امروزه تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زمینهساز افزایش حضور زنان در فضای شهری شده است؛ اما برخی نیازهای زنان، به ویژه در نقش مادری، در طراحیهای شهری مورد توجه قرار نگرفته و حضور آنان در فضای شهری را با دشواری-هایی مواجه ساخته است. در این راستا پژوهش حاضر به مطالعۀ چا أکثر
امروزه تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زمینهساز افزایش حضور زنان در فضای شهری شده است؛ اما برخی نیازهای زنان، به ویژه در نقش مادری، در طراحیهای شهری مورد توجه قرار نگرفته و حضور آنان در فضای شهری را با دشواری-هایی مواجه ساخته است. در این راستا پژوهش حاضر به مطالعۀ چالشهای مادری در فضای شهری با روش کیفی پرداخته است. جامعۀ هدف پژوهش شامل مادران ساکن شهر تهران بوده است که پانزده نفر از آنان با استفاده از نمونهگیری هدفمند و بر اساس ملاک رسیدن به اشباع دادهها انتخاب شدهاند. دادهها از طریق مصاحبه گردآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شده است. در مجموع مادران تجربه رضایتبخشی از حضور در فضای شهری ندارند و با چالشهایی مواجهند که در پنج مقولۀ اصلی عدم تناسب فراوانی امکانات فضای شهری با جمعیت، عدم تناسب طراحی امکانات و فضاهای شهری با نیازهای مادر و کودک، هزینهبر بودن استفاده از امکانات فضای شهری، آلودگیهای فضای شهری و احساس نگرانی از حضور در شهر قرار گرفته است. در پایان راهکارهایی برای رفع چالشها پیشنهاد شده است.
تفاصيل المقالة
بافتهای فرسوده که زمانی محور تمرکز جمعیت و اقتصاد بودند امروزه به نقاطی کمبازده در تعاملات اجتماعی و اقتصادی تبدیل شدهاند که نیازمند مداخله برای بهسازی و نوسازی هستند. در پژوهش حاضر، باهدف شناسایی تجربۀ زیسته، دیدگاهها، دلایل و انگیزههای مردم از مشارکت در بهسازی و أکثر
بافتهای فرسوده که زمانی محور تمرکز جمعیت و اقتصاد بودند امروزه به نقاطی کمبازده در تعاملات اجتماعی و اقتصادی تبدیل شدهاند که نیازمند مداخله برای بهسازی و نوسازی هستند. در پژوهش حاضر، باهدف شناسایی تجربۀ زیسته، دیدگاهها، دلایل و انگیزههای مردم از مشارکت در بهسازی و نوسازی در 4 منطقه از شهر تهران (مناطق 10، 11، 12 و 17) که بیشترین سهم از بافت فرسوده را دارند تدوین شد. روش تحقیق کیفی- کمی (پرسشنامه و مصاحبه) با بهرهگیری از رهیافت توصیفی–تحلیلی است. در ساحت کمی از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای استفاده شد و با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و فرمول کوکران حجم نمونه 368 نفر تعیین شد و در ساحت کیفی جهت فهم تجربۀ زیستۀ ساکنین بافت و توصیف آن از روش گراندد تئوری که دارای ویژگیهای منحصر به فرد بوده و زمینهساز شکلگیری نگاه متفاوت و جدید در بررسی موضوعات جامعهشناسی شهری میگردد و از سویی در تحقیقات و تجارب داخلی مغفول مانده استفاده شد، لذا با بهرهگیری از این روش و نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به مرحله اشباع نظری 15 نفر جمعیت پژوهشی تعیین گردید. یافته‎های پژوهش گویای آن است که عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی از قبیل اعتمادسازی، تمایل به مشارکت و امکانات و خدمات در ساماندهی محلات فرسوده شهر تهران نقش مؤثری داشته، بهگونهای که در ساحت کمی، از مجموع 368 پاسخدهنده بیشترین سهم مشارکتی در گروه سنی بین 30 تا 50 سال (76 درصد) و با اکثریت جنسیتی مردان (89 درصد) بود. بر اساس نظریات کنش و مشارکت بالاتر بودن سطح مشارکت مردان برخاسته از ساختارهای فرهنگی سنتی ساکنین مبنی بر حذف و یا کمرنگ بودن نقش زنان است که بالتبع ضمن عدمآگاهی به طور مستقیم بر سطح مشارکت آنها اثرگذار است. میانگین میزان مشارکت، آگاهی و اطلاع‎رسانی و توانمندسازی پاسخدهندگان به ترتیب 2.10و 2.27 و 2.35 است که از حد وسط طیف لیکرت (3) کمتر است که این میزان از عدم کارآمدی و هدفگذاری برنامههای توسعه پنجم وششم است. در بخش ساحت کیفی، میزان مشارکت ساکنین قدیمی به دلیل بیشتر بودن تجربۀ زیسته از سکونت در محلات و دارابودن حس تعلق بیشتر به دلیل مالکیت بر املاک تجاری و مسکونی انتخاب شدند، زیرا اشراف جامعتری از فرایند اجرای برنامهها در این محلات دارند. احصاء نظرات و یافتهها نشان داد بدون در نظر گرفتن نقش و سهم مشارکتی ساکنین بافت در بهسازی و نوسازی نمیتوان امید چندانی به اثربخشی فعالیت برنامهها داشت.
تفاصيل المقالة
امروزه تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، زمینهساز افزایش حضور زنان در فضای شهری شده است؛ اما برخی نیازهای زنان، بهویژه در نقش مادری، در طراحیهای شهری موردتوجه قرار نگرفته و حضور آنان در فضای شهری را با دشواری هایی مواجه ساخته است. پژوهش حاضر به مطالعۀ چالش های مادری أکثر
امروزه تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، زمینهساز افزایش حضور زنان در فضای شهری شده است؛ اما برخی نیازهای زنان، بهویژه در نقش مادری، در طراحیهای شهری موردتوجه قرار نگرفته و حضور آنان در فضای شهری را با دشواری هایی مواجه ساخته است. پژوهش حاضر به مطالعۀ چالش های مادری در فضای شهری با روش کیفی پرداخته است. جامعۀ هدف پژوهش شامل مادران ساکن شهر تهران بوده است که پانزده نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک رسیدن به اشباع داده ها انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبة گردآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شده است. در مجموع مادران تجربة رضایت بخشی از حضور در فضای شهری ندارند و با چالشهایی مواجهند که شامل پنج مقولۀ اصلی عدم تناسب فراوانی امکانات فضای شهری با جمعیت، عدم تناسب طراحی امکانات و فضاهای شهری با نیازهای مادر و کودک، هزینهبر بودن استفاده از امکانات فضای شهری، آلودگی های فضای شهری و احساس نگرانی از حضور در شهر است. در پایان نیز راهکارهایی برای رفع چالش ها پیشنهاد شده است.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر به مطالعۀ کیفی دو زیست جهان زنان شهر تهران اعم از هیأت مذهبی و کافی شاپ میپردازد و طی آن معناها و تفاسیر و نمادهایی که این دو گروه از زنان از خود بروز میدهند مورد واکاوی قرار می گیرد. مطالعه کیفی در این تحقیق نشان می دهد که عوامل هویتی در طول دو دهه اخیر تغ أکثر
پژوهش حاضر به مطالعۀ کیفی دو زیست جهان زنان شهر تهران اعم از هیأت مذهبی و کافی شاپ میپردازد و طی آن معناها و تفاسیر و نمادهایی که این دو گروه از زنان از خود بروز میدهند مورد واکاوی قرار می گیرد. مطالعه کیفی در این تحقیق نشان می دهد که عوامل هویتی در طول دو دهه اخیر تغییرات اساسی کرده است، به طوری که وضعیت امروز زنان ایران با گذشته تفاوت های بسیارشایانی را نشان می دهد. پژوهش حاضر مبتنی بر پارادایم تفسیری و ر وش تحقیق کیفی پدیدارشناسی و با تکنیک تحلیل تماتیک(مضمون) در شهر تهران انجام یافته است. جمعیت مورد مطالعه این مقاله زنان شهرتهران است که از بین آنها تعداد 42 نفر به روش نمونه گیری نظری انتخاب و با مصاحبه های عمقی اطلاعات مورد نظر جمع آوری و مورد بازنویسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مقوله های به دست آمده در نحوۀ شکل گیری هویت زنان را می توان در موارد زیر بیان کرد: فراغت سیّال، تأثیر موسیقی کافی شاپی، ترکیب نامتجانس سنت و مدرنیسم در فردیّت، شیوع کودکی مذهبی بر جدار ذهنی کنشگران، هدایت معنوی، اعتیاد اعتقادی، مهاجرت و احساس نیاز به باز تولید معنای دین در تکوین هویتی، دیالکتیک معنویت در تأثیر گذاری بر حاجت و معصیت، جاهلیت زنانه ناشی از تعصب، غلبه فرهنگ مرد سالاری و راهی برای عبور زنان، دوآلیته کافه و هئیت، تجانس ناهمگون، ساختارشکنی ارتباطی، عدم همخوانی هئیتهای مدرن با جوهره معنویت، ترکیب لذت و معنویت، کنش عاشقانه هئیتروها، بازسازی دیالوگهای معنوی. نتایج نشان می دهد که وقتی قرار است به شکل دهی هویت زنان در جامعه ایرانی امروز نگاه کنیم، ابتدا باید به مؤلفه های تأثیر پذیری آنان از هویت دینی که از خانواده یا از مدرسه برمی خیزد، توجه نشان داد. از سویی دیگر، بروز قالب های جدید مدرن مانند کافی شاپ در این زمینه می تواند تأثیرگذاری عمیقی بر روند ذهنی و هویتی زنان داشته باشد. همچنین چرخش های عمیقی در تغییر مسیر ذهنی زنان در حال شکل گیری است؛ به گونه ای که نوع نگرش آن ها الزاماً ضد معنویت و دین به حساب نمی آید، اما با نگاه سنتی دینی تفاوت هایی را نشان میدهد. از طرف دیگر حضور آنها در مکان های مدرن مانند کافی شاپ، بیانگر آن است که پذیرش مدرنیسم در نسل زنان امروزیک مسئله غیر قابل انکار است
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications