با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگی های شعر کلاسیک فارسی، سخت می توان میان جمله ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواست أکثر
با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگی های شعر کلاسیک فارسی، سخت می توان میان جمله ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواسته اند تا بین شعر و دیگر متون ادبی، تمایز قائل شوند، به نظر می رسد باز در این مسئله، به بُن بست هایی برخورده اند. از مهمترین خصایصِ شعر کلاسیک فارسی، عناصرِ موسیقیایی، وزنی و عروضی آن است، که با توجه به از میان رفتن این ویژگی ها در شعر های منثور، بسیاری از اشعار، از منظرِ ذات و صورت، با بسیاری از داستان ها و رمان ها قابل تمییز نیستند؛ در پژوهش حاضر، با بررسی برخی مؤلفه های شعر کلاسیک، نشان داده می شود، که اصرار بلاغیون و شاعران کلاسیک، بر عناصری چون وزنِ عروضی، آگاهانه و از روی تعمد بوده است و به همین دلیل نیز به دنبال انقلاب در شعر نبوده اند و نمی خواسته از محدودیتِ بحورِ عروضی رهایی یابند؛ از این روی به بررسی انتقادی شعر سپید و منثور خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که اینگونه از شعر، به دلیل رهایی از عناصر موسیقیایی و عروضی، هرگز نمی تواند شعری کامل باشد و از منظر صورت و ذات با دیگر متون ادبی از جمله رمان و داستان و ...، قابل تمییز و تشخیص نیست.
تفاصيل المقالة
با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگیهای شعر کلاسیک فارسی، سخت میتوان میان جملهای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواست أکثر
با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگیهای شعر کلاسیک فارسی، سخت میتوان میان جملهای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواستهاند تا بین شعر و دیگر متون ادبی، تمایز قائل شوند، به نظر می رسد باز در این مسئله، به بُنبستهایی برخورده اند. از مهم ترین خصایصِ شعر کلاسیک فارسی، عناصرِ موسیقیایی، وزنی و عروضی آن است، که با توجه به از میان رفتن این ویژگیها در شعر های منثور، بسیاری از اشعار، از منظرِ ذات و صورت، با بسیاری از داستانها و رمان ها قابل تمییز نیستند؛ در پژوهش حاضر، با بررسی برخی مؤلفه های شعر کلاسیک، نشان داده میشود، که اصرار بلاغیون و شاعران کلاسیک، بر عناصری چون وزنِ عروضی، آگاهانه و از روی تعمد بوده است و به همین دلیل نیز به دنبال انقلاب در شعر نبوده اند و نمی خواسته از محدودیت ِ بحورِ عروضی رهایی یابند؛ از این روی به بررسی انتقادی شعر سپید و منثور خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که اینگونه از شعر، به دلیل رهایی از عناصر موسیقیایی و عروضی، هرگز نمی تواند شعری کامل باشد و از منظر صورت و ذات با دیگر متون ادبی از جمله رمان و داستان و ...، قابل تمییز و تشخیص نیست.
تفاصيل المقالة
با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید ، سخت می توان تفاوتی محسوس میان جمله ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواسته اند تا بین شعر و دیگر متون ادبی، تمایز قائل شوند أکثر
با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید ، سخت می توان تفاوتی محسوس میان جمله ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواسته اند تا بین شعر و دیگر متون ادبی، تمایز قائل شوند، به نظر می رسد باز در این مسئله، به بُن بست هایی برخورده اند. از مهم ترین خصایصِ شعر کلاسیک فارسی، عناصرِ موسیقایی، وزنی و عروضی آن است، که با توجه به از میان رفتن این ویژگی ها در شعر های منثور، بسیاری از اشعار، از منظرِ ذات و صورت، با بسیاری از داستان ها و رمان ها قابل تمییز نیستند؛ در پژوهش حاضر، با بررسی برخی مؤلفه های شعر کلاسیک، نشان داده می شود، که اصرار بلاغیون و شاعران کلاسیک، بر عناصری چون وزنِ عروضی، آگاهانه و از روی تعمد بوده است و به همین دلیل نیز به دنبال انقلاب در شعر نبوده اند و نمی خواسته از محدودیت ِ بحورِ عروضی رهایی یابند؛ از این روی به بررسی انتقادی شعر سپید و منثور خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که اینگونه از شعر، به دلیل رهایی از عناصر موسیقایی و عروضی، هرگز نمی تواند شعری کامل باشد و از منظر صورت و ذات با دیگر متون ادبی از جمله رمان و داستان، قابل تمییز و تشخیص نیست.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications