مفهوم حکمرانی جهانی روزبه روز رایج تر و بر پیچیدگی معنای آن افزوده شده است. در عین اینکه فکر می کنیم نوعی انعطاف پذیری در کاربرد مفاهیم، هم از لحاظ نظری مطلوب و هم از لحاظ عملی اجتناب ناپذیر است، معتقدیم حکمرانی جهانی دچار آشفتگی مفهومی است و این مانع مباحثات مفیدتر و ه أکثر
مفهوم حکمرانی جهانی روزبه روز رایج تر و بر پیچیدگی معنای آن افزوده شده است. در عین اینکه فکر می کنیم نوعی انعطاف پذیری در کاربرد مفاهیم، هم از لحاظ نظری مطلوب و هم از لحاظ عملی اجتناب ناپذیر است، معتقدیم حکمرانی جهانی دچار آشفتگی مفهومی است و این مانع مباحثات مفیدتر و هدف بسط نظریه های منسجم تر حکمرانی جهانی است. کاربرد دقیق تر مفهوم مذکور برای رسیدن به هدف نظریه پردازی از حکمرانی جهانی ضروری است. از این رو، سؤالی که مطرح می شود، این است که: آیا می توان حکمرانی جهانی را نظریه (چه رسد به نظریه مسلط) درنظر گرفت؟. در پاسخ به این سؤال، مقاله پیش رو نه در پی ابهام زدایی از مفهوم یادشده؛ بلکه در پی اثبات این ابهام است. از این رو، مباحث خود را به سه بخش اصلی تقسیم می کنیم: بخش مفهوم حکمرانی جهانی، که به تعاریف ارائه شده برای این مفهوم میپردازد؛ بخش دیدگاه های متعارض درباره حکمرانی جهانی، که نشان می دهد حکمرانی جهانی در چارچوب دیدگاههای نظری گوناگون بررسی شده است؛ و بخش مسائل تجربی، که به موضوع های عملی و خلأهای موجود حکمرانی جهانی میپردازد، که نشان دهد حکمرانی جهانی به عنوان یک وضعیت چه جایگاهی دارد. روش مورد استفاده این پژوهش، توصیفی ـ تبیینی بوده و عمدتاً از منابع کتابخانه ای استفاده شده است.
تفاصيل المقالة
طی دو دهه گذشته، دیپلماسی انرژی چین بهسرعت در حال تغیر و گسترش است و تحولات ژئوپلیتیکی جدید و استقرار رژیمهای بینالمللی، دیپلماسی انرژی این کشور را تقویت کرده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل نقش، محتوا و اهمیت تدارکات نهادی چین و شناسایی برخی پیامدهای آن بر دی أکثر
طی دو دهه گذشته، دیپلماسی انرژی چین بهسرعت در حال تغیر و گسترش است و تحولات ژئوپلیتیکی جدید و استقرار رژیمهای بینالمللی، دیپلماسی انرژی این کشور را تقویت کرده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل نقش، محتوا و اهمیت تدارکات نهادی چین و شناسایی برخی پیامدهای آن بر دیپلماسی انرژی این کشور در راستای تسهیل روند وابستگی متقابل اقتصادی و ارائه چشماندازی از اهداف بلندپروازانهی پکن در بخش انرژی است. پژوهش حاضر با اتکا به روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانهای درصدد پاسخ به این پرسش است که رژیمسازی بینالمللی جدید چین در چارچوب ابتکار یک کمربند یک راه چگونه در راستای اهداف دیپلماسی انرژی این کشور قرار گرفته است؟ فرضیه مورد آزمون با اتکا به آموزههای نظریه نهادگرایی نولیبرال این گونه طراحی شده است که این ابتکار ضمن افزایش اعتبار بینالمللی و مشروعیت سازمانی پکن در راستای تسهیل روند وابستگی متقابل اقتصادی، دیپلماسی انرژی این کشور را از طریق ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری جدید و ارتباطات فزاینده در زمینه انرژی و تجارت تقویت کرده است. نتایج حاصل نشان میدهد، پکن با اتکا به این ابتکار، ضمن تقویت دیپلماسی انرژی خود، معماری نوین حکمرانی جهانی انرژی و انتقال خود به نظام نظارتی بینالمللی را در نظر دارد.
تفاصيل المقالة
سرواژه بریک (متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین) نخستین بار در سال 2001 از سوی جیم اونیل مطرح شد. هدف از این اقدام نیز اشاره به توانمندیهای موجود در اقتصادهایی همچون برزیل، روسیه، هند و چین برای نقشآفرینی در عرصه جهانی بود، چرا که این دولت‎ها در چند سال اخیر توانسته أکثر
سرواژه بریک (متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین) نخستین بار در سال 2001 از سوی جیم اونیل مطرح شد. هدف از این اقدام نیز اشاره به توانمندیهای موجود در اقتصادهایی همچون برزیل، روسیه، هند و چین برای نقشآفرینی در عرصه جهانی بود، چرا که این دولت‎ها در چند سال اخیر توانسته بودند با سازماندهی و نزدیک ساختن مواضع و دیدگاههای خود به موفقیتهایی در عرصه بینالمللی دست یابند و قدرت اقتصادی خود را به اهرم سیاسی تبدیل کنند. این قدرتها در دهه گذشته با تکیه بر توان اقتصادی خود خواستار ایفای نقش پررنگتر و نفوذ بیشتر در سازمانهای بینالمللی مالی، پولی و سیاسی شدهاند. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا به عنوان دومین قدرت اقتصادی به دلیل درگیر بودن در بحران اقتصادی با چالشهای گستردهای برای حفظ جایگاه خود در عرصههای بینالمللی در برابر قدرتهای نوظهور مواجه بوده است. در واقع، بروکسل در حوزههایی همچون حکمرانی جهانی و نقشآفرینی در نظام بینالملل با اعضای بریکس در رقابت است. این مقاله به بررسی و تحلیل روابط اتحادیه اروپا با قدرتهای نوظهور بریکس می پردازد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications