• فهرس المقالات اعتماد سازی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - نقش فرهنگ سازی احترام به افکار عمومی در توسعه اجتماعی
        نصر الله پور افکاری سجاد محمدیار زاده
        سنجش افکار عمومی به عنوان ابزاری است در جهت آگاهی از آراء و نظرات مردم درخصوص اتفاقات و مسائل رایج و یا پیش رو در جامعه که ضرورت برنامه ریزی در مورد آنها احساس می شود. ارزیابی افکار عمومی به عنوان یکی از مولفه های جوامع دموکراتیک به سیاستگذاران و برنامه ریزان این امکان أکثر
        سنجش افکار عمومی به عنوان ابزاری است در جهت آگاهی از آراء و نظرات مردم درخصوص اتفاقات و مسائل رایج و یا پیش رو در جامعه که ضرورت برنامه ریزی در مورد آنها احساس می شود. ارزیابی افکار عمومی به عنوان یکی از مولفه های جوامع دموکراتیک به سیاستگذاران و برنامه ریزان این امکان را می دهد تا با در نظر داشتن نظرات عمومی جامعه اقدام به تبیین و تدوین برنامه ها در سطوح خرد و کلان جامعه نمایند. آنچه در این مطالعه مورد توجه قرار گرفته است لزوم فرهنگ سازی در زمینه اهمیت و جایگاه نظرسنجی در میان افکار عمومی و نیز متقابلا ضرورت احترام به افکار عمومی و دخالت نظرات آنان در تصمیم گیریها به منظور اعتماد سازی و تشویق گروههای اجتماعی درحضور و مشارکت فعال در نظر سنجی ها و طرحهای مختلف پژوهشی می باشد. در این تحقیق افکار عمومی با رویکردی فرهنگی مورد کنکاش قرار گرفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - توافق وین: تداوم یا تغییر در دیپلماسی هسته‌ای؟
        احمد سلطانی نژاد سهیل گودرزی مصطفی نجفی
        چکیده روند طولانی مذاکرات میان ایران و پنج قدرت جهانی بر سر مناقشه ی هسته ای در فرایندی دوازده ساله، پس از بیست و سه ماه مذاکره میان ایران و شش قدرت جهانی نهایتاً به امضای توافق جامع هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و اعضای دایم شورای امنیت ملل متحد انجامید. توافقی که أکثر
        چکیده روند طولانی مذاکرات میان ایران و پنج قدرت جهانی بر سر مناقشه ی هسته ای در فرایندی دوازده ساله، پس از بیست و سه ماه مذاکره میان ایران و شش قدرت جهانی نهایتاً به امضای توافق جامع هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و اعضای دایم شورای امنیت ملل متحد انجامید. توافقی که ضمن به رسمیت شناختن حق برخورداری و استفاده از انرژی هسته ای برای ایران، متضمن برنامه ای مشترک برای رفع تحریم های بین المللی علیه ایران نیز هست. فارغ از تبعات توافق هسته ای و برآوردهای اولیه از توافق و مزایا و معایب آن برای کشور؛ نقش و تأثیر دیپلماسی و مشی سیاست خارجی که از سوی دولت یازدهم در باب این موضوع در پیش گرفته شده است نیز از جمله مولفه هایی محسوب می شود که می باید در نظر آورده شوند. بر این اساس سوال اصلی نوشتار حاضر این است که آیا رسیدن به نقطه ی تفاهم برای حل پرونده هسته ای در دوره ی حاکمیت گفتمان اعتدال بر سیاست خارجی ایران، نمود تغییری مشخص در دیپلماسی هسته ای است یا صرفاً تداوم رویکردهای گذشته در شرایط نوین است؟ مقاله حاضر از رهگذر مطالعه تحلیلی- علّی روندهای دیپلماسی در دو دوره اصلاحات و اعتدال در پی طرح این فرضیه است که با عنایت به روندهای سیاسی و دیپلماتیک منتهی به توافق وین، به نظر می رسد دیپلماسی دولت یازدهم پیش از آن که نشان از تحولی ماهوی در سیاست خارجی و ارائه ی مدل جدیدی از دیپلماسی ایرانی داشته باشد، نمود گسست از رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی دوره پیشین (1392-1384) و بازگشت به سیاست تنش زدایی و اعتمادسازی با غرب است که در اوایل دهه ی هشتاد نیز تجربه شده است. اساس و راهبرد سیاست خارجی دولت یازدهم در موضوع هسته‌ای بر اعتمادسازی، تنش‌زدایی و تعامل مدیریت شده با غرب به منظور رفع بی‌اعتمادی و بدبینی‌ها نسبت به برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران استوار بوده است؛ همان چیزی که در دولت هشتم و اولین دوره مذاکرات هسته ای نیز از سوی ایران برای حل معضل هسته ای در پیش گرفته شد. اما در عین حال تاکتیک و مکانیسم های این دیپلماسی در نوع خود بدیع و بی نظیر می نمایند. در همین راستا و با عنایت به مختصات دیپلماسی منتهی به برجام به نظر می رسد این امر نمود تلفیقی از تداوم و تغییر در دیپلماسی ایرانی طی سال های اخیر است. تفاصيل المقالة