چکیده
بسیاری از نظریهپردازان در مقوله امنیت برآنند، که کشور ایران منطق معادلات امنیتی را در سطح منطقه و جهان رعایت نمیکند و همین امر دشواریهای سیاسی را برای کشورهای منطقه و حتی خود ایران درپی داشته است. این مقاله با اتخاذ رویکردی تحلیلی-تبیینی بر آن است تا مؤلفههای أکثر
چکیده
بسیاری از نظریهپردازان در مقوله امنیت برآنند، که کشور ایران منطق معادلات امنیتی را در سطح منطقه و جهان رعایت نمیکند و همین امر دشواریهای سیاسی را برای کشورهای منطقه و حتی خود ایران درپی داشته است. این مقاله با اتخاذ رویکردی تحلیلی-تبیینی بر آن است تا مؤلفههای اصلی و سطوح عملکرد جمهوری اسلامی ایران را در توافق برجام، و در چارچوب رویکرد امنیتیسازی و غیرامنیتیسازی، واکاوی کند. آنچه در نوشته حاضر مورد توجه است، وجود رویدادی است که توانسته تفاوتی معنادار را در روندهای پیشینی و پسینی خود بهوجود آورد. برجام با شاخصههای خود موجبات تغییر در جایگاه جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده و نشاندهنده این موضوع است که جایگاه ایران در جامعه بینالملل مورد پذیرش واقع شده است و دولت ایران عادیسازی روابط با غرب را در دستور کار خود جای داده تا بتواند جایگاه خود در منطقه و جهان را بازسازی نماید.
تفاصيل المقالة
دربستر دیپلماسی منطقهای، حوزهی انرژی از اهمیت ویژهای برای جمهوریاسلامی برخورداراست، بهاین دلیلکه اقتصاد سیاسی منطقهای بر انرژی مبتنی است. دراین میان، کشورهای منطقه، خصوصاً قدرتهای دارای انرژی چون ایران، عربستان و اماراتمتحدهیعربی بهانحای مختلف با اهمیت انرژی أکثر
دربستر دیپلماسی منطقهای، حوزهی انرژی از اهمیت ویژهای برای جمهوریاسلامی برخورداراست، بهاین دلیلکه اقتصاد سیاسی منطقهای بر انرژی مبتنی است. دراین میان، کشورهای منطقه، خصوصاً قدرتهای دارای انرژی چون ایران، عربستان و اماراتمتحدهیعربی بهانحای مختلف با اهمیت انرژی درحوزهی دیپلماسی خود مواجه هستند، و گاهاً این نوع دیپلماسی به شکل پیشران عمل مینماید. در این میان سئوال اصلی مقاله این است که راهکارهای پیشروی جمهوری اسلامی ایران در حوزهی دیپلماسی انرژی در بستر اقتصاد سیاسی منطقهای با تمرکز بر تهدیدها و فرصتهای بارشده بر مناسبات آن با عربستان و امارات کدامند؟ کهبا این فرضیه پاسخ داده شده است که پیامدهای نگاه امنیتیسازی ایران با عربستان و امارات به موضوع دیپلماسیانرژی، زمینهساز ایجاد روندهایی نامتوازن از بارشدن حجمی از وضعیتهای تقابلی و تهدیدهای گسترده برموقعیتهای تعاملی و فرصتهای محدود در حوزهیدیپلماسیانرژی در بستر اقتصاد سیاسی منطقهای بوده است. حاصل آنکه جمهوری اسلامی با لایههایی از تهدید و فرصت در این بستر مواجه است، که نتیجهی آن غلبهی رویکرد تقابلی برمشی تعاملی آندر روابط با عربستان و امارات درسطح منطقه بهعلت پیگیری رفتار امنیتیسازی از سوی ایندو کشور علیه ایران بوده است. دراین مقاله از روش پژوهش توصیفی مورد محور با مراجعه به آثار و منابع دسته اول کتابخانهای بهرهگیری شده است.
تفاصيل المقالة
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، بعنوان همسایه مجازی جمهوری اسلامی ایران در جدیدترین مفهوم نوین استراتژیک خود با تفسیر سیاسی و جهانی تر از ماموریت هایش، تلاش نموده است مشروعیت حضور فراجغرافیایی خود در اقسا نقاط جهان را تامین نماید. از سویی دیگر، جمهوری اسلامی و اسلامِ سیاسی أکثر
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، بعنوان همسایه مجازی جمهوری اسلامی ایران در جدیدترین مفهوم نوین استراتژیک خود با تفسیر سیاسی و جهانی تر از ماموریت هایش، تلاش نموده است مشروعیت حضور فراجغرافیایی خود در اقسا نقاط جهان را تامین نماید. از سویی دیگر، جمهوری اسلامی و اسلامِ سیاسی رشد یافته از درون آن توانسته است پس از طی دوران استقرار و ثبات به حضور فعال تر منطقهای و بینالمللی بپردازد و لذا به دلیل تفاوتهای ماهوی در معیارهای روشی و اندیشه ای، به عنوان رقیب ایدئولوژیک، توسط ناتو شناسایی گردیده است. بر این اساس، نویسندگان تلاش دارند به این پرسش پاسخ دهند که راهبرد ناتوی سیاسی و جهانی تر شده، در برابر جمهوری اسلامی چیست؟ فرضیه اصلی مقاله عبارت است از این که به نظر می رسد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی تلاش دارد با استفاده از راهبرد امنیتیسازی، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان بحران منطقهای و جهانی معرفی و در نتیجه در انزوای ژئوپلیتیکی قرار دهد. یافته های مقاله حاضر نشان داد، بررسی روند فعالیت ها و حرکت های ناتو در سالهای اخیر و گسترش همکاریهای نظامی و تسهیم اطلاعاتی و امنیتی با همسایگان جمهوری اسلامی ایران در این راستا قابل تحلیل است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications