• فهرس المقالات زن‌ستیزی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - تحلیل برون دینی گزارههای نکوهش‌گرایانه درباره زنان در نهج‌البلاغه
        نگار ذیلابی مرضیه محصص
        روایات ملامت‌گرایانه درباره زنان در نهج‌البلاغه، عمدتا با خارج‌سازی متن از زمینه تاریخی خود با شرایط و دیدگاه‌های مدرن امروزی قیاس می‌شود که در تقابل با دیدگاه‌های مدافع حقوق زنان، به عنوان بخشی از سنت اسلامی- شیعی ناسازگار با این دیدگاه‌های مدرن، تلقی می‌گردد. در این پ أکثر
        روایات ملامت‌گرایانه درباره زنان در نهج‌البلاغه، عمدتا با خارج‌سازی متن از زمینه تاریخی خود با شرایط و دیدگاه‌های مدرن امروزی قیاس می‌شود که در تقابل با دیدگاه‌های مدافع حقوق زنان، به عنوان بخشی از سنت اسلامی- شیعی ناسازگار با این دیدگاه‌های مدرن، تلقی می‌گردد. در این پژوهش افزون بر این‌که نشان داده شده بسیاری از گزاره‌های نکوهش‌گرایانه مربوط به زنان در نهج‌البلاغه فاقد اسناد معتبر است؛ این نتیجه به‌دست می‌آید که محتوای این گزاره‌ها با انبوهی از گزاره‌های مشابه در متون ادبی سده چهارم به بعد انطباق دارد و این دیدگاه‌های ملامت‌گرانه درباره زنان، با توجه به اقتضائات و شرایط فرهنگی مقارن با عصر تدوین نهج‌البلاغه در سده چهارم، قابل فهم، پذیرفتنی و هم‌سو با ذهنیت‌های عامی است که در بسیاری از متون ادبی و تاریخی عصر تدوین نهج‌البلاغه و پس از آن تا سده‌های متمادی، بازتاب و استمرار یافته است. بر اساس این فرضیه از منظری برون‌‌دینی، این گزاره‌های نکوهش‌گرایانه از الحاقات متأخر در عصر تدوین نهج‌البلاغه تلقی شده و بر این مبنا با تأکید بر روش هم‌سنجی بینامتنی (ارزیابی متون مشابه) و با رویکرد تاریخ فرهنگی جدید، زیر شاخه تاریخ ذهنیت، تلاش شده است، شواهد، زمینه‌ها و نیز ذهنیت‌های فرهنگی درباره زنان، در نهج‌البلاغه و شروح آن و متون متنوع ادبی و تاریخی تا سده هفتم بررسی و تحلیل شود و شباهت‌ها و افق‌های هم‌تراز این متون با این گزاره‌های نهج‌البلاغه نمایان گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - پارادوکس زن ستیزی-زن ستایی ( بررسی همسنج«زن» در «هزار و یک شب» و «قصه های کنتر بری»)
        نزهت نوحی
        جایگاه و نقش زن در اجتماع و نگرش‌های مثبت و منفی در این باب موضوعی است که همواره، از دیرباز و پرتکرار در ادبیات شرق و غرب، از کلاسیک تا مدرن بازتاب داشته‌است. به‌ویژه امروزه با اوجگیری موج گرایش‌های اجتماعی زن‌مدار و فمینیستی و تسرّی آن به حوزة ادبیات، سخن در باب تلقی‌ه أکثر
        جایگاه و نقش زن در اجتماع و نگرش‌های مثبت و منفی در این باب موضوعی است که همواره، از دیرباز و پرتکرار در ادبیات شرق و غرب، از کلاسیک تا مدرن بازتاب داشته‌است. به‌ویژه امروزه با اوجگیری موج گرایش‌های اجتماعی زن‌مدار و فمینیستی و تسرّی آن به حوزة ادبیات، سخن در باب تلقی‌های یکسویه نویسندگان آثار ادبی و فراتر از آن دیدگاه‌های زن‌ستیزانه، بیش از پیش محل بحث و پژوهش است. مقاله حاضر با رویکردی به این مهم، در میان آثار کلاسیک ادبیات جهان، هزار و یک‌ شب از مشرق زمین و قصه‌های کنتربری اثر جفری چاسر داستانسرا و شاعر شهیر انگلیسی از غرب را به دلیل تناسب زمانی،‌ سبک ادبی و مشابهت بستر اجتماعی روزگار خلق دو اثر، برگزیده و مؤلفهء زن را در آن‌ها مورد بررسی تطبیقی و همسنجی قرار داده است و در پایان به دریافت دیدگاه‌هایی کمابیش مشترک با دامنه‌ای پارادوکسیکال از مفاهیم زن‌ستیزانه- زن‌ستایانه در دو اثر مذکور، منجر شده‌است تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - مقایسه‌ هشت داستان کوتاه فارسی بر اساس نقد زن- محور"
        پانته آ نبی ئیان
        با درنظر داشتن چارچوب نظریه جوزفین دونوان، ضمن انتخاب دو نویسنده مرد، به‌عنوان نویسندگان مشهور معاصر، به نام هدایت و ‌آل‌احمد، جلوه زن، در فرهنگ مردسالار و نفوذ این فرهنگ در آثار نویسندگان مرد، به تصویر کشیده شده‌است. اهداف این مقاله، بررسی جلوه زن، در ادبیات مردان می‌ب أکثر
        با درنظر داشتن چارچوب نظریه جوزفین دونوان، ضمن انتخاب دو نویسنده مرد، به‌عنوان نویسندگان مشهور معاصر، به نام هدایت و ‌آل‌احمد، جلوه زن، در فرهنگ مردسالار و نفوذ این فرهنگ در آثار نویسندگان مرد، به تصویر کشیده شده‌است. اهداف این مقاله، بررسی جلوه زن، در ادبیات مردان می‌باشد تا تجلی زن در قالب‌های کلیشه‌ای و ابزاری در این دست آثار به نمایش درآید. فرض بر آن بود که در داستان‌های این دو نویسنده مرد، زن به‌صورت کلیشه‌ای و با نقش‌های قالبی به خواننده ‌ارائه شده‌است و هدایت و‌آل‌احمد در برخورد با زن در مقام یک عضو مستقل جامعه، با ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سنتی مردسالارانه، موضع‌گیری حمایتگرانه ای در برابر نمایش زنان در داستان‌هایشان، اتخاذ نکرده‌اند. پس از بررسی و تحلیل هشت داستان، می توان نتیجه گرفت که زن، در این آثار، دارای نقشی کلیشه‌ای و ابزاری است و اهمیت ثانویه و نقشی منفعل دارد و به هر نحو، تسلیم ملزومات فرهنگ مردسالار زمان خویش و محقق‌کننده اهداف مرد است. تفاصيل المقالة