تجربه سازمانها گواه است که مدیریت دانش در کشورهای پیشرفته در بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی مورد توجه قرار گرفته است، اما در کشور ایران هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی از آن غفلت شده است. این تحقیق با هدف طراحی و تبیین الگوی مدیریت هزینه و زمان در پروژههای عمرانی بر ا أکثر
تجربه سازمانها گواه است که مدیریت دانش در کشورهای پیشرفته در بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی مورد توجه قرار گرفته است، اما در کشور ایران هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی از آن غفلت شده است. این تحقیق با هدف طراحی و تبیین الگوی مدیریت هزینه و زمان در پروژههای عمرانی بر اساس استاندار PMBOK انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران، کارشناسان و مشاوران شرکت فراز آب و امور آب تبریز تقریبا به تعداد 120 نفر میباشد. از این تعداد 92 نفر بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور تعیین روایی پرسشنامه به روش خبرگی از نظرات 10 نفر ازکارشناسان در زمینه برنامه ریزی و کنترل پروژه بهرهبرداری شده است که طی آن، شاخصهای پروژه به 74 عدد رسید و پایایی آن با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد کلیهی عوامل موجود پرسشنامه در ارزیابی تأثیرگذار بوده و رتبه بندی ابعاد مؤثر بر هزینه و زمان در پروژههای عمرانی بر اساس استاندارد PMBOK به ترتیب مدیریت هزینه پروژه، مدیریت زمان پروژه، مدیریت یکپارچه پروژه، مدیریت سرمایه انسانی پروژه، مدیریت محدوده کارگاهی پروژه، مدیریت کیفیت پروژه، مدیریت تدارکات پروژه، مدیریت ریسک پروژه، مدیریت ذینفعان پروژه و مدیریت ارتباطات پروژه است.
تفاصيل المقالة
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی امکانپذیری استقرار مدیریت دانش در نهاد کتابخانههای عمومی ایران بر اساس الگوی کوان یو وانگ انجام شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی است و بهروش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بود. پایایی پرسشنامه نیز با توجه به مقدار أکثر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی امکانپذیری استقرار مدیریت دانش در نهاد کتابخانههای عمومی ایران بر اساس الگوی کوان یو وانگ انجام شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی است و بهروش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بود. پایایی پرسشنامه نیز با توجه به مقدار ضریب آلفای کرونباخ، 9/. محاسبه شد. جامعه پژوهش 115 نفر بودند که از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار اکسل و اسپیاساس 19 استفاده شد. برای سنجش میانگین گروههای یازدهگانه مدیریت دانش از آزمونهای همبستگی پیرسون، آزمون تی تکنمونهای، و آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و برای رتبهبندی گروههای معیار از آزمون غیرپارامتریک فریدمن بهره گرفته شد.یافتهها: وضعیت استقرار مدیریت دانش در نهادکتابخانههای عمومی ایران براساس گروههای یازدهگانه کوان یو وانگ درگروه متوسط قرار داشت. همچنین میزان آمادگی نهاد برای استقرار مدیریت دانش در سطح متوسط ارزیابی شد.نتیجهگیری: نتایج پژوهش با استفاده از آزمون t تک نمونهای در سطح معنی داری 001/0 نشان داد که امکان استقرار مدیریت دانش در نهادکتابخانههای عمومی ایران وجود دارد.
تفاصيل المقالة
شروع هزاره سوم را می توان دوران افول شیوه های سنتی مدیریت دانست که در آن چشم اندازهای جدیدی در قالب سازمانهای یادگیرنده و سازمانهای مجازی پا به عرصه وجود می گذارند.سازمانهای یادگیرنده یا سازمانهای دانش آفرین سازمانهایی هستند که در آنها خلق و آگاهی های جدید،ابداعات و ا أکثر
شروع هزاره سوم را می توان دوران افول شیوه های سنتی مدیریت دانست که در آن چشم اندازهای جدیدی در قالب سازمانهای یادگیرنده و سازمانهای مجازی پا به عرصه وجود می گذارند.سازمانهای یادگیرنده یا سازمانهای دانش آفرین سازمانهایی هستند که در آنها خلق و آگاهی های جدید،ابداعات و ابتکارات،یک کار تخصصی و اختصاصی نیست،بلکه نوعی رفتار همگانی است و افراد چگونگی آموختن را به اتفاق هم می آموزندو هر فردی در آن انسانی خلاق و دانش آفرین است.سازمانهایی با چنینی ویژگیها و خصوصیات،سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند.اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنینی سازمانهایی را طراحی و ایجاد کرد؟چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها از وضع کنونی به وضع وطلوب انتقال یابند؟تلاشهای اولیه در اغلب سازمانها در این زمینه با این چالش عمده مواجه هستند که علیرغم سرمایه گذاری روی مدیریت دانش گسترش نفوذ کاربردهای آن به کندی صورت می پذیرد.علت اصلی این مشکل پایین بودن سطح آمادگی سازمانها برای پذیرش و استفاده از مدیریت دانش است.بنابراین درک صحیح از میزان این آمادگی برای جهت گیری درست تلاشهای آغازین و تدوین استراتژی های مناسب ضروری به نظر می رسد.عوامل متعدد و بی شماری در موفقیت استقرار مدیریت دانش نقش دارند،یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی است.لذا در این پژوهش برآنیم تا از سرمایه اجتماعی که باعث به اشتراک گذاشتن بهتر دانش،ابقا دانش سازمانی،ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری،روح تعاون،کمک به آموزش،افزایش فعالیتهای مرتبط با ثبات سازمانی و درک مشترک می شود،در جهت افزایش آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش استفاده نماییم.نوع این تحقیق،کاربردی و روش تحقیق آن همبستگی است.جامعه آماری نیز مدیران و کارشناسان میانی و ارشد شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران می باشند.نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در این شرکت بین سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.به عبارت بهتر با افزایش سرمایه اجتماعی در سازمان میزان آمادگی برای استقرار مدیریت دانش در ابعاد فرهنگ سازمان،ساختار،زیر ساخت سازمان،محتوای تغییر و پشتیبانی از تغییر،افزایش می یابد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications