مطابق تئوری ارزش آفرینی، هدف شرکت افزایش ثروت سهامداران و توجه به منافع ذیفنعان است. یکی از عناصری که موجب ارزش آفرینی میشود، توجه به اقدامات بشردوستانه است. به طوری که انجام این اقدامات موجب ارائه تصویر مطلوب از شرکت میگردد و ممکن است بر عملکرد و نحوه سرمایهگذاری تا أکثر
مطابق تئوری ارزش آفرینی، هدف شرکت افزایش ثروت سهامداران و توجه به منافع ذیفنعان است. یکی از عناصری که موجب ارزش آفرینی میشود، توجه به اقدامات بشردوستانه است. به طوری که انجام این اقدامات موجب ارائه تصویر مطلوب از شرکت میگردد و ممکن است بر عملکرد و نحوه سرمایهگذاری تاثیر داشته باشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین بشردوستی شرکتی و کارایی سرمایهگذاری با تاکید بر مالکیت سرمایهگذاران نهادی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین ترتیب تعداد 90 شرکت برای دوره زمانی 1396-1389 انتخاب گردید. برای اندازهگیری بشردوستی از کمکهای اهدایی و جهت سنجش کارایی سرمایهگذاری از مدل ارائه شده بر اساس محیط سرمایهگذاری ایران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها از الگوی رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین بشردوستی شرکتی و کارایی سرمایهگذاری ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد. بدین معنا که فعالیتهای بشردوستانه منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش کارایی سرمایهگذاری میشود. همچنین به دلیل نقش نظارتی سرمایهگذاران نهادی، ارتباط بین بشردوستی شرکت و کارایی سرمایهگذاری در محیطی با سرمایهگذاران نهادی بررسی شد. نتایج نشان داد که سرمایهگذاران نهادی تاثیر مثبتی بر رابطه بشردوستی شرکتی و کارایی سرمایهگذاری دارد. به طوری که در محیط نظارتی بالا، اقدامات بشردوستانه منجر به سرمایهگذاری مطلوب میشود.
تفاصيل المقالة
مدیریت ذینفعان از درجه اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا عاملی است که حیات سازمان به آن وابسته است. از آنجاکه اطلاعات و گزارشات از طریق مدیران به ذینفعان انتقال مییابد و مدیران شخصیتهای متفاوت و گاهاً اختلالاتی در شخصیت خود دارند؛ کنترل و نظارت، مدیریت واحدهای اقتصادی و أکثر
مدیریت ذینفعان از درجه اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا عاملی است که حیات سازمان به آن وابسته است. از آنجاکه اطلاعات و گزارشات از طریق مدیران به ذینفعان انتقال مییابد و مدیران شخصیتهای متفاوت و گاهاً اختلالاتی در شخصیت خود دارند؛ کنترل و نظارت، مدیریت واحدهای اقتصادی و اداره صحیح ذینفعان را غیرممکن کرده است. لذا هدف این پژوهش بررسی ارتباط اختلالات روانشناختی مدیریتی و مدیریت گزارشگری مالی و مدیریت سرمایه گذاری ذینفعان است، یا به عبارتی آیا مدیران شرکتهای ایرانی با دارا بودن نوع اختلال میتوانند ذینفعان را مدیریت کنند؟ جهت سنجش اختلالات شخصیتی مدیریتی از پنج الگوی ناسازگار به شرح روانپریشخویی، مهار گسیختگی، عاطفة منفی، گسلش و مخالفت ورزی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، مدیران شرکتهای ایرانی که در سال 1399 مشغول به کار بودهاند، است. با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده و استفاده از جدول مورگان 101 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و به کمک نرم افزار PLS دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل ارتباط اختلالات شخصیتی مدیریتی با مدیریت گزارشگری مالی و سرمایه گذاری ذینفعان حاکی از آن است که اختلالات شخصیتی مدیریتی با مدیریت ذینفعان رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین یافتهها نشان داد رابطه بین اختلالات مخالفت ورزی، مهارگسیختگی و روان پریش خویی با مدیریت ذینفعان غیرمعنادار است. بین گسلش اختلالات و عاطفه منفی با مدیریت ذینفعان نیز ارتباط منفی و معنادار وجود دارد.
تفاصيل المقالة
تهیه و ارائه اطلاعات باکیفیت، لازمه تصمیمگیری ذینفعان واحدهای تجاری است. یکی از ویژگیهای این اطلاعات، داشتن قابلیت مقایسه با سایر شرکتهای همتا، بهعنوان یکی از ویژگیهای کیفی این اطلاعات است. مسئولیتپذیری اجتماعی میتواند روی ویژگیهای کیفی گزارشگری مالی تأثیرگذار ب أکثر
تهیه و ارائه اطلاعات باکیفیت، لازمه تصمیمگیری ذینفعان واحدهای تجاری است. یکی از ویژگیهای این اطلاعات، داشتن قابلیت مقایسه با سایر شرکتهای همتا، بهعنوان یکی از ویژگیهای کیفی این اطلاعات است. مسئولیتپذیری اجتماعی میتواند روی ویژگیهای کیفی گزارشگری مالی تأثیرگذار باشد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و قابلیت مقایسه صورتهای مالی بهعنوان یکی از مهمترین ویژگیهای گزارشگری مالی است. جامعه آماری این پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است و برای نیل به هدف پژوهش، با اعمال فیلترینگ، دادههای 114 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و در بازه زمانی 1398-1390 با استفاده از رگرسیون خطی چند متغیره بررسی و تجزیهوتحلیل شد. یافتهها نشان داد که بین مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و قابلیت مقایسه صورتهای مالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بر این اساس، میتوان بیان نمود که مسئولیتپذیری اجتماعی، مدیران شرکتها را متعهد میسازد که به تعهدات در برابر ذینفعان شرکت پایبند باشند و اطلاعات دقیق و باکیفیتی برای ذینفعان خود ارائه دهند. برای این کار از استانداردها و رویههای باکیفیت و مشابه استفاده میکنند که این وضعیت به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در سطح شرکت، کارکنان، ذینفعان، شرکتهای همتا و حتی بازار سرمایه نیز کمک میکنند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications