مقدمه و هدف پژوهش: با ظهور و گسترش فناوریهای مدرن اطلاعاتی، سازمانها برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود نیازمند داشتن نیروهای متخصص، توانمند و شایسته هستند. هدف این پژوهش بررسی نقش آمادگی الکترونیکی در توسعه منابع انسانی میباشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: با ظهور و گسترش فناوریهای مدرن اطلاعاتی، سازمانها برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود نیازمند داشتن نیروهای متخصص، توانمند و شایسته هستند. هدف این پژوهش بررسی نقش آمادگی الکترونیکی در توسعه منابع انسانی میباشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها؛ توصیفی از نوع پیمایشی است.
روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش (شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز شهرستان عسلویه) حدود 400 نفر بوده که با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه آماری شامل 196 نفر میباشد. برای تعمیمپذیری بیشتر حدود 270 پرسشنامه در بین پاسخدهندگان توزیع شده که با نرخ برگشت 92 درصد؛ تعداد 236 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه و روش نمونهگیری هدفمند و غیرتصادفی است. همچنین، روایی صوری، محتوای و سازه پرسشنامه با کمک اساتید و خبرگان صاحبنظر و تحلیلهای آماری مورد تأیید قرار گرفت. پایایی هر دو پرسشنامه پژوهش از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه آمادگی الکترونیکی و توسعه منابع انسانی 87/0 و 79/0 محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که میزان آمادگی الکترونیکی روی توسعه منابع انسانی دارای تأثیر مثبت و معنادرای است. همچنین مشخص گردید که آمادگی الکترونیکی بیشترین تأثیر را روی بعد توسعه اجتماعی منابع انسانی و کمترین تأثیر را روی بعد توسعه آموزشی منابع انسانی دارد.
تفاصيل المقالة
هدف: هدف پژوهش ارائه الگوی برنامه توسعه فردی مدیران سازمانی بوده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، در زمرۀ مطالعات کیفی قرار دارد. جامعۀ هدف پژوهش کلیه ی کارکنان شاغل در سمت های مدیریتی و تخصصی مجموعه ی بانک ملی ایران که جمعاً به تعداد 14560 أکثر
هدف: هدف پژوهش ارائه الگوی برنامه توسعه فردی مدیران سازمانی بوده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، در زمرۀ مطالعات کیفی قرار دارد. جامعۀ هدف پژوهش کلیه ی کارکنان شاغل در سمت های مدیریتی و تخصصی مجموعه ی بانک ملی ایران که جمعاً به تعداد 14560 نفر می باشند، تشکیل داد. نمونه مورد نیاز پژوهش، با استفاده از دو روش نمونه گیری نظری و نمونه گیری گلوله برفی و در نهایت انتخاب تعداد 30 نفر بعنوان نمونه استحصال شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش را مصاحبه ای نیمه ساختار یافته تشکیل داد. روایی پژوهش با بهره گیری از روش هایی نظیر بررسی توسط اعضاء، مثلث سازی (سه سویه نگری)منابع داده ها، بازبینی توسط همکاران و بازنگری توسط ناظران ارزیابی و مورد تایید قرار گرفت بعلاوه بمنظور ارزیابی اعتبار پژوهش نیز محقق با کاربست راهبرد های پیتی و همکاران،چارمز، لینکلن و گوبا و در نهایت حصول تایید آن اقدام گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش بیانگر آن بود که برنامه ی توسعه ی حرفه ای مدیران بانک ملی در قالب 6 بعد کلیدی(شایستگی های دانشی، نگرشی ، ارتباطی، حرفه ای ، رهبری، معنوی)بعنوان پدیده ی محوری، سه بعد کلیدی (سطح فردی، سطح سازمانی و سطح فراسازمانی) بعنوان عوامل علی که در سطح فردی مشتمل بر 6 مولفه کلیدی (انگیزش، تمایل به یادگیری، تفسیرپذیری، اشتیاق به پیشرفت، رهبری و تفکر چالشی)، در سطح سازمانی مشتمل بر3 مولفه کلیدی و در سطح فراسازمانی مشتمل بر 3مولفه کلیدی نقش آفرین بودند. همچنین عوامل ساختاری و محتوایی بعنوان بستر حاکم و عوامل موثر بر راهبردهای پژوهش در سه سطح معرفی و در نهایت راهبردهای دانش محور و مهارت محور بعنوان راهبردهای اصلی برنامه ی توسعه حرفه ای مدیران بانک اعلام و مهمترین پیامدهای اجرای راهبردهای مدل پژوهش در چهارچوب 4 عامل معرفی و احصاء گردید.
نتیجه گیری: الگوی برنامه توسعه فردی، ابزاری منسجم و موثری در جهت توسعه منابع انسانی و در همسویی با توسعه شایستگی های فردی و سازمانی مورد نیاز کارکنان برای تحقق توسعه حرفه ای آنان نقش شایانی را ایفا می نماید. بدین منظور، گسترش اجرای برنامه توسعه فردی می تواند یکی از شاخص های کیفی جهت توسعه حرفه ای کارکنان درسازمان ها محسوب گردد.
تفاصيل المقالة
تحقیق حاضر با هدف، شناسایی ابعاد، مؤلفهها و شاخص های توسعه منابع انسانی شرکت های کوچک و متوسط و تبیین عوامل اثرگذار بر آن با الهام از الگوی سه شاخگی مدیریت انجام شده است. این پژوهش توصیفی و در زمره تحقیقات ترکیبی (کیفی وکمّی) است که در بخش کیفی با بهره گیری از تکنیک دل أکثر
تحقیق حاضر با هدف، شناسایی ابعاد، مؤلفهها و شاخص های توسعه منابع انسانی شرکت های کوچک و متوسط و تبیین عوامل اثرگذار بر آن با الهام از الگوی سه شاخگی مدیریت انجام شده است. این پژوهش توصیفی و در زمره تحقیقات ترکیبی (کیفی وکمّی) است که در بخش کیفی با بهره گیری از تکنیک دلفی در تفسیر مصاحبهها، به کشف عوامل مورد نظر پرداخته شد و تجزیه و تحلیل نهایی روی 50 ماتریس بازگشتی که مبتنی بر مؤلفههای استخراجی طراحی شده بود، انجام شد و داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار میکمک تحلیل شد. جامعه آماری این تحقیق را در بخش کیفی پنل خبرگان و در فاز کمّی شرکت ها و کسب و کارهای مستقر در شهرکهای صنعتی تشکیل می دهند که در بخش ساخت و تولید فعالیت می کنند و دارای 10- 99 کارکن هستند. دادههای گردآوری شده، ابتدا با استفاده از نرم افزار میک مک تحلیل و موقعیت متغیرهای شناساییشده از جهت تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری مشخص گردید و در فاز کمّی نیز فرضیه هایی طراحی و نقش میانجی متغیرهای توسعه فردی و سازمان های به عنوان متغیر میانجی تعیین شد. بر اساس یافته های تحقیق در بعد ساختاری پنج مؤلفه، در بعدرفتاری چهار مؤلفه و در بعد زمینهای سه مؤلفه در توسعه منابع انسانی این شرکت ها مؤثر شناخته شدند.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف کاربردی وباماهیت توصیفی تحلیلی و از نظر روش اجرا، اسنادی پیمایشی و از حیث جمع آوری داده وتحلیل آن دارای روش آمیخته می باشد. در بخش کیفی جامعه آماری شامل دو گروه، خبرگان و مدیران راهبردی سازمان بود که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند،ابز أکثر
این پژوهش با هدف کاربردی وباماهیت توصیفی تحلیلی و از نظر روش اجرا، اسنادی پیمایشی و از حیث جمع آوری داده وتحلیل آن دارای روش آمیخته می باشد. در بخش کیفی جامعه آماری شامل دو گروه، خبرگان و مدیران راهبردی سازمان بود که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند،ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ودر بخش کمی حجم نمونه به روش تحلیل عاملی و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 367 نفر بوده ابزار جمع آوری در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته که با روایی محتوا و سازه و پایایی با الفای کرونباخ تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون ترکیبی جهت دار و نرم افزار MAXQDA انجام شد و در بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS20 و Smart PLS3 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج در بخش کیفی نشان داد که تعداد 44 کد باز شناسایی شده که در قالب 9 مقوله دسته بندی شدند. عوامل در پنج سطح قرار گرفتهاند ، که تعهد مدیران ارشد تأثیرگذارترین عامل و ارزیابی دانش و مهارت ، در اولویت اول تأثیرپذیری قرار گرفت. بمنظورتعیین اعتبار درونی الگو ، بانظر خواهی از متخصصان ،مدل پیشنهادی بصورت فرآیندی طراحی و ابعاد چهار گانه جانشین پروری مدیران شامل تعیین خط مشی، تعیین ملاک های شایستگی، ارزیابی کاندیداها و برنامه توسعه فردی تعیین گردید.مدل پیشنهادی از نظرجامعیت و تاکید بر برنامه توسعه فردی نسبت به سایر مدل ها برتری داشته و می تواند به منافع سازمانی نائل آید.
تفاصيل المقالة
این تحقیق با هدف تبیین مبانی نظریه سرمایه انسانی مؤثر بر اقتصاد آموزش و پرورش انجام شده است. در این تحقیق کیفی تلاش شده تا مؤلفه های سرمایه انسانی و اقتصاد آموزش و پرورش شناسایی، به لحاظ نظری تأثیر آنها بر یکدیگر بررسی شوند. جامعه آماری عبارتند از منابع انتشاریافته در أکثر
این تحقیق با هدف تبیین مبانی نظریه سرمایه انسانی مؤثر بر اقتصاد آموزش و پرورش انجام شده است. در این تحقیق کیفی تلاش شده تا مؤلفه های سرمایه انسانی و اقتصاد آموزش و پرورش شناسایی، به لحاظ نظری تأثیر آنها بر یکدیگر بررسی شوند. جامعه آماری عبارتند از منابع انتشاریافته در حوزه نظریه سرمایه انسانی و اقتصاد آموزش و پرورش. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری بوده است. روش تجزیه و تحلیل دادهها توصیفی– تحلیلی بوده و از مدل کریپندورف پیروی شده است. در این روش مراحل کدگذاری واحد داده، طبقه بندی، استخراج، تقلیل داده، تفسیر، تحلیل و استنباط یکی پس از دیگری اجرا شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که سرمایه انسانی متشکل از مؤلفه های دانش، مهارت، تخصص، سلامت جسمانی و روانی است که به آنها دارایی گفته می شود. این سرمایه در مواجهه با کار و اشتغال به عنوان یک نیروی مولد به تولید یا ارایه خدمت پرداخته ، به خلق ثروت می انجامد. اقتصاد آموزش و پرورش متشکل از مؤلفه های کارامدی، تأمین مالی، اثربخشی هزینه، عدالت در تأمین بودجه و ارزش اقتصادی آموزش و پرورش است. سرمایه انسانی محصول آموزش و پرورش به شمار می آید که در خلق ثروت و توسعه فردی و اجتماعی اثرگذار است تا آن جا که به ایجاد ارزش افزوده منجر می شود. سرمایه انسانی یک عامل توسعه پایدار نیز به شمار میآید. با این نگاه به آموزش و پرورش هر گونه سرمایه گذاری در آن مفید و کارآمد خواهد بود.
تفاصيل المقالة
چکیده:هدف و زمینه: این پژوهش با هدف ارائه الگوی مدیریت دانش و توانمند سازی کارکنان بانک ها مطالعه موردی بانک ملی صورت پذیرفته است.روش پژوهش: ابزار این پژوهش با روش مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد، جامعه آماری این پژوهش خبرگان و مدیران ارشد بانک ملی می باشد که به روش نم أکثر
چکیده:هدف و زمینه: این پژوهش با هدف ارائه الگوی مدیریت دانش و توانمند سازی کارکنان بانک ها مطالعه موردی بانک ملی صورت پذیرفته است.روش پژوهش: ابزار این پژوهش با روش مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد، جامعه آماری این پژوهش خبرگان و مدیران ارشد بانک ملی می باشد که به روش نمونه گیری گلوله برفی 11 نفر تا رسیدن به مرحله اشباع نظری انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل از نوع کیفی و روش داده بنیاد است. نرم افزار مورد استفاده MAXQDA می باشد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که عوامل ایجاد فضای سالم و شاد آموزشی، ایجاد بسترهای هوشمند سازی سازمان، ایجاد بستر گسترش فناوری اطلاعات، ایجاد شفافیت در ماموریتها و اهداف و چشم اندازهای سازمان بعنوان عوامل زمینه ای ، توسعه فردی کارکنان و یادگیری محیط بانک بعنوان پیامد نهایی ، آموزش آنلاین و آموزش منسجم و ایجاد شورای یادگیری بعنوان راهبردها، اخذ تعهد مدیرعامل و مدیران ارشد در خصوص تدوین برنامه توسعه فردی برای کارکنان و منابع مالی بعنوان عوامل مداخله گر، شخصی سازی آموزش و تاکید بر یادگیری حین کار مقوله های محوری این مدل پارادایمی شناخته شدند.نتیجه گیری: توجه به مقوله آموزش و توانمندسازی کارکنان در حوزه های مختلف و شایستگی های مورد انتظار برای آنها، طی فرآیند توسعه فردی بویژه در حوزه مدیریت منابع انسانی در بانک ها از اهمیت زیادی برخوردار است.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی توسعه فردی مدیران شرکت مخابرات ایران انجام شده است. روش پژوهش کیفی بوده که برای این منظور از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای جمعآوری دادهها و اطلاعات استفاده شده است. جامعه پژوهش، صاحبنظران دانشگاهی و خبرگان و مدیران با تجربه شرکت مخابرات أکثر
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی توسعه فردی مدیران شرکت مخابرات ایران انجام شده است. روش پژوهش کیفی بوده که برای این منظور از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای جمعآوری دادهها و اطلاعات استفاده شده است. جامعه پژوهش، صاحبنظران دانشگاهی و خبرگان و مدیران با تجربه شرکت مخابرات ایران بودهاند که 20 نفر از آنان به عنوان نمونه به روش هدفمند، انتخاب شدند. به منظور جمعآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار یافته که براساس مدل مفهومی مبتنی بر ادبیات ساخته شد، استفاده گردید. برای تأمین اعتبار یافتههای پژوهش از فرایند ساختیافته نگارش و تحلیل یافتهها استفاده شده است. به منظور تحلیل دادهها، از روش کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. یافتهها منجر به شناسایی سه بعد کلیدی برای توسعه فردی شد. بعد شایستگیهای فردی مدیران (شایستگیهای دانشی، مهارتی، توانایی، نگرشی و اخلاقی)، بعد اقدامات و فرایندهای توسعه فردی (تعریف عملکرد و تعیین اهداف، نیازسنجی، برنامهریزی، تامین منابع و امکانات، اقدامات توسعه فردی، ارزیابی، بازخورد و اصلاح) و در نهایت بعد عوامل مؤثر (شامل عوامل فردی، سازمانی، مدیریتی، شغلی، محیطی) تشکیل دهنده الگوی توسعه فردی مدیران شرکت مخابرات بوده است. این مدل میتواند در شرکتها و صنایع دیگر مورد استفاده و بهرهبرداری قرارگیرد
تفاصيل المقالة
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دورههای ضمنخدمت بر توسعهفردی و حرفهای مدیران مدارس ابتدایی شهریار بود. روش پژوهش، توصیفی–پیمایشی و در بخش بررسی دیدگاه مدیران و معلمان، همبستگی میباشد. جامعه آماری، 322نفر از مدیران و 3000نفر از معلمان مدارس ابتدایی دولتی و غ أکثر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دورههای ضمنخدمت بر توسعهفردی و حرفهای مدیران مدارس ابتدایی شهریار بود. روش پژوهش، توصیفی–پیمایشی و در بخش بررسی دیدگاه مدیران و معلمان، همبستگی میباشد. جامعه آماری، 322نفر از مدیران و 3000نفر از معلمان مدارس ابتدایی دولتی و غیردولتی پسرانه و دخترانه شهرستان شهریار بود. نمونه مدیران تعداد 110نفر و نمونه معلمان180نفر میباشد که براساس جدول مورگان با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه توسعهحرفهای مدیران پورصادق و علیمیرزایی (1384) بود. برای روایی ابزار، از روایی سازه استفاده و پایایی، از طریق ضریب آلفای کرونباخ0.81محاسبه گردید. به منظور سنجش توسعهفردی از بخش توسعهفردی پرسشنامه توسعهمنابع انسانی فهیمی (1394) شامل10 گویه بهره گرفته شدهاست. روایی ابزار از طریق روایی صوری و محتوایی تایید و پایایی آن 0.84 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرمافزار SPSS، آزمون تیتک نمونهای و ضریبهمبستگی پیرسون بهره گرفتهشد. یافتهها نشان دادند که از دیدگاه مدیران و معلمان، توسعهفردی و حرفهای مدیرانی که تحت دورههای آموزش ضمنخدمت بودهاند بالاتر از حد متوسط بودهاست. همچنین همبستگی بین دیدگاه معلمان و مدیران درخصوص توسعهفردی و حرفهای مدیران معنادار بوده و دورههای ضمنخدمت بر توسعهفردی و حرفهای مدیران مدارس ابتدایی شهریار اثربخشی مطلوبی داشتهاست. بنابراین، چنانچه اثرگذاری مطلوب آموزشهای ضمنخدمت محرز شد، نباید به همین جا اکتفا شود و مسئولیت آموزش و پرورش این است که از اثربخش بودن آموزش در آینده نیز اطمینان حاصل کند. تغییر در نظام آموزشی همیشگی است و باید نسبت به تغییراتی که تلاشهای آموزشی معلمان را تحت تأثیر قرار میدهد واکنش نشان دادهشود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications