نظام جنس دستوری در گویش جوشقانی
الموضوعات :والی رضایی 1 , سید غیاث الدین رضویان 2
1 - دانشیار زبانشناسی، دانشگاه اصفهان
2 - دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه اصفهان
الکلمات المفتاحية: ردهشناسی, گویش جوشقانی, جنسیت دستوری, مذّکر, مؤنث,
ملخص المقالة :
در این پژوهش نظام جنسیت دستوری در گویش جوشقانی، یکی از گویش های مرکزی ایران، بررسی شده است. ابتدا، ضمن تعریف جنسیت دستوری به بیان پیشینه و مبانی نظری پژوهش پرداخته شده است. داده های این پژوهش از گویش وران بومی و از گفتار افراد بی سواد و یا کم سواد ضبط شده و پس از طبقه بندی آنها بر اساس رویکر رده شناختی کوربت(1991 و 2007) تحلیل شدهاند. جنسیت دستوری در این گویش شامل یک تمایز دوگانۀ مذکّر و مؤنث در تمامی اسم ها می باشد که با اضافه کردن وند –æ در اسم مذکّر و –e در اسم مؤنث ظاهر می شود. تظاهر ساختواژی جنسیت تنها در سوم شخص مفرد صورت می گیرد و در دیگر اشخاص جنسیت ظاهر نمی شود. جنسیت در این گویش به جانداران اختصاص ندارد و اسامی بیجان و اشیاء نیز نشانۀ جنسیت دارند.در این پژوهش هم چنین به معیارهای تعیین جنسیت برای غیرجانداران پرداخته شده است. برخی از معیارها مانند اندازۀ اشیاء، همراهی مفهومی، جنسیت افسانه ای و نیز معیارهای آوایی در تعیین جنسیت در این گویش نقش دارند. در رده بندی زبان ها از لحاظ جنسیت، این گویش در زمرۀ زبان هایی قرار می گیرد که از دو نوع جنسیت مذکّر و مؤنث برخوردارند که تنها در اسم مفرد ظهور پیدا می کند و در صورت های جمع، اسم از نشانۀ جنسیت برخوردار نیست. در این گویش جنسیت خنثی وجود ندارد. بنابراین، این گویش دارای نظام همگرا در جنسیت دستوری است. این مقاله به بررسی جهانیهای گرینبرگ در مورد جنسیت نیز میپردازد و نشان میدهد که همۀ جهانیهای تلویحی گرینبرگ در مورد جنسیت در این گویش صادق است.
1 . دبیرمقدم، محمد. (1392). ردهشناسی زبانهای ایرانی (جلد دوم). تهران: سمت.
2 . رضایی، والی و فاطمه بهرامی(1394). مبانی ردهشناسی زبان. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
3 . زرگری، رحمتاله. (1388).تاریخ، فرهنگ و هنر جوشقان قالی. آبادان: پرسش.
4 . سبزعلیپور، جهاندوست. (1392). تمایز جنس مؤنث و مذکّر در گویش تاتی خلخال. زبان ها و گویش های ایرانی،2 65 -89.
5 . مدرسی، یحیی. (1368). درآمدی بر جامعه شناسی زبان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
6 . Audring, J. (2008). Gender assignment and gender agreement. evidence from
pronominal gender language . Morphology, 18:93-116.
7 . Barbera, G. (2001). Exploring grammatical gender in new Iranian languages and dialects. Istituto Universitario Orientale, (pp. 1-19). Naples, Italy.
8 . Bloomfield, L. (1933). Language. New York: Holt, Rinehart and Winston.
9 . Comrie, B. (2001). Different views of language typology. In M. Haspelmath, E. Konig, w. Oesterreicher & W. Raible(Eds). Language Typology and Language Universasl, (pp 25-39). Berlin & New York: Walter de Gruyter.
10 . Corbett, G. G. (1991). Gender. Cambridge: Cambridge University Press.
11 . Corbett, G. G. (2007). Gender and noun classes. In T. Shopen, Language Typology and Syntactic Description (pp. 241-279). New York: Cambridge University Press.
12 . Greenberg, J. H. (1963). Some universals of grammar with particular references to the order of meaninful elements. In J. Greenberg, Universals of Language (pp. 73-113). Cambridge: MIT Press.
13 . Greenberg, J. H. (1978). How does a language acquire gender markers?In J. H. Greenberg, C. A. Fergusan & E. A. Moravcsik (eds) Universals of Human Language, 3. Word Structure. Stanford: Stanford University Press.
14 . Heine, B. (1982). African noun class system. In H. S. Lehmann(eds), Apprehension: Das Sprachliche Erfassen von Genestanden, I: Berich und Ordnung der Phanomene (pp. 189-216). Tubingen: Narr.
15 . Hockett, C. (1958). A Course in Modern Linguistics. New York : Macmillan.
16 . Lambton, A. K. (1938). Three Persian Dialects. James G. Forlung Fund , XVII, 43-76.
17 . Robins, R. H.(1951). Ancient and Mediaeval Grammatical Theory in Europe. London: Bell.
18 . Schafroth, E. (2003). Gender in French. In M. &. Hellinger, Gender across languages, 3 (pp. 87-117). Amsterdam: John Benjamins Publishing Company.
19 . Tallerman, M. (2015). Understanding Syntax.4th Edition. London: Hodder Education.
20 . Yarshater, E. (1982). «Abyanai». In E. Yarshater, Encyclo
_||_