیقی آن هم در زمینه ادبیات معاصر از دوکشور با زمینه ادبی عظیم و در عین حال کاملاً متفاوت را از دو شاعر صاحب سبک، شناختهشده و در عین حال با مقبولیتی ادبی، اجتماعی بررسی و ارائه کند.
تفاصيل المقالة
در این مقاله سعی بر آن است تا با روش تحلیل ساختارشکنانهی دریدا باب اول مرزبان نامه را – که به شیوهی حکایت در حکایت است_ ساختارشکنی کنیم و پیوندش را با دیالکتیک هگل نشان دهیم. شخصیّتهای اصلی این باب، مرزبان و دستور هستند. نگرش ساختارشکنانهی دریدا برای ما روشن م أکثر
در این مقاله سعی بر آن است تا با روش تحلیل ساختارشکنانهی دریدا باب اول مرزبان نامه را – که به شیوهی حکایت در حکایت است_ ساختارشکنی کنیم و پیوندش را با دیالکتیک هگل نشان دهیم. شخصیّتهای اصلی این باب، مرزبان و دستور هستند. نگرش ساختارشکنانهی دریدا برای ما روشن میسازد که بین این دو شخصیّت به ظاهر متضاد، ضدیتی وجود ندارد. در واقع این دو همچون دو همکار یا دو هم بازی هستند که وجود آنها برای کامل شدن متن ضروری است. حکایات و سخنان ایراد شده توسط این دو شخصیّت، دیالکتیکی را میسازد که تزها، آنتی تزها و سنتزهایش را قاببندی کردهایم. این باب دارای دوازده وضعیت در هم تنیده است که همان سخنان ملک زاده و دستور است که در نه قاب مشخص و نشان داده شده است که جنگی بین ملک زاده و دستور نیست. بلکه خویشکاری این دو همکار این است که متن را به سرانجام برسانند. بنابراین دو شخصیت دستور و مرزبان، دو شخصیت حقیقی متضاد نیستند بلکه دو تمثیل از نیروهای متفاوت در جهان هستند که به وسیله این دو نیروی متضاد، جهان در گردش و تکامل است.
تفاصيل المقالة
این نوشتار، تاملی زبان- جامعه شناختی در آیات قرآنی، با موضوعیت زبان (لسان) است. بدین منظور در رویکردی واژه شناختی، آیات حاوی واژه " لسان " (زبان)، استخراج و ٢٤ آیه با متد مقوله بندی پسین، طبقه بندی موضوعی گردید. درمیانه مجموعه سیزده گانه مقولات حاصل از مقوله بندی پسین ( أکثر
این نوشتار، تاملی زبان- جامعه شناختی در آیات قرآنی، با موضوعیت زبان (لسان) است. بدین منظور در رویکردی واژه شناختی، آیات حاوی واژه " لسان " (زبان)، استخراج و ٢٤ آیه با متد مقوله بندی پسین، طبقه بندی موضوعی گردید. درمیانه مجموعه سیزده گانه مقولات حاصل از مقوله بندی پسین (سطح اول)، برای طبقات موضوعی "زبان (زبان عربی) ، تنزیل قرآن و رسالت رسولان "، فراوانی درخور توجهی مشاهده شد. این یافته در کنار بخشی از تبیین های زبانی در قرآن (تبیین خلقت انسان، هبوط و ...) ؛ راهنمونی بر فرضیه "محوریت زبان در قرآن" گشت. این مطالعه در سپهر مفروضه فوق، ضمن پرداختن به مجموعه پرسش های مطالعاتی معرفی شده در متن؛ براساس پرسش بنیادی زیر پیش رفت: آیا تنزیل قرآن به زبان عربی (و تاکید بر این ویژگی) به معنی مطابقت قرآن با ساخت فرهنگی، زبانی (سبکی ، لغوی / گرامری) عربی؛ تایید، بازتولید آن و استیلابخشی عربی بر عجم است؟
باتوجه به سیاق مباحث، در رویکردی تطبیقی، دیدگاه زبان شناختی قرآن با انگاره زبان شناختی پست - مدرن نیز؛ به طور تطبیقی به اختصار بررسی شد. نتیجه حاصل، طرحی ناتمام از فلسفه قرآنی زبان است؛ که در فازهای مطالعاتی دیگر، با افزودن بر دامنه کاوش ها و استخراج واژه های قرآنی مترادف و مرتبط با " لسان " و ابداع خوشه ایی از مفاهیم و مقولات دیگر، می تواند روی در کمالی بیش از این نهد.
تفاصيل المقالة
هدف مقاله پیشرو آن است که نشان دهد چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع میورزد. در این راستا، نخست با اشاره به بخشی از ویژگیهای متنی چون غزلیات حافظ، به تبیین این مطلب پرداخته میشود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمیتوان معنای غزل حافظ را أکثر
هدف مقاله پیشرو آن است که نشان دهد چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع میورزد. در این راستا، نخست با اشاره به بخشی از ویژگیهای متنی چون غزلیات حافظ، به تبیین این مطلب پرداخته میشود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمیتوان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت. از این رو، برای رسیدن به فهم متن، باید خود را از بند قصد مؤلف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالتها در زبان و نیز به واسطة ویژگیهای خاص زبان ادبی، مانند ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختارشکنی، نشان میدهد که چگونه دالها میتوانند در یک روند دلالتی بیانتها ادامه داشته باشند. این نوشتار در پایان پیشنهاد میکند که برای تفسیر و تأویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خوانندهای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از روند ساختارشکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه میتوان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنای قطعی و نهایی گریخت.
تفاصيل المقالة
باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشههای ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن میتواند یکی از مهمترین عوامل جذابیّت این اثر گرانسنگ عرفانی را تبیین کند. در این مقاله نخست گونههایی از وارونگی معنا معرفی میشود؛ مواردی مانند ترجیح ثروت بر فق أکثر
باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشههای ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن میتواند یکی از مهمترین عوامل جذابیّت این اثر گرانسنگ عرفانی را تبیین کند. در این مقاله نخست گونههایی از وارونگی معنا معرفی میشود؛ مواردی مانند ترجیح ثروت بر فقر، خوشباشی بر عزلت، تساهل و تسامح و مدارا بر انتقام و... از دلایل اصلی این نوع نگرش، التزام به سکر در مقابل صحو در مشرب فکری ابوسعید است. ابوسعید ابوالخیر، اغلب به هنگام ترویج یا تذکار هنجارهای اخلاقی، تبیین و تأیید احوال خود یا دیگران و رفع حوایج مادی و معنوی مخاطبان عام و خاص اغلب با استفاده از زبان و رفتاری ادبی و تمسک به شیوههای متفاوت و وارونه نسبت به معیارها، هنجارها و نُرم رفتاری معاصران خویش، بسته به موقعیّت و مقتضای مخاطب، رفتاری با ساختار باژگونه از خود نشان میدهد. هنگامی که پشت دریچۀ تفسیرهای وارونۀ او را مینگریم، نمیتوانیم انکار کنیم که این شیوۀ ابوسعید مواجهۀ او با نخوت صوفیانۀ عصر خویش است. روش تحقیق در این مقاله کتابخانهای، به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس یافتههایی از اسرارالتوحید و مقالات و پژوهشهای مرتبط استوار است.
تفاصيل المقالة
چکیده
ارتباطات گسترده در شاهنامه ایجاب می‌کند از وجوه گوناگون به آن نگاه کنیم. تراژدی با توجه به تعریف آن که مرگ انسان ایده‌آل و نیک و مثبت داستان است که از به‌روزی به تیره روزی می‌افتد، این سوال را در ذهن می‌آورد که ارتباطات انسانی چگونه پیش م أکثر
چکیده
ارتباطات گسترده در شاهنامه ایجاب می‌کند از وجوه گوناگون به آن نگاه کنیم. تراژدی با توجه به تعریف آن که مرگ انسان ایده‌آل و نیک و مثبت داستان است که از به‌روزی به تیره روزی می‌افتد، این سوال را در ذهن می‌آورد که ارتباطات انسانی چگونه پیش می‌رود که مرگ این انسان را موجب می‌شود. از آن‌جایی که در سرزمین آرمانی ایران ارتباطات بر مبنای خرد شکل می‌گیرد پس چگونه است که تراژدی‌ها بوقوع می‌پیوندند.
در این مقاله با توجه به نظریه‌های مختلف ارتباطی و مولفه‌های ارتباط انسانی تراژدی سیاوش بررسی می‌شود و به این سوال پاسخ می‌دهد که غیر از ارتباطات انسانی چه عواملی دیگر در شکل‌گیری تراژدی موثر است. در این مقاله پژوهش‌گر به این نتیجه دست می‌یابد که غیر از خرد عواملی دیگر نیز در شکل دهندگی ارتباطات انسانی موثر است. عواملی که ارتباط را می‌تواند به سمت تعاملی یا تقابلی پیش ببرد و پله پله قطعه‌های یک تراژدی را تکمیل کند. روش پژوهش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی و کمی است و جامعه آماری 1423بیت داستان سیاوش از شاهنامة جوینی در نظر گرفته شده است
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications