• فهرس المقالات اسطوره‌شناسی تطبیقی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - مطالعة تطبیقی گناهان سه‌گانة قهرمانان اساطیری در دو اثر حماسی داراب‌نامة طرسوسی و اودیسة هومر«با تأکید بر کنش جنگاوری و سلحشوری در آراء اسطوره‌شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل»
        الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسه
        اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین ‌های مذهبی جدا نیست و می‌ توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای أکثر
        اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین ‌های مذهبی جدا نیست و می‌ توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. گناه به منزلة کنش یا رفتار، مفهومی حائز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده ‌اش نمی‌توان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. داراب و اولیس به‌عنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت ‌های فرهنگی به شمار می ‌روند و موضوع گناه آن ‌ها نیز به مثابه یک کنش در مقولة فرهنگ جای می ‌گیرد. نظریة اسطوره‌ شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه ‌های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته ‌های این پژوهش که به شیوة توصیفی – تحلیلی انجام شده نشان می ‌دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه ‌هایی همچون فریب از اهریمنان و شک در خالق، غرور و ادعای خدایی، رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت، سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان، کشتن موجودات و پهلوانان آیینی، بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر، زمینه ‌ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته ‌های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ‌ها، در این فرهنگ ‌ها باقی‌مانده و به‌رغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ‌ها، همچنان پس از سال‌ ها پیدا است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل تطبیقی کنش‌های سه‌گانة شخصیت‌های اساطیری در ساختار روایی «اودیسة هومر» و «داراب‌نامة طرسوسی» بر مبنای نظریة اسطوره‌شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل
        الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسه
        پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش می‌کند با تکیه بر نظریة اسطوره‌شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش‌های شخصیت‌های اساطیری اودیسة هومر و داراب‌نامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش‌های شخصیت‌های اساطیری در داراب‌نامه و اودیسه تا چه میزان با نظر أکثر
        پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش می‌کند با تکیه بر نظریة اسطوره‌شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش‌های شخصیت‌های اساطیری اودیسة هومر و داراب‌نامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش‌های شخصیت‌های اساطیری در داراب‌نامه و اودیسه تا چه میزان با نظریة کنش‌های سه‌گانة دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آن‌ها کدام است؟ یافته‌ها حاکی از آن است که شخصیت‌های اصلی این دو اثر؛ یعنی داراب و اسکندر را می‌توان با اولیس در یک طبقه‌بندی قرار داد. بررسی کنش‌های داراب و اولیس نشان می‌دهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگی‌های هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زادة خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّره‌ایزدی است. هوشمندی و حیله‌گری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته‌ می‌شود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیت‌ها از جمله طمروسیه و بوران‌دخت با پنلوپ نیز با تفاوت‌های جزیی مظهر پاکدامنی هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در داراب‌نامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد. تفاصيل المقالة