آسیب شناسی فرایند سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی درگذری تاریخی
الموضوعات : فصلنامه تاریخاحد حضور گیگلو 1 , حسن عیوض زاده 2 , مالک ذوالقدر 3 , سید فرشید جعفر پایبندی 4
1 - دانشجوی دکتری علوم سیاسی(سیاستگذاری عمومی)، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
2 - استادیار گروه علوم سیاسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
3 - استادیار گروه علوم سیاسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
4 - استادیار گروه علوم سیاسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
الکلمات المفتاحية: شبکه مجازی , سیاستگذاری, آسیب های شبکه مجازی,
ملخص المقالة :
.در این پژوهش تلاش شده است ابتدا به مرور نظام مند مطالعات پیشین در حوزه سیاستگذاری فضای مجازی (مطالعات منتشر شده از سال 1390 تا 1399) پرداخته شود. مطالعات مربوط با موضوع سیاستگذاری فضای مجازی به زبان فارسی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر به زبان فارسی جستجو شده و پس از بررسی و تحریر بر اساس موضوع دسته بندی شدند. در مرحله دوم با استفاده از رویکرد کیفی اجرا شده و دادههای آن از طریق برگزاری مصاحبههای نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه قوانین و مقررات فضای مجازی که دست کم پنج سال سابقه فعالیت در این حوزه را داشتند، جمع آوری شده است.یافتههای پژوهش نشان داده است با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مضمون متن مصاحبهها، آسیبهای فرایند سیاست گذاری در فضای مجازی، شناسایی شد و در پنج دسته کلی قرار گرفت. یافته ها نشان داد آسیبهای شناسایی شده که به پنج طبقه دسته بندی شدند، عبارتاند از: شرایط علی (روح بخش بودن فضای مجازی، جامعه شبکهای و ارتباط جمعی خود انگیز توسعه شبکههای اجتماعی مجازی)، عوامل زمینهای (عدم وجود اعتماد، جنبه تفننی و عدم عقلانی بودن، ایزار تمدن سازی)، شرایط مداخله گر (دسترسی آسان افراد به ابزارهای ارتباطی، نظارت ضعیف، فراهم نبودن بسترهای لازم)، راهبردها (ایجاد شبکه ملی اطلاعات، مشخص نمودن نیازمندیها و الزامات سیاستگذاری، ارتقای دانش سیاستگذاری، هماهنگی و همکاری دستگاهها و استفاده از افراد متخصص) و پیامدها (قابلیت جابه جایی یافتن، تخصصی شدن، رقابت با سایر رسانههای اجتماعی، خدمات مبتنی بر بومی) مطرح گردید.
آسیب شناسی فرایند سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی درگذری تاریخی
چکیده
هدف از بررسی پژوهش حاضر شناخت و بررسی آسیبهای فرایند سیاست گذاری جمهوری اسلامی در فضای مجازی ایران بوده است. این پژوهش در مطالعه حاضر تلاش شده است ابتدا به مرور نظام مند مطالعات پیشین در حوزه سیاستگذاری فضای مجازی (مطالعات منتشر شده از سال 1390 تا 1399) پرداخته شود. مطالعات مربوط با موضوع سیاستگذاری فضای مجازی به زبان فارسی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر به زبان فارسی جستجو شده و پس از بررسی و تحریر بر اساس موضوع دسته بندی شدند. در مرحله دوم با استفاده از رویکرد کیفی اجرا شده و دادههای آن از طریق برگزاری مصاحبههای نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه قوانین و مقررات فضای مجازی که دست کم پنج سال سابقه فعالیت در این حوزه را داشتند، جمع آوری شده است.یافتههای پژوهش نشان داده است با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مضمون متن مصاحبهها، آسیبهای فرایند سیاست گذاری در فضای مجازی، شناسایی شد و در پنج دسته کلی قرار گرفت. یافته ها نشان داد آسیبهای شناسایی شده که به پنج طبقه دسته بندی شدند، عبارتاند از: شرایط علی (روح بخش بودن فضای مجازی، جامعه شبکهای و ارتباط جمعی خود انگیز توسعه شبکههای اجتماعی مجازی)، عوامل زمینهای (عدم وجود اعتماد، جنبه تفننی و عدم عقلانی بودن، ایزار تمدن سازی)، شرایط مداخله گر (دسترسی آسان افراد به ابزارهای ارتباطی، نظارت ضعیف، فراهم نبودن بسترهای لازم)، راهبردها (ایجاد شبکه ملی اطلاعات، مشخص نمودن نیازمندیها و الزامات سیاستگذاری، ارتقای دانش سیاستگذاری، هماهنگی و همکاری دستگاهها و استفاده از افراد متخصص) و پیامدها (قابلیت جابه جایی یافتن، تخصصی شدن، رقابت با سایر رسانههای اجتماعی، خدمات مبتنی بر بومی) مطرح گردید.
شبکه مجازی ،سیاستگذاری،آسیب های شبکه مجازی
مقدمه
امروزه فضای مجازی نقش مهمی بر شیوه و سبک زندگی افراد داشته است و به عنوان یک قدرت نرم فوق العاده، در جنبههای گوناگون از جمله سیاست، اقتصاد، مذهب، اخلاق و ... نقش مهمی داشته است (ییلماز و بارتون1،2021). بررسی مطالعات اجتماعی نشان داده است در هر جایی که انسان به عنوان کنشگر اجتماعی حاضر بوده، مجموعه مقرراتی جهت کنترل کردن، اداره کردن و حکومت کردن وی وجود داشته است تا بتواند رفتار وی را هدایت یا کنترل نماید. از زمانهای قدیم جهت برقراری نظم و حفظ اصول جامعه، برای هر پدیدهای قوانین و مقررات مشخصی شکل میگرفت. بعضی از این قوانین، از جنس قوانین وضعی بوده که توسط افراد صاحب قدرت جهت اداره جامعه شکل گرفته و برخی از قوانین از نوع هنجارهای رفتاری بوده که توسط جوامع بوجود آمده است. جامعه مهمترین نیروهای کنترل کننده اشخاص بوده و تخطی از این ارزشها با واکنش نیروهای اجتماعی و فرهنگی همراه بوده است. بدین جهت جامعه خود معنادهنده به این ارزشها بوده و خود نیز از آنها حمایت و مراقبت میکرد. در فضای مجازی، به دلیل اینکه نقش مهمی درارتباطات و انتقال اطلاعات داشته، وجود چنین مقررات جهت نظارت لازم و ضروری است (بهرا2، 2020). فضای مجازی به عنوان بهعنوان یک قدرت نرم، نقش مهمی در ایجاد تصویر مثبت و مطلوب از اهداف و سیاستهای دولتها در افکار عمومی داشته است (آزادی، ترابی و حیدر پور، 1399). رشد و توسعه فضای مجازی مانند پیشرفتهای دیگر با پیامدهای منفی و مثبت همراه بوده و به طبع شیوه تعامل بشر نیز متفاوت شده است. این تعامل میتواند برای اهداف مختلف ارتباط اجتماعی به کار رود (عباسی گرجی، فیض و هدایتی فر، 1397).
بررسی مطالعات نشان داده است پیشگیری و کنترل آسیبهای اجتماعی همواره یکی از دغدغههای برنامه ریزان اجتماعی بوده است. علاوه بر آسیبهای اجتماعی که در جامعه شناخته شده است، جوامع بشری همواره با یکسری آسیبهای نوظهور و نوپا هم روبهرو میباشند. این آسیبها تأثیر به سزایی بر روی فرهنگ ملتها میگذارد و میتواند سبب تغییر ساختار فرهنگی جامعه و سردرگمی هویت جوانان که عمدتاً کاربران اینترنت را تشکیل میدهند شوند (کیم 3و کیم، 2002). بکارگیری فضای مجازی در جوامع، در حال گسترش بوده و پیش بینی میشود روز به روز بر گستره و دامنه آن افزوده شود، براساس گزارش بدست آمده از پلتفرم مدیریت محتوای رسانهای هوت سوئیت4، ۷3 میلیون نفر از مردم ایران از اینترنت استفاده میکنند که ضریب نفوذ اینترنت در کشور ایران حدود ۸۹ درصد برآورد شده است (هوت سویت،2020)، همچنین، آمارها حاکی از آن است که در سراسر دنیا سه میلیارد و ۴۸۴ میلیون نفر از شبکههای اجتماعی بهره میبرند که این رقم در ایران معادل ۴۷ میلیون نفر است که به این ترتیب ضریب نفوذ فعالیت در شبکههای پیامرسان اجتماعی در داخل کشور ۵۷ درصد است (رضائیان، 2021). گرچه این فناوری از مزیتهای بسیاری برخوردار است ولی در بطن خود نیز معایبهای داشته و کاربران که اکثراً آن را جوانان و نوجوانان شکل میدهند، در صورت عدم توجه به آموزش استفاده از آن آسیبهای جبرانناپذیری در جامعه در پی خواهد داشت (امانی کلاریجانی، 1396).
به دنبال گسترش و بسط فضای مجازی و افزایش دسترسی به آن، تنوع استفاده از آن نیز افزایش یافته است. استفاده از فضای مجازی هم دارای ابعاد مثبت و هم دارای ابعاد منفی است. از پیامدهای منفی فضای مجازی میتوان به آسیبهای مجازی اشاره کرد که پیشتر وجود داشتهاند و از فضای واقعی به فضای مجازی منتقل شدهاند و شکل جدیدی پیدا کردهاند. به تعبیر دیگر ما با آسیبهای فیزیکی، مجازی و دو فضایی مجازی رو به رو هستیم مانند پرخاشگری و خشونت، بی وفایی اینترنتی، قماربازی اینترنتی، اعتیاد اینترنتی، دوستیهای اینترنتی و وب گردی که در اینجا مورد بحث قرار گرفتند. برخی از این آسیبها پیشتر نیز وجود داشتهاند و برخی دیگر نیز صرفاً وابسته به فضای مجازی هستند همانند وبگردی، گرچه در فضای عمومی و رسانهای، که بیشتر با نگاهی بدبینانه به بسط فضای مجازی میپردازند، آسیبها و ناهنجاریهای مجازی مورد بحث قرار میگیرند، اما همان طور که پیشتر گفته شد، خط مشیهایی که بیشتر در قالب قوانین هستند، بیشتر به جرائم مجازی توجه کردهاند و راهبردهای کلان و مشخصی در مورد آسیبهای مجازی اتخاذ نشده است.
در این راستا، افزایش جهانی در استفاده از فضای مجازی چالشهای بسیاری را در مدیریت و قانونگذاری آن ایجاد کرده است. با بررسی مطالعات قبلی؛ بهزعم پژوهشگر؛ سیاستگذاری فضای مجازی، مجموعهای از قواعد و بایدها و نبایدهاست که بهمنظور جهتدهی رفتار نظامها و فضای مجازی تدوین میشود؛ سیاستگذاری نظامهای اطلاعاتی و ارتباطی به دلایل متعدد برای دولتها و سازمانها ضروری است. نخست آنکه نظامهای ارتباطی نقش کلیدی و بسیار تأثیرگذاری در فرآیندهای سیاسی ایفا میکنند. دوم آنکه فناوریهای جهانی اطلاعات و ارتباطات بر مسائل اجتماعی و فرهنگی ملتها تأثیرگذار هستند. سومین دلیل در این مورد که چرا سیاستگذاری مطلوب برای دولتها مهماند، تفکیکناپذیری کامل فضاهای واقعی و مجازی از یکدیگر است. همچنین؛ عملکرد فضای مجازی در توسعه یک کشور؛ بر اساس کیفیت چارچوب سیاستگذاری، تصمیمات اتخاذشده و فرآیندهایی است که در تدوین هر تصمیم در سطح خرد و کلان در نظر گرفته میشود؛ بر همین اساس؛ دولتها در تلاشاند تا درزمینه فضای مجازی بهمثابه یک کالای عمومی سیاستهایی را تدوین نمایند که تا حد ممکن از تهدیدات جلوگیری نماید و امکان بهرهگیری از فرصتهای این فناوری نوین ارتباطی را فراهم سازد. سیاستگذاری؛ در شرایط کنونی نقش بسیار حیاتی در حوزه رسانه و فضای مجازی ایفا میکند و ساختار و فضای ارتباطی آن را شکل میدهد. محتوا و ساختار فضای مجازی و رسانهها و درک جامع نفس آنها در فضای کنونی جامعه ایران؛ تحت تأثیر رویکرد مسلط در تدوین قوانین رسانهای کشور شکل میگیرد و بر همین اساس؛ ماهیت پیچیده و متغیر این حوزه، پیامدهای مهمی در توسعه فضای مجازی و رسانهای آینده کشور دارد. بهزعم پژوهشگر، مدیریت فضای مجازی بدون در نظر گرفتن سیاستهای کلان حاکم بر آن؛ در عمل ممکن نیست؛ چراکه این سیاستها، اهداف و مسیر حرکت مدیران و متولیان این حوزه را تعیین میکند. اما با اندکی کنکاش و جستجو در حوزهی فضای مجازی کشور در شرایط کنونی؛ این نکته برداشت میشود که در حال حاضر در کشور به دلیل کمتوجهی و یا غفلت از برنامهریزی مدون و پیادهسازی روشهای متناسب در فضای مجازی از فرصتهای پیش روی آن بهدرستی استفاده نشده و آسیبهای ناشی از آن بهطور فزایندهای رو به گسترش است. در چند سال اخیر با توجه به منویات مکرر مقام معظم رهبری و تشکیل شورای عالی فضای مجازی بخشی از مراحل خطمشی گذاری و برنامهریزی محقق شده است، اما تصمیمات و سیاستهای این شورا از سوی سازمانها و ارگانهای ذیربط به نحو مؤثر و شایسته اجرا نمیشود. شواهدی وجود دارد که سیاستگذاری و اجرای آن با چالشهایی اساسی مواجه شده است. یکی از این شواهد، عدم تنظیم مقررات مؤثر و کارامد در اداره فضای مجازی است. در حقیقت؛ بهمنظور بررسی و تحلیل چارچوب سیاستگذاری در فضای مجازی و مشارکت مؤثر در راهبری آن، تعیین زمینههای سیاستگذاری عمومی در خصوص فضای مجازی امری اجتنابناپذیر است. بررسی تحلیلی زمینههای سیاستگذاری فضای مجازی بهویژه با رویکرد سیاستگذاری عمومی، شامل مسائلی است که با اقدامات دولت در یک حوزه خاص؛ همانند قانونگذاری، اقدامات اجرایی و تصمیمات قضایی در مواجهه با یک موقعیت اجتماعی خاص مرتبط میشوند. بر همین اساس، پرسش اصلی در پژوهش حاضر به این صورت شکل میگیرد که در سیاستگذاری عمومی فضای مجازی، چه زمینهها و مباحثی باید بهصورت عمیق تحلیل و بررسی شوند؟
پیشینه پژوهش
تحقیقات مختلفی از جنبههای گوناگون به بررسی فضای مجازی و ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی آن پرداخته شده است که میتوان آنها را در چند زمینه از هم تفکیک کرد نخست میتوان به تحقیقاتی که در زمینه نقش فضای مجازی بر تحولات فرهنگی، ارتباطاتی مورد بررسی قرار دادهاند مانند تحقیقات کشیشیان سیرکی و حیدری (1396)؛ جبلی و همکاران (1396)؛ عباسی و رضایی (۱۳۹۵)؛ مولایی و مولایی (۱۳۹۴)؛ معرفت (۱۳۹۳)؛ یزد خواستی و عدلی پور (۱۳۹۲)؛ اشتریان و امیر زاده (۱۳۹۲)؛ اسکندر زاده (۱۳۹۲)؛ مکلرک (۲۰۱۳)؛ لایت لی (۲۰۱۳)؛
این دسته از تحقیقات فضای مجازی را در سطوح ارتباطی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار دادهاند.
دوم تحقیقاتی که به بررسی آسیبها و چالشهای فضای مجازی پرداخته شدهاند مانند فرهنگی، میرترابی و گلشنی (1400)؛ آزادی، ترابی و حیدرپور، 1399)؛ شریفی و همکاران (1397)؛ رضائیان (2021). تحقیقات اشاره شده با بررسی برخی از نتایج منفی فضای مجازی، سعی داشته تا به اجتناب ناپذیر بودن بکارگیری رسانههای نوین و نقش آنها در سیاستگذاری دولتها به عنوان بخشی از قدرت کنشگران بپردازند. دسته سوم میتوان به تحقیقاتی اشاره کرد که به بررسی سیاستگذاریها در فضای مجازی و انواع سیاستها در فضاهای مجازی متفاوت پرداختهاند مانند بروجردی و همکاران (1396)؛ حسن نژاد و نصرالهی (۱۳۹۶)؛ اوتیکندی (۲۰۱۷)؛ شهابی (۱۳۹۵)؛ فروزان (۱۳۹۲) که انواع سیاستگذاری ها را براساس شرایط جامعه مورد سنجش قرار دادهاند.
دسته چهارم میتوان به تحقیقاتی اشاره نمود که به بررسی جنبههای امنیتی فضای مجازی پرداخته شده است مانند آرنابولدی ویندینو (2015)؛ مگیونی (2015)، شوری (2015)؛ سردارنیا و صفی زاده (2017). این دسته از تحقیقات با برجسته کردن ابعاد امنیتی فضای مجازی به بررسی نقش امنیتی و کارکردهای آنها بر امنیت ملی دولتها و سایر ابعاد مرتبط پرداختند.
بررسی مطالعات نشان میدهد از چند منظر پژوهش حاضر با ادبیات و مبانی نظری مطرح شده در تمایز است. ابتدا بررسی راهکارهای عملی جهت غلبه بر آسیبهای ناشی از فضای مجازی، دوم توجه به سطج داخلی و خارجی جهت بکارگیری از ظرفیتهای فضای مجازی. این تحقیق میتواند بهعنوان نقشه راهی برای متخصصان و محققان حوزه سیاستگذاری فضای مجازی مورد استفاده و بهرهبرداری قرار گیرد.
مبانی و چارچوب نظری
در این پژوهش، فرصتها و چالشهای فضای مجازی از دیدگاه سیاستگذاران مورد بررسی قرار گرفته است. فضای مجازی یک مفهوم فردی و همچنین بینالمللی است که یک فناوری دیجیتال گسترده و بههمپیوسته را توصیف میکند. این اصطلاح از داستانهای علمی و هنری وارد فرهنگعامه شد، اما اکنون توسط استراتژیهای فنآوری، متخصصان امنیتی، رهبران دولت و ارتش و صنعت و کارآفرینان برای توصیف حوزه محیط جهانی فناوری استفاده میشود. برخی دیگر فضای مجازی را فقط یک محیط مفهومی میدانند که در آن ارتباط از طریق شبکههای رایانهای اتفاق میافتد. این کلمه در دهه 1990 رواج پیدا کرد که استفاده از اینترنت، شبکه و ارتباطات دیجیتال همه به طرز چشمگیری در حال رشد بود و اصطلاح فضای مجازی توانست بیانگر ایدهها و پدیدههای جدیدی باشد که در حال ظهور بودند (مجله حقوقی معراج، 2019).
اصطلاح فضای مجازی به ابزاری معمولی برای توصیف هر چیزی که با اینترنت و فرهنگ متنوع اینترنت مرتبط است، تبدیلشده است. دولت ایالاتمتحده فنآوری اطلاعات بههمپیوسته و شبکه وابسته به زیرساختهای فناوری اطلاعات را که در سراسر این رسانه فعالیت میکند، بهعنوان بخشی از زیرساختهای مهم ملی ایالاتمتحده میشناسد. اعتقاد بر این است که در بین افراد موجود در فضای مجازی، کد قوانین و اصول اخلاقی مشترک وجود دارد که از همه پیروی میکند و از آن بهعنوان سایبرتیم یاد میشود. بسیاری از حق رازداری را مهمترین کد عملکردی سایبرتیم میدانند. چنین مسئولیتهای اخلاقی هنگام کار آنلاین با شبکههای جهانی، بهویژه هنگامیکه نظرات با تجربیات اجتماعی آنلاین درگیر میشوند، دستبهدست هم میدهند.
طبق گفتههای گراهام، فضای مجازی بیشتر از تعاملهای اجتماعی درگیر شده است تا اجرای فنی آن. از نظر آنها، رسانه محاسباتی در فضای سایبر تقویت کانال ارتباطی بین افراد واقعی است؛ ویژگی اصلی فضای مجازی این است که محیطی را ارائه میدهد که شامل بسیاری از شرکتکنندگان با توانایی تأثیرگذاری و تأثیرگذاری بر یکدیگر است. آنها این مفهوم را از این نتیجه میگیرند که مردم به دنبال ثروت، پیچیدگی و عمق درون یک دنیای مجازی هستند (Graham, 2012: 178)
آسیب و تهدیدات فضای مجازی:
آسیب عبارتست از ضعف و کاستیهای یک سیستم که ممکن است با توسعه و تشدید آن، خود به تهدید تبدیل شود یا زمینهساز تهدیدات دیگر باشد. آسیبپذیری را با چهار معیار حساسیت5، ترمیمناپذیری6، بیحفاظت بودن7 و فقدان ظرفیت8 انطباق میتوان معنا و اندازهگیری نمود (مشهدی و امینی ورکی، 1394: 74). معمولاً آسیب در مقابل تهدید به کار میرود و از یک جهت به تمایز داخلی و خارجی بودن این دو توجه میشود. در این فرض، آسیب، نقایص و ضعف و مشکلاتی درونی و ساختاری محیط را دربرمیگیرد و تهدیدات، خطرات بیرونی نسیت به محیط میباشد. آسیب و آسیبپذیری یک سیستم از نظر کمی و کیفی در حد یک تهدید جدی تلقی نمیگردد، اما ممکن است گسترش آسیبها به یک تهدید امنیتی تبدیل شود (فرزندی اردکانی، 1399).
امنیت ملی یک کشور بستگی به شرایط و فضایی دارد که یک ملت در چارچوب آن میتواند اهداف و منافع ملی و حیاتی خود را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی حفظ نماید، قطعاً با آسیبهایی مواجه خواهد بود. لذا آسیبها نیز مانند تهدیدها در ابعاد مختلف ظهور پیدا میکنند. برخی از مهمترین امنیتی در کشور به قرار زیر است:
الف) ضعف انسجام (اتحاد ملی): میزان انسجام داخلی را از شاخصهای قوت و ضعف یک حاکمیت میدانند. انسجام رابطه مستقیمی با امنیت دارد، زیرا بخش زیادی از ناامنیها نتیجهی تعارضات غیر همسو میباشد. انسجام، امکان اجماعسازی را افزایش میدهد و همین امر درجه مشروعیت و توان مدیریت را بالا میبرد (عبدالله خانی، 1396: 121).
ب) ضعف مشروعیت: مشروعیت، یکی از ویژگیهای اقتدار حاکمیت سیاسی محسوب گردیده، میزان توجیهپذیری حقانیت قدرت را معین میسازد. ضعف یا عدم مشروعیت، منشاء اعتراض، جنگ، درگیری، و انواع بحرانهای سیاسی ـ امنیتی میباشد.
ج) ضعف و پایین بودن روحیه ملی: روحیه ملی از عوامل اقتدارآفرین ملتهاست. روحیه ملی درجهای از تصمیم افراد یک جامعه است که از طریق آن سیاست خارجی دولت خود را در زمان صلح با جنگ پشتیبانی مینماید. روحیه ملی بیشتر هنگام بحرانها و جنگها ظاهر میشود. این مفهوم به میزان فداکاری و گذشت یک ملت جهت تحقق اهداف دولت خود اشاره دارد. به هر میزانی که ترجیح منافع عمومی و همگانی بر منافع شخصی و فردی در ملتی بیشتر باشد، روحیه ملی قدرتمند ظاهر میگردد (دانشکدهی امام هادی (ع)، 1389: 82-181).
در اثر پیشرفت و توسعهی فناوری اطلاعات، امنیت ملی و اقتصادی کشور وابستگی روزافزونی به فناوری اطلاعات و زیرساختهای اطلاعاتی پیدا میکند. فناوری اطلاعات روز به روز توسعه پیدا کرده و کاربردهای آن فراگیرتر میشوند، افراد بیشتری به آن روی آورده و خدمات اجتماعی گستردهتری در بستر آن ارائه میگردد. با گذشت زمان شتاب توسعه فناوری اطلاعات از شتاب توسعه فناوریهای امنیت شبکه بیشتر بوده و در نتیجه، اختلاف آسیبپذیری به عنوان معضل جدی کشورها، روز به روز در حال افزایش است (مندوزا9،2017).
کشورهایی که در آنها فناوری اطلاعات به عنوان بستر اصلی فعالیتهای درآمده، آسیبپذیریهایی نیز پیدا کردهاند. این آسیبپذیریها بیشتر ناشی از وابستگی سایر بخشها به فناوری اطلاعات و سهولت استفاده از فناوری اطلاعات توسط گروهها و افراد تهدید کننده فضای مجازی است (صادقی و عامری، 1395: 55). از جمله مهمترین آسیبپذیریها میتوان به از کار افتادن زیرساختهای اساسی و خدمات اجتماعی است. به علت وابستگی زیرساختهای اساسی کشورها از قبیل انرژی، آب، برق و گاز به شبکه اینترنت و امکان دسترسی آسانتر به این زیرساختها، آسیبپذیری وجود دارد چنانکه یکی از تهدیدکنندگان به زیرساختهای اساسی صدمه وارد نماید، باعث میشود که حتی در مدتی کوتاه، کشورها با بحران مواجه گردند. همچنین کشوری که از فناوری اطلاعات استفاده کند، اکثر خدمات اجتماعی خود را از طریق شبکه به انجام میرساند. بنابراین، چنانچه در انجام این خدمات اختلال ایجاد شود، ناهنجارهایی را در سطح جامعه به دنبال خواهد آورد. ناامن کردن محیط شبکه توسط ویروسها، این مساله را به دنبال دارد. فناوری اطلاعات ابزاری است که میتواند وسیلهی انتقال فرهنگ بیگانه به کشور شده و در صورت عدم برنامهریزی و اتخاذ شیوه مقابله صحیح با این آسیبپذیری، میتواند استحاله فرهنگی را دنبال داشته باشد (واگینگین10، 2017). همچنین در صورتی که فناوری اطلاعات کشور به صورت کامل توسعه یافته و انواع خدمات به صورت الکترونیکی انجام گیرد، بانکها مجبور باشند دراینترنت فعال ظاهر شوند و حتی شعبههای فیزیکی خود را تعطیل کنند، وقتی کلیه خرید و فروشها از طریق شبکه انجام گردد و زیرساختهای الکترونیکی هم فراهم شده باشد، هر حمله و ایجاد اختلال در سیستم بانکی و کاربران الکترونیکی میتواند بحرانی اقتصادی در پی داشته باشد (کورب11، 2020).
رویکرد روششناسی مورد نظر در این پژوهش، کیفی و شیوه انجام آن تلفیقی یا ترکیبی12 است. به این ترتیب که در گام نخست، به دلیل گستره دربرگیری و دامنه شمول و با هدف از دست ندادن نتایج سایر تحقیقاتی که تاکنون در حوزه شبکههای اجتماعی مجازی در ایران انجام گرفته است، از روش مرور سیستماتیک یا دلالتی از فراتحلیل «به مثابه بازنگری در پیشینه پژوهش13» (قاضی طباطبایی و ودادهیر، 1394: 43-41) استفاده میشود و در ادامه، روش مصاحبه «به صورت نیمه ساخت یافته و بعضاً عمیق» جهت پرداختن به چالشهای سیاستگذاری در خصوص رسانههای مجازی ایران امکان پذیر شده است.
جامعه آماری این پژوهش از افراد کلیدی و تاثیرگذار در حوزه فضای مجازی و به ویژه رسانههای اجتماعی مجازی – که مسئولیت مستقیم یا جهت دهنده و در پارهای موارد نقش مشاور را برای تصمیم گیران و سیاستگذاران را بر عهده داشتهاند – تشکیل شده است. به همین خاطر، در ابتدا از اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی، مرکز ملی فضای مجازی (بخش عملیاتی آن شورا)، کارگروه (کمیته) تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و سایر نهادهای متولی این حوزه مصاحبههای نیمه ساخت یافته (به شکل رو در رو و یا با واسطه) و با تعیین وقت قبلی و اطلاع از محورهای مورد بحث، در فاصله شش ماهه (پاییز و زمستان 1398) انجام شده است؛ همچنین معیار انتخاب هر یک از افراد برای قرار گرفتن در نمونه این پژوهش برای مصاحبه رو در رو، مسئولیت و مرتبه شغلی و حرفهای، تاثیرگذاری و شناخت نسبت به حوزه مورد مطالعه، و نیز فقدان مصاحبههای رسانهای موجود و تعمیم پذیر از آنها در پاسخگویی به پرسشهای پژوهش پیشِ رو بوده است؛ به همین خاطر درخواست مصاحبهها ـ به رغم موانع متعدد ـ از طریق افراد مطمئن و مورد اعتماد این مقامات، به آنها اعلام شده است. در مجموع و با کمک افراد متعدد، از میان 20 درخواست مصاحبه با سیاستگذاران اصلی و پشتیبان، در نهایت 14 نفر از آنها حاضر به مصاحبه رو در رو با پژوهشگر شده و در این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در روش تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمونی یا مبتنی بر تم14 (در بخش مصاحبه) استفاده شده است.
در پاسخ به سؤالات مصاحبهها، تمامی عوامل مستخرج به عنوان یک کلمه در نظر گرفته شد، پس از بررسی کدها با توجه به مفهوم مشابه در کنار یکدیکر قرار گرفته و مقولهها به دست آمد. این نحوه تبدیل مفاهیم به مقولهها ادامه پیدا کردتا ایعاد اصلی اولیه شناسایی گردیدبه این ترتیب با تحلیل محتوای متون 290 کد در 11 مقوله به دست آمد. تحلیل دادهها بر اساس دستورالعملهای ارائه شده توسط استراس و کوربین15(1998) طی سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی صورت گرفت.
یافتهها
الف) بررسی چالشهاي اقدامات و قوانین حوزه فضاي مجازي و راهکارهاي برونرفت
اقدامات و سیاستگذاریهای صورت گرفته فعلی به نتیجه مطلوب نرسیده و نشان از مشکل، خلأ و نقصان در این حوزه دارد لذا در ادامه به بررسی چالشهای اصلی ساماندهی نشدن فضای مجازی متأثر از ضعف عملکردها و سیاستگذاری دستگاههای مربوطه پرداخته میشود
1.ساماندهی نشدن شبکه ملی اطلاعات
امروزه بحثی در زمینه فضای مجازی به اسم «حکمرانی فضای سایبر» وجود دارد وآمریکایی ها از جمله نخستین دولتهایی بودند که در سال ١٩٩٨ میلادی حکمرانی فضای مجازی را ایجاد کردند. حکمرانی فضای مجازی به معنی کنترل کامل فضای مجازی و مدیریت است به عنوان نمونه اروپاییها از سال ٢٠١٣ شبکۀ اروپایی ملی را طراحی نموده و یا «استرالیا» شبکۀ ملی NVN را دارد؛ اما در کشور ایران حاکمیتی ضعیف در حوزه رسانه ای داخل کشور دیده می شود که با سهل انگاری و مواجه منفی برخی جریانهای سیاسی، از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و امنیتی آن چشم پوشی می شود؛ شاید عبارت دقیق تر آن باشد که در کشور ما نه تنها فضای مجازی رهاست و حکمرانی بر آن وجود ندارد بلکه توسط عوامل بیرونی بر آن حکمرانی میشود. بنابراین باید حکمرانی فضای مجازی را داشت که لازمه اش داشتن یک گمرک مجازی برای دادههای کشور است، طوریکه سرویس خارجی هم اگر بخواهد داخل کشور خدمات بدهد سرورهایش داخل کشور مستقر شود و یا در داخل کشور، نمایندگی و دفترداشته باشد، از طرفی کلید رمزمحتوایش دراختیارقرارگیرد تا قابل مدیریت باشد. در همین راستا یکی از لوازم عمده و بسترهای اصلی تحقق حکمرانی، راه اندازی «شبکه ملی اطلاعات» است که طبق قانون برنامه پنجم توسعه، می بایست تا پایان سال ١٣٩٥ به اتمام میرسید اما بر اساس آخرین گزارش مرکز ملی فضای مجازی، شبکه ملی اطلاعات٨٠ درصد رشد داشته است که آن هم در بخش زیرساخت است از طرفی بنابر اظهارات مسئولان امر از وزارت ارتباطات سابق، شبکه ملی اطلاعات شامل سه لایه زیرساخت، خدمات و محتوا است و مسؤولیت تکمیل هر یک از این لایه ها را بخشهای مختلف بر عهده دارند؛ حسب این اظهارات، تمام وظایف مربوط به شبکه ملی اطلاعات برعهده وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیست و این وزارتخانه صرفا در بخش زیرساخت، مسئولیت محوری دارد؛ در دو لایه دیگر، دستگاههای دیگر نیز وظیفه دارد. لذا برای ً اجرای کل «شبکه ملی اطلاعات» باید اقدامات لازم در هر سه لایه و توسط سایر دستگاههای مسئول انجام شود (تربتی، ١٣٩٨ )
2.عدم بهرهگیري از فیلترینگ هوشمند
کشور ایران در فضای مجازی نه تنها فیلترینگ هوشمند ندارد بلکه خود در فیلترینگ حبابی و هوشمند دشمن است؛ به عنوان مثال اگر از مردم آمریکا راجع به داعش پرسیده شود که «داعش را چه کسی ساخت؟ دنیا میگویند ایران! این، فیلترینگ حبابی است که افراد را در یک حباب قرار میدهد. فیلترینگ هوشمند به وسیله هوش مصنوعی تغییر مییابد و مدیریت می شود. در موضوع فیلترینگ، هوش مصنوعی از فیلترینگ رایج خیلی پیشرفته ترعمل میکند چنانکه در فیلترینگ رایج مثلا یکسری کلمات وعبارات به سیستم داده میشود، آنگاه هر پیامی، حاوی یکی از این کلمات بود حذف میشود اما با استفاده هوش مصنوعی، کامنتی که کلمات توهین آمیز ندارد ولی محتوای توهین آمیز دارد نیز درک میشود و اجازه استفاده از آن داده نمیشود لذا حتی اگر در آن متن هیچ گونه فحاشی صورت نگرفته و هیچ کلمه توهینآمیزی دیده نشود، هوش مصنوعی بار معنایی آن جمله را درک و برای اهداف خودش در حال اجراست. البته در کشور ایران هوش مصنوعی ایسنتاگرام از از نظم حریم خصوصی هم فراتر رفته و عملا حکمرانی میکند. به نحوی که صفحهها و پستها را حذف میکند، در ماه رمضان واژه فستینگ به معنای رژیم روزه داری متناوب را اسکن میکند و هشدار میدهد که ممکن این هشتگ به مرگ کاربر منجر شود یا یا گوگل هشتکی توییت میکند و منجر به آزادی یک زندانی از زندانهای ایران میشود، بدین صورت که در اقدامی منسجم و هماهنگ حقوق بشر میگوید طبق قوانین بین المللی! توییتر محبوبیت فلان را دارد و اگر جمهوری اسلامی آزادش نکند تحت تحریمهای فلان قرار میگیرد! یا در جستجوی اینستاگرام در گوشیای که تازه خریده شده محتوای کاملا هدفمند برای افراد آورده میشود(ولی زاده، 1400، 66) .
3.ضعف پیام رسانهاي داخلی:
محتوایی که از طریق پیامرسانهای خارجی منتشر میشود امکان ردیابی و نظارت بر آن پائین است و با تمام توان ً دستگاهها و متخصصین زبده، اشراف بر آن به حدود ١٠ - ٢٠ درصد می رسد، در کشور ایران و در حال حاضر پیام رسانه ای خارجی، به مانند مؤسسات فرهنگی خارجی هستند که تأسیس شده ولی نه مجوز دارند و نه ضوابط را اجرا می کنند ووقتی خواسته می شود موضوعی را حذف کنند اقدامی نمی شود. جالب اینکه یکی ازعلل عدم تحقق شبکه ملی اطلاعات، ضعف پیام رسان های داخلی اعلام می کنند درحالیکه در مصوبه سال ١٣٩٥ مرکز ملی فضای مجازی، وزارت ارتباطات به عنوان متولی اصلی اجرای شبکه ملی اطلاعات مشخص گردیده و انتظار میرفت که از آن زمان این موضوع پیگیری عملیاتی شود و در اولین فرصت با تمهید بسترهای لازم به سرانجام برسد هچنانکه در جلسات کمیته تعیین مصادیق مجرمانه، از سال ١٣٩٢ که موضوع شبکه های اجتماعی خارجی مطرح بوده تأکید جدی و اولیه بر این بوده که وزارت ارتباطات پیام رسانهای داخلی را به حدی حمایت و تقویت کند که بتوانند حجم درخواستهای داخلی را پوشش دهند. در همین راستا با تصویب فیلتر تلگرام قرار شد اولا از پیام رسان های داخلی حمایت شود و درثانی طلاگرام وهاتگرام به عنوان دو پوسته ایرانی برای دوران گذار، کمک حال کوچ کاربران از تلگرام به شبکه های اجتماعی داخلی باشند ولی عملا چنین نشد چنانکه ١٢ اردیبهشت ١٣٩٧ تلگرام فیلتر شد و قرار بود تا از آخر خرداد تلگرام طلایی وهات گرام نقش فیلترشکن را بازی کنند که مردم سمت VPN و فیلترشکن نروند اما از خرداد به شهریور، از شهریور به آذر و از آذر تا خرداد ١٣٩٨ تمدید شد، نتیجه آن شد که قبل از اینکه دولت فضا را دست بگیرد گوگل ، هاتگرام و تلگرام طلایی را حذف کرد. در سال ١٣٩٧تلگرام ٣٠٠٠ سروربرای ایرانیها داشت ودر ارزیابی ای که صورت گرفت برای آن که سرویسی بتواند مانند تلگرام پاسخگو باشد باید مطابق ارزش پول آن زمان، حداقل معادل ٣٠٠ میلیاردتومان بودجه و امکانات را دارا باشد ، این در حالی است که تنها١٠ سرور برای پیام رسانهای داخلی فراهم آمد و تنها وام ً و امکانات ٥ میلیاردی ـ که همه پیام رسانها هم آن را دریافت نکردند ـ به تعدادی از پیام رسانها پرداخت گردید. البته بهترین کاربه جای پرداخت وام، اعطای زیرساخت، سرور و امکانات سخت افزاری بر اساس میزان رشد هر یک از پیام رسانها بود که انجام نشد (عبدالهی، ١٣٩٩).
4. مشکلات و موانع اثربخشی سامانه شاهکار
یکی از ابزارهای کنترلی مؤثر، مسیر ارتباطات سیار یا همان سیم کارتهاست؛ چون هرمحتوایی و هر ارتباطی ناچار از مسیر سیم کارت فراهم میآید و اگر سیم کارتهای مربوط به محتواها شناسایی و نظارت شوند مقداری از وضعیت قابل مدیریت خواهد بود؛ البته مدیریت هوشمند و نه کلاسیک انسانی، همچنانکه در سال ١٣٩٧ در کمیته تعیین مصادیق مجرمانه ٦ هزار ادمین کانالها و پیجهای مسئله دار به دستگاههای انتظامی و امنیتی اعلام شد ولی عملا کاری روی آنها صورت نگرفت؛ دلیل ذکر شده عمدتا بحث احراز نشدن هویت آنها بود. (عبدالهی، ١٣٩٩، 178)
در این راستا، به منظور احراز هویت سیم کارتها سامانه شاهکار در وزارت ارتباطات راه اندازی شد و از مبادی امنیتی و کمیته مصادیق نیز درخواست شده بود تا متصل شوند؛ در نتیجه رصد سیم کارتها به صورت نظام قبلا اطلاعات به صورت یکپارچه نبود و دسترسی «برخط» نبود که ً آنلاین فراهم آمده و در اختیار پلیس قرار گرفت. قبلا وقتی پلیس تخلف یک سیم کارتی را تشخیص میداد مراجعه میشد ً از طریق سامانه شاهکار این انجام شد؛ کارت پیدا شود قیلا وقتی پلیس تخلف یک سیم کارتی را تشخیص میداد مراجعه می شد به اپراتور آن سیم کارت و یه مدت یک ماه طول می کشید تا اطلاعات سطحی صاحب سیم کارت پیدا شود. با سامانه شاهکار صفحات یکپارچه و بر خط شده در اختیار دستگاهای مربوطه قرارگرفت و امکان این فراهم آمد تا استعلام کنند که صاحب سیم کارت و مشخصاتش چه کسی است. البته سیم کارتهایی که قبلا فروخته شده بودند و به نوع g3 یا g4 ارتقاء نیافته اند تحت کنترل نیستند. گرچه وزارت ارتباطات برای شناسایی سیم کارتهای قبلی غیرفعال نیزاقداماتی انجام داد (عبدالهی، ١٣٩٩ ).
6. فقدان آینده نگري نسبت به معضلات شمارههاي مجازي یا MVNO
شماره مجازی یکی از امکاناتی است که با استفاده از آن میتوان بدون داشتن سیم کارت، از شماره تلفن همراه یک کشور دیگر، بهره مند شد. این شماره تلفن، بسته به نوع سرویسی که از آن استفاده می شود، ممکن است دارای امکانات متفاوتی از جمله توانایی ارسال و دریافت پیامک، توانایی برقراری تماس، دریافت تماس و غیره باشد. شماره مجازی در واقع یک شماره تلفن است که وجود حقیقی نداشته ولی درعین حال میتواند بسیاری از امکاناتی که یک شماره تلفن واقعی در اختیار کاربران خود میگذارد را ارائه دهد (باید برای استفاده از سرویسهای شمارههای مجازی به اینترنت متصل شد.) به این ترتیب بدون نیاز به سیم ِ کارت یک اپراتور، میتوان به سادگی و با فعال کردن یک اکانت در برنامه ها و وبسایت های ارائه دهنده شماره مجازی، شماره مجازی مورد نظر خود را فعال نمود البته با نصب اپلیکیشن یا همان برنامه مربوطه). لذا میتوان با نصب اپلیکیشن مخصوص یا استفاده از نرم افزارهای مربوطه، به سادگی و بدون پرداخت هزینه، اقدام به ساخت یک شماره مجازی دلخواه نمود. این نوع شماره ها . باید مستقیما از تولیدکنندگان آنها خریداری شده و قابل مدیریت از طریق پرتال در وب هستند. ً این شماره ها استفاده کنندگان از این شماره میتوانند مقصد اصلی آن را مشخص کرده (شماره کدام کشور باشد) و در صورت نیاز معمولا موقت و یکبار مصرف به صورت لحظه ای و بلادرنگ به تغییر آن نیز بپردازند. شماره های مجازی رایگان هستند اما برای ثبت آن شماره و یا تمدید آن باید هزینه ای پرداخت شود.
. داشتن شماره تلفن مجازی می تواند مزایا و کاربردهای بسیار فراوانی داشته باشد: اولین و مهمترین کاربرد، ایجاد همزمان چند اکانت متفاوت در شبکه های اجتماعی و برنامه های پیام رسانی است که برای ساخت حساب در آنها حتما نیاز به یک شماره تلفن مجزا میباشد. اگر برای هر اکانت یک سیم کارت تهیه شود هزینه زیادی را باید پرداخت کرد خصوصا اگر اکانتی باشد که با یک شماره خارجی فعال شده است. از طرف دیگر اگر فرد بخواهد با شخصی در خارج از کشور ارسال و دریافت پیام داشته باشد و یا تماس صوتی و تصویری با وی برقرار کند، نیاز است که حتما از یک شماره خارجی این کار را انجام دهد. در غیر این صورت هزینه های تماس با سیم کارت داخلی بسیار فزاینده خواهد بود و صرفه اقتصادی نخواهد داشت. همچنین اگر فرد بخواهد با شرکتها و یا افرادی که در خارج از ایران هستند، ارتباط برقرار کند به طوری که آنها متوجه نشوند که از ایران با آنها تماس گرفته شده، استفاده از شماره مجازی بهترین گزینه میباشد.
7. ضعف طرح کد شامد «شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوا»
با فراگیر شدن کانالهای تلگرامی، بحث شناسنامه دار شدن الکترونیکی محتوای دیجیتال (طرح شامد) به موضوعی جدی و حتمی تبدیل شد طوریکه حجم انبوهی از کل جرایم فضای مجازی در فضای تلگرام رخ میداد، بودند، ثبت و احراز هویت کانالهای تلگرام نیز بنابراین همانگونه که نرم افزارهای چندرسانه ای، دارای هولوگرام امری ضروری شد. بر این اساس کانالهایی که بیش از ٥ هزار کاربر داشتند باید در سامانه مربوطه مراجعه کرده تا هویت ادمین کانال احراز شده و مشخص میشدند چه کسی آن را راه اندازی کرده است. این طرح بر این موارد تاکید داشت که؛ مسئولیت محتوا در فضای مجازی، برخلاف نشریات مکتوب به عهده تولید کنندگان محتواست و مسئول محتوای تولید شده (ادمین کانال) پاسخگوی مردم در قبال محتوای کانال نیز هست
. در این سامانه ،کد ملی مدیر سایت (ادمین) ثبت شده و سپس این موارد با مشخصات ثبت شده وی در سامانه ثبت احوال کشور مقایسه میشود چنانچه مغایرتی بین اطلاعات ثبت شده در هر دو سامانه نبود، یعنی اینکه، شماره تلفن همراهی که ادمین اعلام کرده متعلق به همان فرد با مشخصات کدملی باشد. پس از تائید هویت ادمین، کد مشخصی در اختیار وی قرار داده می شود که شناسه الکترونیکی محتوای دیجیتال کانال او محسوب میگردد و لذا باید این کد را در کانال قرار دهد. تا کاربرانی که از کانال بکار میگیرند، بتوانند روی لینکی که روی کد یونیک قرار داده شده، کلیک کنند و کانال مربوطه را اعتبارسنجی نمایند. این از آن جهت است که مردم بهترین ناظر هستند و میتوانند به دولت کمک کنند تا کانالهای کلاهبرداری و نامتعارف شناسایی شوند. نیز میتوانند با مراجعه به لینک و کد کانال، تقلبی بودن آن را تشخیص دهند و کانالهای دارای محتوای ناهنجار اجتماعی و کلاهبرداری را گزارش کنند. چنانچه ادمین کانالهایی با بیش از٥ هزار کاربر در سامانه شامد ثبت نام نکنند، مرتکب تخلف شده اند. در این راستا، مسئولان امر در دولت قبلی ابراز می داشتند که طرح شامد توسط وزارت ارشاد انجام شده و همه رسانه های فعال در فضای مجازی ثبت شدهاند و از آنها تعهد نیز اخذ شده است ضمن آنکه بعد از ثبت بر فعالیت آنها نظارت وجود دارد. بنابر اظهارات، لازمه ثبت، امضای تعهدنامه مذکور است و بعدا نیز نظارتها وجود دارد (هم نظارت مردمی و هم از طریق ارشاد)، که منجر می شود به ارسال ابلاغیه به موارد خلاف و اگر رعایت نکنند شامدشان تعلیق میشود و یا به مراجع قضائی ارجاع داده میشوند (عبدالهی، ١٣٩٩ ). اما آنچه ادعا میشد با واقعیت خیلی فاصله داشت و در خصوص میزان اجرای این طرح و الزام آور بودن آن تردیدهایی وجود دارد چنانکه حسب شواهد امر، شامد ضمانت اجرایی نداشته و نمیتوانست داشته باشد بدلیل آنکه بستر آن خارجی بود و در این بستر اجرای قانون بازدارنده ممکن نیست لذا کار ثبت ادمین کانالهای پرمخاطب در شامد، در حد خوداظهاری وکاری اختیاری است (اجباری برای ثبت و یا ضمانت اجرائی برای اجبار به ثبت وجود نداشت و ندارد). همچنانکه نسبت به راه کارهای تشویقی و حمایتی از کانالهای همراهی کننده این طرح اطلاعاتی در دست نمیباشد (تربتی، ١٣٩٨ )
. 9. ناهماهنگی دستگاهها در تقنین و اجرا و فقدان راهبري ستادي
ساماندهی فضای مجازی در همه سطوح، از مهمترین وظایف حکومت است که جهت انجام آن، نیازمند یک نظام یکپارچه در عالیترین سطوح مدیریت راهبردی کشور است تا در لوای آن بتوان حکمرانی فضای مجازی را اعمال کرده و با ارائه مدلهای راهبردی و پیاده سازی آن در لایه های مختلف به دفاع از حکمرانی فضای مجازی جمهوری اسلامی ایران پرداخت و از سوی دیگر متولیان و ذینفعان در این فضا شامل دولت، سازمانها، مردم، ... باید همسو، هم افزا و هماهنگ در این فضاعمل کنند(ولی زاده، 1400، 245)
در شرایط کنونی، نهادهایی که وظیفه ای در خصوص ساماندهی فضای مجازی بر عهده دارند، با چالشهایی در خصوص مدیریت یکپارچه و منسجم فضای مجازی مواجه هستند که رفع آنها نیازمند اقدام متقن، هماهنگ و مجدانه است. برخی ازاین چالشها به شرح زیرمیباشد: متنوع و بعضا به دلیل گستردگی و فراگیر شدن فضای مجازی، این نهادها، دارای شرح وظایف مشابه شده اند. لیکن دارای برداشتهای یکسان وتعاریف استاندارد بومی در مفاهیم پایه نیستند.
۲ .به علت تعدد ذینفعان و متولیان در این حوزه، روابط حمایت شونده / حمایت کننده مناسب نیست و مسئولان و کارشناسان باید چندین رابطه را که هریک آزادیها و محدودیتهای خاص خود را دارند درک و مدیریت کنند
۳ .فقدان جهت گیری واحد و مواضع اصولی اقدام کنندگان در فضای سایبر موجب شده مسئولین ضمن انجام اقدامات سلیقه ای و حرکات موازی، ناخواسته مسبب پدید آمدن چالش در فرآیند حکمرانی فضای مجازی شوند (بخشی پور، ۱۴۰۰)
در چنین وضعیتی شورای عالی فضای مجازی رافع نیازمندیهای راهبری نیست. در سال ۱۳۹۰ شورای عالی فضای مجازی به تشخیص مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین نهاد حاکمیتی، در شرایطی شکل گرفت که دستگاهها دارای ناهماهنگی در مدیریت فضای مجازی کشور بودند. آنچه هم اکنون بعد از گذشت ١٠ شود اولا؛ تعدد مراجع قانونگذاری در حوزه فضای مجازی است (از مجلس شورای ً سال عملا مشاهده می اسلامی گرفته تا کمیسیون عالی تنظیم مقررات، شورای عالی امنیت ملی، وزارت ارشاد، کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و چندین نهاد دیگر که هر کدام به نوعی برای فضای مجازی ریلگذاری و در چنین فضایی اساسا نسبت شورای عالی فضای مجازی و مصوبات آن با سایر ً تصمیم گیری میکنند دستگاهها و مصوبات آنها به شکلی دقیق مشخص نشده و مورد قبول دستگاههای ذیربط نیز نیست، و مصوباتشان با همدیگر معلوم نیست. ثانیا؛ به مانند حوزه تقنین در حوزه همچنانکه نسبت سایر دستگاهها تبعیت از جایگاه قرارگاهی مرکزملی فضای مجازی، هردستگاهی عملا کار خود را حسب تشخیص خویش ً اجرا تشتت وجود دارد و ناهماهنگیهای فراوان مشاهده میشود و ضمن فقدان ضمانتهای اجرائی برای انجام میدهد و حلقه های اجرا اتصال وانسجام مورد انتظار را ندارند. عدم انسجام کافی و یکپارچگی در مدیریت این فضا، موجب نقصان در بهره برداری از فرصتهای پدید آمده در آن و ناتوانی در حکمرانی فضای مجازی می شود.
به نظر میرسد «به دلیل نبود مدیریت و سیاستگذاری واحد در بخش فضای مجازی، ناکارآمدی بعضی از دستگاهها، مشکلات مرتبط با موضوع هماهنگی در تصمیم گیری و خط مشیگذاری و هماهنگی در اقدامات و با توجه به ِ هدررفت دستگاهها مقدار قابل توجهی از زمان شورای عالی فضای مجازی بنا به دلایل بوروکراتیک و ضعف در نظارت و تصمیم گیری نیازمند بازنگری و بازتعریف دقیق در [مأموریتها و] کارکردهای دستگاههای مربوطه و شورای عالی فضای مجازی هستیم» (نرگسیان، پیراننژاد، حاجی ملامیرزایی و قربیان، ۱۴۰۰ ، 67)
5. عمل نشدن به قوانین و سیاستهای وضع شده و فقدان عزم و اراده لازم برای اجرا در دستگاهها و نیز نقصان اراده در شورای عالی فضای مجازی برای پیگیری ثمربخش مصوبات و قوانین تا حصول نتیجه مورد انتظار. درواقع علیرغم وجود کمبودهایی در حوزه قوانین و سیاستها، انبوهی از قوانین و سیاستهای ارزشمند ومطلوب هست که بیگمان پیگیری اجرایی آنها و عمل به آنها، بخش عمده ای از مشکلات این حوزه را سامان میدهد. جالب اینکه فضای مجازی در بالاترین اسناد کشور که از بیشترین ضمانتهای اجرائی برخوردارند، مورد توجه قرار گرفته است به عنوان نمونه: «در راهبردهای سند ششم توسعه در حوزه فضای مجازی از ۷ بند ۴ بند به مواردی از جمله توسعه محتوا در فضای مجازی بر اساس نقشه مهندسی فرهنگی کشور تا حداقل پنج برابر وضعیت کنونی، بومی سازی شبکههای اجتماعی، تسلط بر دروازههای ورودی و خروجی فضای مجازی و پالایش هوشمند آن، ساماندهی و احراز هویت اختصاص دارد همچنین یکی از مباحث مورد توجه در سند ششم موضوع صدور فرهنگ از طریق ظرفیت فضای مجازی میباشد» (میرترابی وگلشنی ۱۳۹۸ ،48 ).
ب) یافتههای کیفی
در پژوهش حاضر، واحد اصلی تحلیل برای کدگذاری باز، مفاهیم بودند. در مرحله کدگذاری محوری، رونوشت مصاحبهها برای یافتن مقولههای اصلی، مقولهها، زیرمقولهها به طور منظم مورد بررسی قرار گرفت. طی این فرایند تعداد 11 کد باز (مفهوم) و 47 مقوله استخراج و ویژگیهای آنها شناسایی گردید. در کدگذاری انتخابی، ابعاد پارادایم کدگذاری، شامل هفت دسته مقوله محوری، شرایط علی، موانع، شرایط مداخلهگر، شرایط بستر حاکم، راهبردها و پیامدها مشخص گردید. یافتههای مبتنی بر کدگذاری در جدول 1 آمده است.
جدول 1: کدگذاری محوری مقولههای اصلی و فرعی آسیب شناسی فضای مجازی از دیدگاه سیاستگذاران
کدگذاری انتخابی | کدگذاری محوری |
شرایط علی | روح بخش بودن فضای مجازی |
جامعه شبکهای و ارتباط جمعی خود انگیز | |
توسعه شبکههای اجتماعی مجازی | |
شرایط زمینهای | عدم وجود اعتماد |
جنبه تفننی بودن و غیر عقلانی | |
ابزار تمدن سازی | |
شرایط مداخله گر | دسترسی آسان افراد به ابزارهای ارتباطی |
نظارت ضعیف | |
فراهم نبودن بسترهای لازم | |
راهبردها | ایجاد شبکه ملی اطلاعات |
مشخص نمودن نیازمندیها و الزامات سیاستگذاری | |
استفاده از افراد متخصص | |
ارتقای دانش سیاستگذاری | |
هماهنگی و همکاری بین دستگاهها | |
پیامدها | قابلیت جابه جایی |
تخصصی شدن | |
رقابت با سایر رسانههای اجتماعی | |
خدمات مبتنی بر بومی و محلی |
شرایط علی: یکی از قسمتهای مهم نظریه زمینهای، کشف شرایط علی است که به مفهوم حوادث، وقایع و اتفاقهایی است که به وقوع یاگسترش پدیده منجر میگردد. براساس تحلیل مصاحبههای انجام شده، موجبات علی فضای مجازی عبارتند از: روح بخش بودن فضای مجازی، توسعه شبکههای اجتماعی مجازی، جامعه شبکهای و ارتباط جمعی خودانگیز.
فضای مجازی، فضایی روح بخش است: بر اساس نظریه تورکل، در زمینه فضای مجازی و هویت در بین کاربران، باید فضایی برای گفتگو، بحث، تعامل با سایرین باید به صورت مداوم و منظم باشد. استون نیز در توصیف و گسترش نظریه ظهور خودهای چندگانه در فضای مجازی معتقد بوده است که فضای مجازی در حال سوق دادن افراد به فرهنگی پست مدرن بر مبنای تمایز و پراکندگی است، حضور در فضای مجازی به دلیل ویژگیهای خاص آن، از جمله امکان گمنامی و حذف نشانههای فیزیکی به خود کاربر اجازه میدهد که به آسانی نقشهای متعدد و مختلفی را در زمانهای متفاوت و با تنظیمات مورد دلخواه فرد انتخاب کند. «به طور کلی فضای مجازی زیست بومی برای انسان معاصر است که کهکشانی از کنشها، ارتباطات، اطلاعات پیرامون افراد و کاربران این محیط ایجاد میکند، یک ردپایی از همه انسانها در این فضا باقی میگذارد که تقریباً میتوان گفت قابل اِمحا نیست و هر کسی با ورود به آن یک ردپای طولانی برای خودش به وجود میآورد... یعنی از ابتدا یک پروفایلی را شکل میدهد که با آنالیز و تحلیل آن به خیلی از رفتارها، اجزای شخصیتی، دیدگاهها و نگاههای آن فرد میتوان دسترسی پیدا کرد. این آن چیزی است که شاید در محیط فیزیکال به هیچ وجه امکان پذیر نباشد، ولی در محیط مجازی کاملاً امکانپذیر است»(م،1).
فضای مجازی از دیدگاه تورکل (1996) فضایی رهایی بخش بوده و به خود کاربر اجازه می دهددر آن واحد بازیگر، خالق، کارگردان، تهیه کننده و به طور کلی خود فرد تمامی کارها بر عهده خودش باشد. از نظر استون فضای مجازی به عنوان رسانهای با «پهنای باند پایین» در مقایسه با تعامل چهره به چهره فرصت بیشتری برای دخیل کردن فرایندهای تفسیر، تخیل و آرزوهای طرفین تعامل در گفتگو، فراهم میآورد (نقل از تورکل، 1995). «در حوزههای جدید نظیر رسانههای اجتماعی مجازی، یک پارادایم ذهنی وجود دارد که به آن رویکرد شبکهای میگویند. در واقع این پارادایم، انسانها در گروه و در دستهها شناخته میشوند. یعنی هر کس که در دستهها و گروهها قرار میگیرد، از طریق نقشی که به خود منتسب میدارد، هویت پیدا میکنند و اگر شما بتوانید انسانها را در این گروهها شناسایی کنید، میتوانید هر فرد را بشناسید... فراتر از اینها، در هر شبکه اجتماعی ـ ارتباطی میتوان کاربران را کنترل کرد، آدمها را شناخت و مدیریت نمود... این تفکری که برخی در ایران دارند که رسانههای اجتماعی برای دوست یابی است، تفکر بسیار سخیف و نازلی است؛ حتی به زعم بنده، فضای فیسبوک به دلیل عدم حضور ما خراب شده است...(م 18).
فضای مجازی یک جامعه شبکهای و ارتباط جمعی خودانگیز است. چون مخاطب جهانی دارد و خودانگیز یا خودگزین است چون پیامها در آن حالتی خودتولید و خودگردان دارند. در فضای مجازی مخاطب تبدیل به کاربر شده و حالا این خود کاربر است که مثلاً عکسی میگیرد، برایش شرحی مینویسد روی رسانهای اجتماعی به اشتراک میگذارد، از دیگر کاربران «پسفرست» لحظهای دریافت میکند و بالحظه در حال تکمیل و تصحیح پیام خویش است. با دیگران درباره حوادث صحبت میکنیم (م 17).
شرایط زمینهای
زمینه مجموعهای خاص از شرایط است که در یک زمان و مکان خاصی جمع میآیند تا مجموعه اوضاع احوال و مسائلی را پدید آورند که اشخاص با عمل و تعاملات خاص به آنها پاسخ میدهند.
بر اساس نتایج به دست آمده از مصاحبه، صاحبنظران به مواردی از جمله؛ عدم وجود حس اعتماد به فضای مجازی، جنبه تفننی و غیرعقلانی بودن فضای مجازی، نوعی ابزار برای تمدن سازی فرهنگ غرب اشاره کردند.
یکی از زمینههایی که موجب شده است رویکرد منفی نسبت به فضای مجازی بوجود بیاید از دیدگاه یکی نظر یکی از مصاحبه شوندگان«رسانهها هرچه باشند و هر نمونهای از آنها را که در نظر بگیریم، یک مأموریت و وظیفه اصلی بیشتر ندارند و آن عبارت است از: مدیریت رفتار از طریق مهندسی فکر. مأموریت رسانههای اجتماعی مجازی هم همین است؛ نگاهی که ما باید داشته باشیم این است که حتماً فضای اعتماد را ایجاد کنیم، یعنی به واقع طوری رفتار شود که همه چیز روشن باشد... مثلاً تازه مردم میفهمند که فیسبوک سرشان را کلاه میگذارد. وقتی اعتماد سلب شود مصرف هم کم میشود... اما با همه این تفاسیر ما باید این گونه نگاه کنیم که در دنیا مثلاً چند تا یوتیوب وجود دارد؟ یعنی اگر بخواهیم یوتیوب و فیسبوک را خط موفقیت بگیریم، مگر بقیه کشورها بیکار نشستهاند؟ خب، خیلیها تلاش میکنند، ولی نمیشود. در نتیجه مبنای مقایسه میشود فیسبوک و یوتیوب... اغلب رسانههای اجتماعی ما هم به همین دلایل نتوانستند تاثیرگذار ظاهر شوند...(م 19)
یکی از زمینههای بوجود آورنده رویکرد منفی نسبت به فضای مجازی، جنبه تفننی و غیرعقلانی بودن بوده است. یکی دیگر از مصاحبه شوندگان در بیان نظرات خود نسبت به رسانههای اجتماعی مجازی، آن را نیاز واقعی زندگی جوانان امروزی نمیبیند، و بر جنبه تفننی و غیر عقلانی آن تاکید میورزد؛ او صراحتاً اعلام میکند: رسانههای اجتماعی مجازی موضوع مهمی است ولی نمیتوانیم نیاز به آن را با نیازهای واقعی زندگی مقایسه کنیم. منظورم از نیاز واقعی، نیاز به تشکیل خانواده، درآمد، مسکن و... دارد. طبیعتاً اگر با این سطح از نیازها مقایسه کنیم این از ارزش و ردهپژوهشهای پایینتری برخوردار است که بیشتر جنبه تفننی پیدا میکند (م 4).
فضای مجازی ابزاری جهت تمدن سازی فرهنگ غربی است. یافتههای برآمده از مصاحبه نشان میدهد که «رسانهی اجتماعی مجازی، به هر حال ابزار جامعه سازی هستند و از ابتدا نیز ابزار تمدن سازی غربی بودهاند؛ یعنی میخواهند سبک زندگی ما را بر مبنای یک مکتب، ایدئولوژی و فرهنگ غربی تغییر میدهد. چگونه؟ با آن قالب و بستری که برای خود طراحی کردهاند... در رسانههای اجتماعی دو مقوله ذائقه سنجی و ذائقه سازی حاکم است؛ حضور کاربران در شبکههای اجتماعی مجازی، تعیین حلقههای دوستی، محتوایی که به اشتراک میگذارند و استفاده میکنند، صفحههایی که در آنها عضویت دارند و دوستانی که بر میگزینند، امکان ذائقه سنجی را فراهم میآورد... مهمتر از آن ذائقه سازیِ نهفته در این رسانههاست؛ مثالش هم این است که نگاه داخل را فقط به حوزههایی همچون انیمیشن و بازیهای نرم افزاری و اپلیکیشنهای کاربردی معطوف دارند... از لحاظ شکلی نیز این رسانهها به چهار بخش شبکه محور، گفتگو محور، انتشار محور و اشتراک محور قابل تفکیک هستند که ظرفیت استفاده از آنها، فقط در اختیار کاربر شبکه نیست...(م،20).
شرایط مداخله گر
تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد میتوان مقولههای گوناگون شرایط مداخله گر را درسه مقوله کلی دسترسی آسان به محتوا و منابع اطلاعاتی، وجود نظارت و سیاست قوی و کارآمد و فراهم بودن زمینههای فرهنگی، اجتماعی طبقهبندی کرد.
دسترسی آسان و رایگان به محتوا و منابع اطلاعاتی یکی از شرایط مداخله گر سیاستگذاری فضای مجازی است فضای مجازی با دسترسی بسیار آسان و هزینه بسیار کم برای برقراری ارتباط با مخاطبین بیشمار و بهرهبرداری از اطلاعات تمام نشدنی، یکی از بهترین روشها جهت دستیابی به اطلاعاتی محسوب میگردد. دستیابی آسان به آخرین اطلاعات عمومی، تخصصی و حتی فوقِ تحصصی در زمینههای مختلف اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی، هنری، فرهنگی، ورزشی و هر زمینهای دیگر که به صورت مقاله، کتاب، نرمافزار، رسانههای صوتی و تصویری و … در سطح جهان منتشر شده و میشود؛ ویژگی منحصر به فردی است که به جزفضای مجازی، نمیتوان تمامی آنها را در یکجا (و آن هم با سهولت) داشت. همچنین تبادل اطلاعات و تاملی بودن روابط و ارتباطات در فضای مجازی، آنهم بدون محدویتهای حاکم بر دیگر رسانهها و یا ارتباطات فیزیکی را هم میتوان جزء نقاط قوت آن به شمار آورد «. شبکههای اجتماعی مجازی هم میتوانند ابعاد مثبت داشته باشند و هم ابعاد منفی؛ یعنی این شبکهها دو وجه دارند. بنابراین باز هم تکرار میکنم بهتر است روی این مساله یک نگاه کلان وجود داشته باشد و به این قضیه به این صورت نپردازیم که بعضی از افراد که واقعاً از نظر ما افراد ارزشمندی هستند و برای جامعه با تمام وجود تلاش میکنند اما چون عضو فیسبوک هستند پس یک نکته منفی برایشان محسوب شود؛ به نظر من این نگاه درست نیست! از طرفی چون فردی عضو فیسبوک است نباید نتیجه گرفت پس این شبکه به طور کامل تطهیر شده است چرا که این نگاه هم از نظر من نگاه اشتباهی است. پس باید به مساله شبکههای اجتماعی مجازی نگاه ملی و راهبردی داشته باشیم به این صورت که برای کشور آن قسمتهایی که مفید است را حفظ کنیم و آن قسمتهایی که مضر است را از دسترس خارج کنیم» (م 5).
از نظر یکی از مصاحبه شوندگان که دیدگاه مثبتی به شبکههای اجتماعی مجازی داشته است، ضرورت توجه، برنامه ریزی، و سیاستگذاری در قبال این رسانهها را مطرح نموده است «رسانههای اجتماعی مجازی یک وسیلهای است که ایجاد شده و ما باید نهایت استفاده را از آن ببریم. فکر نمیکنم کسی با استفاده از آنها مخالف باشد. مثل این است که نشریات و تلویزیون را که برای انتشار اطلاعات به وجود آمده است بد بدانیم. آن چیزی که دولتها و مسئولین همهی کشورها با آن مخالف هستند، تهاجمی است که از طریق ابزاری که محتوایش را دیگران کنترل میکنند و دیگران میگویند که چه بکنید، با این مخالف هستند. شبکههای اجتماعی هم که افکار، عقاید، محتواهای منتشره از سوی مردم را منعکس میکند از نظر ما نشریه است... شبکه اجتماعی هم از نظر قانونی، یک نوع نشریه است زیرا افکار و عقاید مردم را در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی منتشر میکنند. یعنی وسیلهای است برای انتشار محتوا که ما قانون مطبوعات را برای آنها داریم...»(م 4).
یکی از پاسخگویان جامعه آماری این پژوهش، نگاه سازمان متبوع خود را به این رسانهها تدافعی و بینابینی میداند و صراحتاً اعلام میدارد: شبکههای اجتماعی را نمیتوان از اساس نهی کرد بلکه باید تهدیدهای آن را بشناسیم و به مدیریت تهدیدها بپردازیم... از مهمترین کاربردهای شبکههای اجتماعی مجازی دیپلماسی عمومی و دفاع فرهنگی است... اسلام دینی نیست که از پیشرفت تکنولوژی هراسی داشته باشد؛ به طور مثال زمانی که تلفن همراه نسل سوم آمد افرادی اظهار نگرانی کردند، اما باید بدانیم که این وسایل نیستند که اشکال دارند بلکه نحوه استفاده از آنهاست که میتواند مشکل ساز شود. نگاه اسلام نیز، هیچ گاه نسبت به این شبکهها منفی نبوده، چرا که این شبکهها مانند چاقو هستند به طوری که با چاقو هم میتوان میوه پوست کند و هم میتوان آدم کشت...(م 13).
راهبردها:
رفتارها، اعمال، تعاملات، کنشهایی هستند که در طرز عمل عادی و چگونگی مدیریت موقعیتها توسط افراد در مواجهه با مسائل و برای حل آنها به کار میرود و با صورت گرفتن آنها پدیده خاصی شکل میگیرد. براساس دادههای حاصل از مصاحبهها، سه راهبرد عمده به منظور کاهش آسیبهای سیاستگذاری وجود دارد که در قالب ایجاد شبکه ملی اطلاعات، مشخص نمودن نیازمندیها و الزامات سیاستگذاری، ارتقای دانش سیاستگذاری فضای مجازی، هماهنگی و همکاری دستگاهها و استفاده از افراد متخصص و دانشگاهی شکل گرفته است.
در این قسمت از یافتههای پژوهش، مضمونهای اصلی به همراه مقولههای هریک از آنان در خصوص راهکارهای مقابله با چالشهای سیاستگذاری فضای مجازی در وضع مطلوب ارائه میشود. در این مورد صاحب نظران اشاره میکند که در حوزه تدوین راهکارهای زیادی وجود دارد که عمدهی این راهکارها اشاره به ایجاد شبکه ملی اطلاعات دارد. در این مورد یکی از صاحب نظران میگوید: "شبکه اطلاعات رو اگر گسترش بدهیم چون خیلی مهمه که بومیش بکنیم شما دارید در زمین دشمن حرکت میکنید اگر بالا برید، پایین بیاید همین است، زیر ساخت های آن باید آماده باشد، شبکههای مناسب طراحی گردد، اینترنت فراگیرتر شده و شبکه ملی اطلاعات گسترده گردد. این عوامل اگر درست گردد و سیاستها تعریف شود و میتوان روش صحیح را پیاده کرد" (م ۱۸).
یکی دیگر از صاحبنظران در رابطه با راهبردهای سیاستگذاری فضای مجازی در حوزه تدوین میگوید: "نیازمندیها و الزامات سیاست گذاری فضای مجازی در حوزههایی چون تعیین بودجه، ساختار مشخص گردد. عدم شناخت ما از موضوع تعیین کننده است با شناخت خوب میتواند کمک کننده باشد (م ۱۴).
یکی دیگر از صاحب نظران در رابطه با راهکارهای سیاستگذاری فضای مجازی در حوزه تدوین میگوید: "مهمترین اتفاق در بهبود سیاستگذاری این است که درک و فهم از لحاظ نظری و به لحاظ دانش سیاستگذاری افزایش یابد که این امر، با افزایش ارتقای ادبیات و علم آن امکان پذیر میگردد. و سیاستگذاری در حالت آیینی و مناسکی مانند خیلی دیگر از حوزهها خارج گردد" (میم ۱۹).
در واقع، در حوزه اجرا راهکارهای زیادی وجود دارد که عمده این راهکارها اشاره به هماهنگی و همکاری دستگاهها دارد. در این مورد یکی از صاحب نظران میگوید: "ساختارها به دلیل کاهش هزینهها، باید با خود فضای مجازیترمیم گردد و یک ساختار موازی ایجاد نشود چیزی که الآن در دستوره دستگاه تنظیم مقرارت شورای عالی فضای مجازی است این است که مقرارتگذاری برای محتوای فضای مجازی برای تمامی وزارت خانهها و نهادها ایجاد گردد و یک نظام مقررات برای هر یکی از نهادها به عنوان هماهنگ کننده طراحی گردد و و یک پنجرهای برای این تعاملات ایجاد شود" (میم 8).
یکی دیگر از صاحبنظران در این رابطه میگوید: "در اجرای سیاستها، از افراد محقق دانشگاهی و متخصص، بخش خصوصی و هم بخش عمومی مشارکت داشته باشند. باید در حوزه تخصص خود افرادی که بینش، نگرش و دانش کافی ر ا دارند تربیت کنیم. رشتههای جدید طراحی گردد. تا بتوان راه حق و باطل را تشخیص داد." (میم ۱۳)
پیامدها
پیامدهای حاصل از آسیب شناسی فضای مجازی را میتوان در مقوله: «قابلیت جابجایی یافتن»، «تخصصی شدن»، «رقابت با رسانههای اجتماعی قبلی و ضرورت ایجاد بدیلهای تازه» و «خدمات مبتنی بر بومی و محلی» تقسیم نمود.
رشد فنآوری و ایجاد تنوع در بسترهای دسترسی به آن، در کنار تحولات جامعه شبکهای و گوناگونی نیازهای کاربران، ضرورت تغییر، تصحیح و بازاندیشی در سیاستهای اتخاذ شده در خصوص رسانههای اجتماعی مجازی را ایجاب میکند؛ براساس مبانی نظری و چارچوبهای تئوریک مطرح شده، آینده نگری در خصوص رسانههای اجتماعی مجازی که طیف گستردهای از ارتباطات میان فردی، جمعی و خودانگیز را به شکل مکمل و میان کنش فرارویمان قرار میدهد، نیازمند توجه به اقتضائات و کارکردهای شناختی برآمده از چهار حوزه «کاربران»، «فنآوری»، «جامعه» و «سیاستگذاران» است. در این میان، ضمن بررسی و مطالعه حوزههای یاد شده، در مصاحبه با سیاستگذاران پرسشهایی در این خصوص مطرح شده است که به پیامدها و پیش بینیهای معطوف به یک مدل پیشنهادی مدد میرساند؛ یکی از مصاحبه شوندگان پیشنهاد میکند: بهترین راه این است که شما برخورد فعال داشته باشید و بتوانید تحولات آینده را پیش بینی کنید و خودتان آن نوع سرویس و محتواها و نیازهای در حال ظهور را پیش بینی کنید و زودتر از نمونههای خارجی آنها را ارائه نمایید... ایشان در همان حال که اعتقاد دارند برخی از محتواها و قابلیتهای «رسانههای اجتماعی خارجی» نظیر یوتیوب میتوانند بسیار ارزشمند و کارا تلقی شوند، تاکید خود را در آینده نگری بر این رسانهها بر «نمونههای داخلی» متمرکز میسازد: در عین حال معتقدم که نمونههای ایرانی مثل کلوب، در واقع این قابلیت را دارد که خودش به یک شبکه اجتماعیِ پیوست رسانه ملی تبدیل شود...(م 1).
یکی دیگر از مصاحبه شوندگان نیز در پاسخ به این پرسش که برای «آینده نگری و ساماندهی رسانههای اجتماعی مجازی در کشور» چه کارهایی در دست انجام است، پاسخ میدهد: ما به دنبال تقویت شرکتهای داخلی هستیم که در این زمینه کار انجام میدهند و در عین حال به دنبال تخصصی کردن شبکههای اجتماعی هستیم؛ چون اگر بتوانیم شبکههای اجتماعی تخصصی ایجاد کنیم به نوعی در ساماندهی شبکههای اجتماعی نیز، جلو خواهیم افتاد...(م 5).
با این حال، یکی از مصاحبه شوندگان در ضرورت بازاندیشی در تأسیس و راهاندازی بدیلهای داخلی به «معیارها و شاخصههای اسلامی – ایرانی و فرهنگ بومی» اشاره میکند، و رسانههای اجتماعی مجازی داخلی را نیز، با وضعیتی که پیش میروند، از حیث سرمایه گذاری و ترویج مناسب نمیداند و متذکر میشود: داخلیها مشکلاتشان کمتر از خارجیها نیست، اگر میگوییم ذائقه کاربران، با مصرف رسانههای اجتماعی خارجی به سمت محتوای زرد میرود، همین مساله در مورد رسانههای اجتماعی داخلی هم دیده میشود؛ وقتی شما پلتفُرمی طراحی و عرضه میکنید که مبلغ فرهنگ ما نیست، کاربر نیز از همین فضا تأثیر میپذیرد و از همان اولین مرحله ساختن یک پروفایل، تحت تأثیر فرهنگ غیر اسلامی قرار میگیرد... رسانههای اجتماعی داخلی اگر قرار است بدیل یا جایگزین واقعی برای نمونههای خارجی (اعم از فیلتر شده یا آزاد) تلقی شوند، در ابتدا باید ذائقه سازی درستی انجام دهند نه اینکه تقلید محض از رسانههای اجتماعی غربی باشند...(م 20).
یکی از مصاحبه شوندگان در مصاحبه خود، در مورد آینده نگری نسبت به رسانههای اجتماعی مجازی تاکید میکند: جامعه ایران در طی سده اخیر، همیشه در مقابل تحولات تکنولوژی پَسیو (منفعل) بوده... از بوق بلندگو در صد سال پیش اجازه کلانتری را میخواسته، بعد همین ماجرا برای رادیو پیش آمد، در دوره معاصر ما ویدئو همین داستان را داشت، بعد ماهواره و الان دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی جدید... جالب این است که بعد از مقاومت و امنیتی شدن و بگیر و ببند و ممنوعیت، موضوع را ولش کردیم و هیچ ضابطهای بر آن حاکم نبوده است... اینجا نمیشود ول کرد و یا در برابرش مقاومت کرد. پس لازم است «بهره مندی مدیریت شده و عاقلانه» کرد که مستلزم روابط صحیح بین کاربران و سیاستگذاران است. نمیشود سیاستگذاران برای خودشان در فضای فکری بسته، ممنوع کنند و ببندند و بگیرند، و کاربران برای خودشان فیلترشکن و دور زدن فیلترینگ را پیش بگیرند. برای آینده پیشِ رو، باید ضمن تعامل عاقلانه بین لایههای سیاستگذاری و اجرایی، کاری کنیم که مزایای استفاده و حضورمان در شبکههای اجتماعی بیشتر عایدمان شود و اعتماد کاربران به ما برگرداند...(م 20).
یکی از مصاحبه شوندگان در تشریح آینده رسانههای اجتماعی مجازی و ضرورت حرکت جدی در این حوزه معتقد است: شنیدم که در تحقیقات دانشگاه پرینستون آمده است که فیسبوک تا سال 2018 هفتاد درصد کاربرانش را از دست میدهد. من این مساله را بعید نمیدانم. جذابیتهای شبکههای اجتماعی پایدار نمیماند و حتماً چیزی میآید و جایگزینش میشود؛ همچنین به سمت محلی شدن16 پیش میرود و قطعاً مردم عضویتشان را در شبکههای اجتماعی و کامیونیتیهای کوچکتر ترجیح میدهند. چون فضای شبکههای اجتماعی با ابعاد جهانی، برای دوست یابی خوب است، ولی بعد حوصلهشان سر میرود یعنی میبینند موضوعات آنقدر عام است که وقتشان گرفته میشود، دنبال مسائل تخصصیتر و ضروریتر میروند...(م 12).
شبکههای اجتماعی آینده، شبکههایی هستند که غالباً نیازهای محلی ما را پاسخ میدهند. اصلاً بدیل فیسبوک، نباید موضوع مورد نظر ما باشد. فیسبوک، فیسبوک است. وی چت، وی چت است. ما نباید بدیلهای آنها را بسازیم. ما از یک فناوری به نام شبکه اجتماعی باید خوب استفاده کنیم و فرصتهای بکری را که در کشور خودمان داریم، به داخل آن گسیل دهیم. مثلاً شبکه مجازی معلمان، شبکهی اجتماعی دانش آموزان و شبکه اجتماعی پزشکان. دانش خود را با هم به اشتراک بگذارند. مگر شما در فیسبوک همین کار را نمیکنید؟ خب، فیسبوک یک رسانه عام است ولی این تخصصی شدن نیازمند توجه به آینده پیش روست...(م 12).
یکی از افراد مصاحبه شوندگان در مورد ضرورت توجه بیشتر به خدمات مبتنی بر محل «آل. بی. اِس17» نیز، اعتقاد دارد: الان در ایران هم سرویس آل. بی. اس را داریم. مثلاً پایگاه داده یابی دارویی یا رستوران یاب که خدمات آن نزدیک به مکان فیزیکی شماست؛ با جی. پی. اس متفاوت است، ولی سرویس نزدیک به مکان شماست. این فنآوری در حال حاضر هم میتواند خودش را با نیازهای کاربر محلی هماهنگ کند اما نیازمند سرمایه گذاری است و ما باید مشتریان خود را در اپراتورهای مختلف به سمت استفاده از انواع بومی آن ترغیب کنیم...(م 12).
با توجه به یافتههای بدست آمده، مقوله هسته (کد گزینشی یا انتخابی) این تحقیق «آسیب شناسی فضای مجازی» مشخص گردیده است. این مقوله تمامی مقولههای دیگر تحقیق را در بر میگیرد. در ادامه تبیین آسیب شناسی فضای مجازی در قالب یک مدل زمینهای که شامل شرایط علی، مداخله گر، زمینهای، راهبردها و پیامدها است در شکل 1 ارائه شده است.
شکل 1 مدل زمینهای تبیین آسیبهای فضای مجازی از دیدگاه سیاستگذاران
بحث و نتیجهگیری
سیاستگذاران فضای مجازی کشور که نوع نگاهشان در این پژوهش به طور اخص بر رسانههای اجتماعی مجازی متمرکز شده است، به عنوان نقطه کانونی در سرآغاز گفتگو از دیدگاه کلی خود نسبت به این رسانهها اطلاعاتی را در اختیار مصاحبه کننده قرار دادند؛ بر این پایه اهداف و تمایلات شخصی آنها در این خصوص مورد کنکاش قرار گرفت تا برآیند نیروهایی که در پشت سیاستهای اینترنتی این حوزه قرار دارند، به خوداظهاری در این موضوع بپردازند؛ به طور کلی یافتههای برآمده از مصاحبهها نشان داده است که سه رویکرد مثبت، منفی و میانه رو نسبت به فضای مجازی در بین سیاستگذاران وجود دارد.
براساس آنچه گفته شد، نگاه سیاستگذاران به آینده رسانههای اجتماعی معطوف به «قابلیت جابجایی یافتن»، «تخصصی شدن»، «رقابت با رسانههای اجتماعی قبلی و ضرورت ایجاد بدیلهای تازه» و «خدمات مبتنی بر بومی و محلی» استوار شده است. مصاحبههای انجام شده با سیاستگذاران همچنین گویای این واقعیت است که، برآیند «تمایل سیاستگذاران سنتی (غیر دولتیها)»، «نگرش سیاستگذاران دولت یازدهم» و «تأثیر کاربران ایرانی رسانههای اجتماعی مجازی» میتوان طیفی در نظر گرفت که از آزادی گرایی تا محافظه کاری را دربر میگیرد؛ به بیان بهتر رویکرد سیاستگذارانی که به نمایندگی از وزارت خانههای شبکههای اجتماعی گانه (وزرا یا نمایندگانشان)، عضو کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه هستند، و دبیر مرکز ملی فضای مجازی که با حکم رییس جمهور تعیین میشود و همچنین سیاستگذاران پشتیبانی کنندهای که به طور غیر مستقیم در فرآیند سیاستگذاری بر رسانههای اجتماعی مجازی در ایران دخیل هستند، با کاربران ایرانی این رسانهها همگرایی دارد و در مقابل طیف سنتی برآمده از قوه قضاییه، دادستانی کل کشور، سپاه، ناجا، و برخی از اشخاص حقوقی و حقیقی شورای عالی فضای مجازی و نهادهای موازی تصمیم گیرنده، از دیدگاهی محافظه کارانه پیروی میکنند.
منابع
امانی کلاریجانی، امرالله (1396). فضای مجازی و واکاوی سیاستهای پیشگیرانه در کنترل آسیبهای اجتماعی نوپدید. رهیافت پیشگیری.1(2). 106-89.
آزادی، افشین. ترابی، محمد. حیدرپور، ماشاءالله. (1399). جمهوری اسلامی ایران و فضای مجازی؛ راهکارهایی برای حل چالشها. فصلنامه علمی مطالعات دفاع مقدس.3(4). 178- 147.
فرزندی اردکانی، عباس علی و بختیاری، لطفعلی و نوبخت، امید،1399، آسیب شناسی برنامه ریزی فعالیتهای فرهنگی در ناجا با تاکید بر فضای مجازی،https://civilica.com/doc/1148079
فرهنگی، محمدمهدی، میرترابی، سعید، گلشنی، علیرضا. (1400). آسیبشناسی سیاستگذاری فضای مجازی در ایران بر پایه نظریه پساتوسعهگرایی. پژوهشنامه علوم سیاسی.
عباسی گرجی علیرضا، فیض داوود، هدایتی فر صبا. (1397) واکاوی عوامل مؤثر بر استفاده از نرم افزارهای اجتماعی در کسب شهرت مجازی: با تبیین نظریه کاشت در حوزه رسانه. جهانی رسانه.26:151-170.
Kim S, Kim R. A study of internet addiction: Status, causes, and remedies. Journal of Korean Home Economics Association English Edition 2002; 3: 1-19.
Rahmanian, E. (2021). The enemy narrative: How authoritarian regimes use Twitter to oppress public opinion, evidence from Flight PS752. The Journal of Social Media in Society, 10(2), 344-372.
Turkle, S. (1995). Life on Screen: Identity in The Age of The Internet
New York: Simon and Schuster.
Turkle, S. (1996). Who Are We. In Trend David (ed). (2001). Reading
Digital Culture, Oxford: Black Well
Yilmaz, I., & Barton, G. (2021). Political Mobilisation of Religious, Chauvinist, and Technocratic Populists in Indonesia and Their Activities in Cyberspace. Religions, 12(10), 822.
[1] Yilmaz & Barton,
[2] Behra
[3] Kim
[4] Hootsuite
[5] - Sensitive
[6] - Exposure
[7] - unrelience
[8] - unadaptive Capicity
[9] Mendoza
[10] Wageningen
[11] Courbe
[12] mixed method
[13] Meta-Analysis as a Literature Review
[14] Thematic Analysis
[15] Strauss, A., Corbin,
[16] Local Base
[17] Local Base Service (LBS)