• فهرس المقالات اثبات‌گرایی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - توسعه‌ی الگوی حسابداری گفتمان در اثربخشی پیامدهای حسابداری سبز: تغییر پارادایم حسابداری اثبات‌گرایانه
        انسیه حسین پوران حسن ولیان محمدرضا عبدلی
        تغییرات در هر عرصه‌ای از علم به پویایی بیشتر کارکردهای آن حوزه منجر خواهد شد. حسابداری نیز به عنوان یکی از عرصه‌های مبتنی بر فرآیندهای اجتماعی از این تغییرات مستثنی نمی‌باشد و باهدف ارتقای تعامل پذیری با نیازهای ذینفعان، می‌توان انتظار رسیدن به ادراک منسجم و متعامل بین أکثر
        تغییرات در هر عرصه‌ای از علم به پویایی بیشتر کارکردهای آن حوزه منجر خواهد شد. حسابداری نیز به عنوان یکی از عرصه‌های مبتنی بر فرآیندهای اجتماعی از این تغییرات مستثنی نمی‌باشد و باهدف ارتقای تعامل پذیری با نیازهای ذینفعان، می‌توان انتظار رسیدن به ادراک منسجم و متعامل بین ارکان حرفه حسابداری با ابعاد اجتماعی را به واسطه‌ی چنین تغییراتی متصور بود. حسابداری گفتمان به عنوان تغییرات برآمده از بسترهای ادراکی و اجتماعی می‌تواند ارزش‌های فراگیری همچون پیامدهای مثبت حسابداری سبز را از نظر اجتماعی و رقابتی به همراه داشته باشد. هدف این پژوهش توسعه‌ی الگوی حسابداری گفتمان در پیامدهای حسابداری سبز باهدف جهت‌گیری آینده در حرفه حسابداری می‌باشد. در این پژوهش که از نظر روش شناسی برحسب ماهیت مسأله و هدف پژوهش، کاربردی محسوب می‌شود، شیوه‌ی جمع‌آوری اطلاعات از نوع پیمایشی-همبستگی بود و ابزار پژوهش پرسشنامه بود. جامعه آماری در این پژوهش، مدیران بخش حسابداری به عنوان زیرمجموعه‌ی معاونت مالی و اداری ۵۰ شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ می‌باشند. نظر به اینکه مدیران حسابداری در شرکت‌های بازار سرمایه با عناوینی همچون رئیس امور سهام یا رئیس حسابداری در چارت سازمانی شرکت‌های بازار سرمایه قرار دارند، مجموعاً ۹۶ نفر در این بخش مشارکت داشتند که باتوجه به این تعداد جامعه‌ی آماری، که کمتر از ۱۰۰ نفر بود، از معیار سرشماری برای انتخاب مشارکت‌کنندگان پژوهش استفاده شد. همچنین به منظور برازش مدل، از تحلیل حداقل مربعات جزئی () استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد، حسابداری گفتمان بر پیامدهای حسابداری سبز شرکت‌های بازار سرمایه تاثیر دارد. نتایج کسب شده گویایی این واقعیت هستند که توسعه‌ی الگوی حسابداری گفتمان به عنوان یک مبنای سیستمی که در بسترهای اجتماعی و با انتقال سطح انتظارات بازار سرمایه به عنوان ورودی سیستم و ترکیب آن با دانش حسابداری به عنوان فرآیند سیستم حادث می‌گردد، می‌تواند به ایجاد پیامدهای حسابداری سبز به عنوان ستاده‌ی سیستم منجر شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تبیین مفروضه‌های فلسفی پژوهش‌های کمی و کیفی در جغرافیای انسانی
        احسان یاری اسکندر مرادی
        چکیده پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی همواره مسئله ای بغرنج و موضوعی مورد منازعه بوده است. متفکران حوزه علوم انسانی مبتنی بر بنیان های فلسفی و تلقی پارادایمی، رویکرد پژوهشی خاصی را در واکاوی موضوعات انتخاب کرده اند. از این منظر، هدف نوشتار حاضر، بررسی دو رویکرد پژوهشی أکثر
        چکیده پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی همواره مسئله ای بغرنج و موضوعی مورد منازعه بوده است. متفکران حوزه علوم انسانی مبتنی بر بنیان های فلسفی و تلقی پارادایمی، رویکرد پژوهشی خاصی را در واکاوی موضوعات انتخاب کرده اند. از این منظر، هدف نوشتار حاضر، بررسی دو رویکرد پژوهشی عمده در عرصه روش شناسی با توجه به مفروضه های فلسفی است. در این مقاله، اصول موضوعه الگوهای پژوهش در دو رویکرد عمده کمی و کیفی، ویژگی های پژوهش، ابعاد عینی و ذهنی در مفروضات فلسفی پیرامون روش تحقیق، مقایسه روش شناسی پژوهش های کمی و کیفی، جنبه های هستی شناسی و معرفت شناسی روش های پژوهشی در جغرافیای انسانی مورد بحث قرار گرفته است. در این رهگذر دیدگاه دستگاه فلسفی موسوم به پوزیتیویسم با فراپوزیتیویسم اندیشان مقایسه گردیده است. تأکید این توشتار بر این است که پژوهشگر بدون درک دیدگاه فلسفی روش های پژوهشی نمی تواند به فهم عمیق الگوهای فلسفی روش شناسی دست بیابد. نهایتاً از آنجا که اکثر پژوهش های علوم اجتماعی و در نتیجه جغرافیای انسانی بر روش های تجربی-تحصلی تکیه دارند، مشخص خواهد شد که برای درک و فهم پدیده ها، علاوه بر روش های متعارف، الگوهای فلسفی فرا اثباتی نیز نیاز ضروری هستند. به بیانی گادامری "روش (اثبات گرایی) همه آن چیزی نیست که ما به آن نیاز داریم و روش برای درک حقیقت دارای حق انحصاری نیست". تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - ماهیت و سرشت بازیگر بین‌المللی از منظر نظریه‌های روابط بین‌الملل (بررسی سه رویکرد اثبات‌گرایی، رویکردهای میانه و پساساختارگرا)
        مجید دشتگرد وهاب عباسی
        موضوع ماهیت و سرشت بازیگر و کنشگر روابط بین‌الملل ازجمله مباحث هستی‌شناختی و فلسفی محسوب می‌شود که به بررسی هویت کنشگران روابط بین‌الملل می‌پردازد و تلاش دارد که به این‌ گروه سؤالات پاسخ دهد که کنشگر روابط بین‌الملل چگونه موجودی است؟ چه اهداف و اغراضی دارد؟ و جهان روابط أکثر
        موضوع ماهیت و سرشت بازیگر و کنشگر روابط بین‌الملل ازجمله مباحث هستی‌شناختی و فلسفی محسوب می‌شود که به بررسی هویت کنشگران روابط بین‌الملل می‌پردازد و تلاش دارد که به این‌ گروه سؤالات پاسخ دهد که کنشگر روابط بین‌الملل چگونه موجودی است؟ چه اهداف و اغراضی دارد؟ و جهان روابط بین‌الملل و خود را چگونه می‌بیند؟ هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی این مسائل از منظر رویکردهای سه گانه روابط بین‌الملل یعنی رویکرد اثبات‌گرایی (نئورئالیسم، نئولیبرالیسم، رئالیسم نوکلاسیک)، رویکردهای میانه (سازه‌انگاری، مکتب انتقادی، مکتب انگلیسی) و پساساختارگرایی (پست‌مدرنیسم) است. درواقع سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که رویکردهای سه گانه روابط بین‌الملل چه دیدگاهی را نسبت به مسئله‌ی ماهیت و سرشت کنشگر و بازیگر روابط بین‌الملل ارائه داده‌‌اند؟ روش این پژوهش مبتنی بر نوعی بررسی تطبیقی بوده و بر نوعی بررسی کیفی نیز استوار است؛ چراکه در قالب آن تلاش شده است با استفاده از شواهد تجربی و استدلال منطقی، فرضیه و دیدگاه پژوهش تقویت شود. نتایج نشان داد که اثبات‌گرایان نگرشی پیشا اجتماعی، رویکردهای میانه نگاهی اجتماعی و تاریخی و پساساختارگرایان رهیافتی سیال و متکثر را از ماهیت کنشگران بین‌المللی بازتاب داده‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - هم‌سنجی امنیت با عیار نئورئالیسم و پست مدرنیسم
        محمد رضا اقارب پرست محمد میلاد شجاعی
        چکیده امنیت شافت هسته‌ای و منسوب به اصل علم روابط بین‌الملل است. نظریه‌های روابط بین‌الملل، بینش‌های متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه می‌کند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقوله‌ای‌ است که ذهن بسیاری از اندیشه‌ورزان امنیت‌پژوه أکثر
        چکیده امنیت شافت هسته‌ای و منسوب به اصل علم روابط بین‌الملل است. نظریه‌های روابط بین‌الملل، بینش‌های متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه می‌کند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقوله‌ای‌ است که ذهن بسیاری از اندیشه‌ورزان امنیت‌پژوه را به خود مشغول ساخته است. در تحقیق حاضر، این سؤال به بوته آزمون گذاشته می‌شود که: چه همگونی‌ها و ناهمگونی‌هایی بین پست مدرنیسم و نئورئالیسم در حیطة امنیت وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه مطرح می‌شود که نئورئالیسم و پست مدرنیسم با صبغة به ترتیب اثباتی و پسااثباتی خویش سیما و شمایل به نسبت متفاوتی از امنیت نمودار می‌سازند. جستار کنونی بر آن است تا با روش‌شناسی تطبیقی به بحث دربارة امنیت از منظر نئورئالیسم و پست‌مدرنیسم پرداخته و از گزاره‌های همسان و ناهمسان ایشان پرده‌برداری نماید. یافته‌های تحقیق، گویای این حقیقت است که نئورئالیسم درصدد تحکیم منزلت -ابر- دولت در عرصة امنیت برآمده است. این در حالی‌ است که محور مشترک کلیة اقوال پست‌مدرنیسم، در نقد دولت به‌مثابة بازیگری اصلی و انحصارگر گفتمان امنیتی اثبات‌گرایی شکل داده؛ هیچ چارچوب مشخصی را ارائه نمی‌دهد؛ همچنین، خواهان بازتعریف امنیت می‌شود تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - تحلیل انتقادی کتاب«نظریه‌های روابط بین‌الملل
        محمد رضا اقارب پرست
        چکیده کتاب نظریه های روابط بین الملل نوشته اسکات برچیل، آندرو لینکلتر و دیگران، به بررسی و تحلیل نظریات روابط بین‌الملل و تقسیم‌بندی آنها پرداخته است. این کتاب در دوازده فصل می کوشد با تبیین نظریات روابط بین الملل، چهارچوبی نظری را برای تجزیه و تحلیل روابط بین‌ بازیگران أکثر
        چکیده کتاب نظریه های روابط بین الملل نوشته اسکات برچیل، آندرو لینکلتر و دیگران، به بررسی و تحلیل نظریات روابط بین‌الملل و تقسیم‌بندی آنها پرداخته است. این کتاب در دوازده فصل می کوشد با تبیین نظریات روابط بین الملل، چهارچوبی نظری را برای تجزیه و تحلیل روابط بین‌ بازیگران در عرصه بین المللی ارائه کند. نویسندگان در این کتاب ارزشمند، تنها یک صفحه را به مباحث روش شناسی اختصاص داده اند؛ حال آنکه با توجه به اهمیت مباحث روش شناسی و به طور خاص، تأثیرات رفتارگرایی در تحولات نظری این حوزه؛ به ویژه مکتب نوواقع گرایی به عنوان جریان اصلی روابط بین الملل ضروری به نظر می رسد. اما نظم منطقی و انسجام مطالب، جامعیت اثر و پوشش کامل نظریات مطرح در روابط بین الملل، و تبیین مفصل مباحث نظریه سبز، جامعه شناسی تاریخی‌ و نظریه سیاسی بین المللی (اخلاق بین الملل) این کتاب را به اثری ارزشمند برای مطالعه و درک نظریات روابط بین الملل تبدیل کرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - تبیین مفروضه‌های فلسفی پژوهش‌های کمی و کیفی در جغرافیای انسانی
        احسان یاری اسکندر مرادی
        چکیده پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی همواره مسئله ای بغرنج و موضوعی مورد منازعه بوده است. متفکران حوزه علوم انسانی مبتنی بر بنیان های فلسفی و تلقی پارادایمی، رویکرد پژوهشی خاصی را در واکاوی موضوعات انتخاب کرده اند. از این منظر، هدف نوشتار حاضر، بررسی دو رویکرد پژوهشی أکثر
        چکیده پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی همواره مسئله ای بغرنج و موضوعی مورد منازعه بوده است. متفکران حوزه علوم انسانی مبتنی بر بنیان های فلسفی و تلقی پارادایمی، رویکرد پژوهشی خاصی را در واکاوی موضوعات انتخاب کرده اند. از این منظر، هدف نوشتار حاضر، بررسی دو رویکرد پژوهشی عمده در عرصه روش شناسی با توجه به مفروضه های فلسفی است. در این مقاله، اصول موضوعه الگوهای پژوهش در دو رویکرد عمده کمی و کیفی، ویژگی های پژوهش، ابعاد عینی و ذهنی در مفروضات فلسفی پیرامون روش تحقیق، مقایسه روش شناسی پژوهش های کمی و کیفی، جنبه های هستی شناسی و معرفت شناسی روش های پژوهشی در جغرافیای انسانی مورد بحث قرار گرفته است. در این رهگذر دیدگاه دستگاه فلسفی موسوم به پوزیتیویسم با فراپوزیتیویسم اندیشان مقایسه گردیده است. تأکید این توشتار بر این است که پژوهشگر بدون درک دیدگاه فلسفی روش های پژوهشی نمی تواند به فهم عمیق الگوهای فلسفی روش شناسی دست بیابد. نهایتاً از آنجا که اکثر پژوهش های علوم اجتماعی و در نتیجه جغرافیای انسانی بر روش های تجربی-تحصلی تکیه دارند، مشخص خواهد شد که برای درک و فهم پدیده ها، علاوه بر روش های متعارف، الگوهای فلسفی فرا اثباتی نیز نیاز ضروری هستند. به بیانی گادامری "روش (اثبات گرایی) همه آن چیزی نیست که ما به آن نیاز داریم و روش برای درک حقیقت دارای حق انحصاری نیست". تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - جایگاه معرفت‌شناسی در دانش جغرافیا؛ خاستگاه‌ها و رویکردها
        بهزاد فزونی واجارگاه
        علم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان می‌دهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم هم‌نظر نبوده‌اند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغر أکثر
        علم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان می‌دهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم هم‌نظر نبوده‌اند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغرافیا، امروزه این علم توانمندی‎های بسیاری یافته و با ابزارهای فنی که در دست دارد دارای گرایش های تخصصی جدیدی گردیده است. فلسفه دانش جغرافیا به‌مثابه اساس‌نامه یا قانون اساسی نظام علمی این دانش، نقشی کلیدی و مرکزی در حیات علمی آن دارد. اگرچه تحول در زندگی بشر و ضرورت‌های نوین آن در بدو امر به تخصص‌گرایی در علوم منجر شد، ولی با گسترش شاخه‌های علمی توجه به کلیت معرفت بشری نیز به احساسی مشترک بین اندیشمندان مبدل گردید تا با نگرشی نو در گام نخست به تبیین فلسفة علم جغرافیا پرداخته شود و در راستای آن وضع معرفت جغرافیایی را بررسی نماید. امروزه موضوع معرفت‌شناسی در دانش جغرافیا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این اهمیت متأثر از مکتب‌های فلسفی مانند اثبات‌گرایی، هرمنوتیک و پساساختارگرایی است. در این مقاله تلاش شده است تا این مسئله مورد بررسی قرار گیرد و اهمیت آن برای دانش جغرافیا آشکار گردد. تفاصيل المقالة