بررسی و تبیین جایگاه حضرت خدیجه (س) در کلام رسول خدا(ص) و روایات
الموضوعات : فصلنامه تاریخاسمعیل سخا 1 , امیر تیمور رفیعی 2 , کیوان لولویی 3 , سید حسن قریشی کرین 4
1 - دانشجوی دکترای تخصصی تاریخ اسلام، گروه تاریخ، واحدمحلات، دانشگاه آزاد اسلامی، محلات، ایران
2 - دکترای تخصصیی تاریخ، استادیارگروه تاریخ، واحد محلات، دانشگاه آزاد اسلامی، محلات، ایران
3 - دکترای تخصصی تاریخ، استادیارگروه تاریخ، واحد محلات، دانشگاه آزاد اسلامی، محلات، ایران
4 - دکترای تاریخ، استادیارگروه تاریخ، واحد قم، دانشگاه پیام نور، قم، ایران
الکلمات المفتاحية: روایات, رسول خدا(ص), خدیجه(س),
ملخص المقالة :
این پژوهش باهدف شناخت اجمالی جایگاه خدیجه(س) از دیدگاه رسول خدا(ص) و روایات می باشد چرا که از برجستهترین زنان روزگار در کنار مریم بنت عمران(س)، آسیه بنت مزاحم همسر فرعون(س)، و دخترش حضرت فاطمه(س) بنت محمد(ص) به عنوان سرور زنان در دنیا و آخرت شناخته و معرفی شدهاند. فلذا در این مقاله سعی شده با استفاده از کلام رسول خدا(ص) و روایات ائمه معصومین(ع) به گوشه ای هر چند اندک به جایگاه و عظمت این بانو که خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب ایشان بر ملائکه مباهات میورزد، پرداخته شود.در این پژوهش به چند سوال شامل، اینکه رسول خدا(ص) در موارد مختلف خدیجه را چگونه معرفی کرده؟ و ائمه معصومین چگونه به وجود خدیجه(س) افتخار نموده اند؟هدف از تعریف و تمجید آنان از خدیجه(س) چه مواردی می باشد، پرداخته خواهد شد. یافته این تحقیق با روش کتابخانهای به شیوه تحلیلی- توصیفی، به برخی از روایات از دیدگاه رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) در خصوص مقام دنیایی و اخروی خدیجه(س) اشاره نموده و با تحلیل و بررسی روایات بر اتقان و یا غیر منطقی بودن آنها می پردازد، در این نوشتار مشخص شده است که با توجه به بیانات حضرت رسول(ص) و معصومین(ع)، جایگاه و مقام خدیجه(س) از همه زنان و دیگر همسران محمد(ص) رفیع تر و ارزشمندتر بوده است. چرا که کمک های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایشان در گسترش اسلام در طول تاریخ ماندگار گردیده است.
_||_
مقاله: بررسی و تبیین جایگاه حضرت خدیجه (س) در کلام رسول خدا(ص) و روایات
Investigating and explaining the position of Hazrat Khadijeh (PBUH) in the words of the Messenger of God (PBUH) and narrations
چکیده:
این پژوهش باهدف شناخت اجمالی جایگاه خدیجه(س) از دیدگاه رسول خدا(ص) و روایات می باشد چرا که از برجستهترین زنان روزگار در کنار مریم بنت عمران(س)، آسیه بنت مزاحم همسر فرعون(س)، و دخترش حضرت فاطمه(س) بنت محمد(ص) به عنوان سرور زنان در دنیا و آخرت شناخته و معرفی شدهاند. فلذا در این مقاله سعی شده با استفاده از کلام رسول خدا(ص) و روایات ائمه معصومین(ع) به گوشه ای هر چند اندک به جایگاه و عظمت این بانو که خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب ایشان بر ملائکه مباهات میورزد، پرداخته شود.
در این پژوهش به چند سوال شامل، اینکه رسول خدا(ص) در موارد مختلف خدیجه را چگونه معرفی کرده؟ و ائمه معصومین چگونه به وجود خدیجه(س) افتخار نموده اند؟هدف از تعریف و تمجید آنان از خدیجه(س) چه مواردی می باشد، پرداخته خواهد شد.
یافته این تحقیق با روش کتابخانهای به شیوه تحلیلی- توصیفی، به برخی از روایات از دیدگاه رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) در خصوص مقام دنیایی و اخروی خدیجه(س) اشاره نموده و با تحلیل و بررسی روایات بر اتقان و یا غیر منطقی بودن آنها می پردازد، در این نوشتار مشخص شده است که با توجه به بیانات حضرت رسول(ص) و معصومین(ع)، جایگاه و مقام خدیجه(س) از همه زنان و دیگر همسران محمد(ص) رفیع تر و ارزشمندتر بوده است. چرا که کمک های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایشان در گسترش اسلام در طول تاریخ ماندگار گردیده است.
کلمات کلیدی: خدیجه(س)، رسول خدا(ص)، روایات
مقدمه:
منابع تاریخی، گزارش چندانی درباره مقام و جایگاه خدیجه (س)، از زبان رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) به صورت اختصاصی و تحلیلی ارائه نکردهاند، اگرچه کتب بسیاری از سیره نویسان و تاریخنگاران مانند، سیره ابن اسحاق، سیره ابن هشام و سیره حلبی، اسد الغابه و الکامل ابن اثیر، تاریخ یعقوبی و تاریخ طبری، همچنین مقالاتی مانند القاب و فضایل خدیجه از صاحبی مفرد، نخستین بانوي رستگار اسلام از خوش عمل، مادر بیهمتای عشق از بختیاری و موارد دیگر به گوشهای از خصوصیات ایشان پرداختهاند اما به جایگاه ایشان با بیان محمد(ص) و برخی از معصومین(ع)، پرداخته نشده است و این نوشتار به این موارد بهاختصار اشاره مینماید. البته تمامی سیره نویسان و تاریخنگاران به اینکه « خدیجه(س) دختر خویلد از نیکوترین و عفیف ترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی که به پیامبر اکرم (ص)، شوهرگرانقدرش، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت، در راه پیشرفت اسلام، کریمانه و بدون هیچ چشم داشت و منّتی انفاق نمود؛ اتفاقنظر دارند.»
اهمیت و ضرورت این پژوهش در این است که بیان میکند خدیجه (س) در آن جامعه آفتزده و جاهلی ثابت کرد که میتوان در این محیط ناسالم، پاکدامن زندگی کرد و ازنظر اجتماعی به رشد و تعالی بسیار عظیم که رضایت خداوند را به دنبال دارد، رسید.
در راستای تحقق اهداف این نوشتار به بررسی و مطالعه کتابخانهای و مجموعه پژوهشها و مقالات در خصوص سخنان مهم رسول خدا(ص) و معصومین(ع) پیرامون مقام و جایگاه خدیجه (س) پرداختهشده است که حکایت از نقش برجسته ایشان در گسترش اسلام در آستانه ظهور دارد.
از سخنان این بزرگان برداشت می شود که « احترام هیچ یک از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسد. و حتی به اعتراف عایشه، رسول خدا (ص) پیوسته از خدیجه(س) به نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده است
همچنین تاریخ نگاران و سیره نویسان اتفاق دارند که خدیجه (س) زیباترین زنها از نظر جمال، کاملترین از نظر عقل، تمام ترین از نظر رأی وتصمیم گیری، و زیادترین از نظر عفت، دین، حیا، مروّت و مال بود. و پیامبر(ص) چندین بار فرموده است: « هیچ مالی به اندازه مال خدیجه(س) برای من سودبخش تر نبوده است».
نويسندگان تاريخ و راويان حديث در مورد تعريف و ستايش پيامبر(ص) از خديجه(س) وعلاقه ومحبت به او، اززبان پیامبر و امامان معصوم(ع) در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین خدیجه کبری (س) سخنان فراوانی با تعبیرات گوناگون بیان کرده اند که به آنها پرداخته می شود.
جایگاه حضرت خديجه (س) در کلام رسول خدا (ص)
از رسول خدا(ص) احادیث فراوان در مناقب خدیجه (س) رسیده است، که به گوشه اى از آنها اشاره مى کنیم:
1. پیامبر اکرم(ص) در چهل شبانه روز اعتزال از خدیجه(س) توسط عمار یاسر به خدیجه(س) چنین پیام داد: «ان الله عزوجل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مرارا»
همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مکرر به فرشتگان بزرگش افتخار می کند.( اربلى، کشف الغمه، 1381هـ ق) یا اینکه، هر روز خداى متعال چندین بار به وجود خدیجه بر فرشتگان مباهات مى کند.(علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق؛ اربلى، کشف الغمه، 1381هـ ق)
2. او هنگامى به من ایمان آورد که دیگران به من کفر مى ورزیدند. او مرا تصدیق نمود، هنگامى که دیگران انکار مى کردند، او همه ثروتش را در اختیار من قرار داد هنگامى که دیگران دریغ مى ورزیدند. خداى منان از او به من فرزند عنایت کرد ولى دیگران را محروم ساخت. (ذهبی، سير أعلام النبلاء، 1417هـ ق، ابن حجر، الإصابة فی معرفة الصحابة، 1414هـ ق، طبري، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۹۶م)
3. بهترین بانوان عالمیان عبارتند از: مریم دخت عمران، آسیه دخت مزاحم، خدیجه دخت خویلد وفاطمه دخت محمد صلى الله علیه وآله. (ابن اثیر، اسدالغابه، 1409هـ ق)
رسول ا کرم(ص)فرمود: «خیر نسائها خدیجه و خیر نسائها مریم ابنه عمران»
بهترین زنان دنیا خدیجه (س) و مریم دختر عمران است.( بخاري، صحیح بخاري، 1388؛ محدث اربلی، کشف الغمه، 1381هـ ق)
یا: بهترین زنان امت گذشته مریم(س) و بهترین زنان این امت خدیجه(س) است.
و در جای دیگر رسول خدا(ص) می فرمایند:«خیر نساء العالمین مریم بنت عمران، و آسیه بنت مزاحم، و خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد»( ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۲۲هـ ق)
بهترین زنان جهانیان عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه(س) دختر محمد(ص)
به روایتی دیگر پیامبر(ص) فرموده است:
«اشتاقت الجنه الی اربع من النساء: مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم زوجه فرعون و هی زوجه النبی فی الجنه، و خدیجه بنت خویلد زوجه النبی فی الدنیا و الآخره، و فاطمه بنت محمد»
بهشت مشتاق چهار زن است: 1. مریم دختر عمران، 2. آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون، که همسر پیامبر(ص) در بهشت است. 3. خدیجه دخترخویلد همسر رسول خدا(ص) در دنیا و آخرت 4. فاطمه(س) دختر محمد(ص)( علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
4. برترین بانوان بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران وآسیه دختر مزاحم (همسر فرعون). (ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۲۲هـ ق) در روايت رسول خدا(ص)، خديجه از زنان بهشتي و از بهترين زنان و در کنار مريم بن عمران، و آسيه که قرآن کريم به بهشتي بودن آنان بشارت داده، ياد شده است.( بخاري، صحیح بخاري، 1388) در جای دیگر حضرت رسول(ص) می فرماید:
حسبک من نساء العالمین مریم بنت عمران، و خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، و آسیه بنت مزاحم؛ در میان بانوان دو جهان، در فضیلت و کمال کافی است: حضرت مریم، حضرت خدیجه، حضرت فاطمه و حضرت آسیه(س).( علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق؛ محدث اربلی، کشف الغمه، 1381هـ ق)
5. من او را از اعماق دل دوست داشتم.( بحرانى، العوالم، 1429هـ ق)
6. من دوستداران خدیجه را نیز دوست مى دارم. (محلاتى، ریاحین الشریعة، 1369هـ ق)
7. هرگز خداى متعال همسرى بهتر از خدیجه به من عطا نکرد. (ابن هشام،سیره النبویه، 1414هـ ق؛ ابن حجر عسقلانی، فتحالباری،1379هـ ق)
8. پیامبر(ص) به عایشه که در حال برتري جویی به فاطمه(س) بود، فرمود:
«او ما علمت ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران و علیا والحسن والحسین و حمزه و جعفرا و فاطمه و خدیجه علی العالمین»
آیا نمی دانی که خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران، علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، حمزه، جعفر، فاطمه(س) و خدیجه(س) را بر جهانیان برگزید.(علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
9. خطاب به عایشه: از خدیجه اینگونه سخن مگو، او نخستین بانویى بود که به من ایمان آورد، او براى من فرزند آورد و تو محروم شدى.( قاضى نعمان، شرح الاخبار، 1407هـ ق )
10. رسول خدا(ص) با اين كه بعدها با زناني چند ازدواج كرد ولي هرگز خديجه را از ياد نبرد. عايشه مي گويد: هر وقت پيغمبر خدا(ص) ياد خديجه مي افتاد، ملول و گرفته مي شد و براي او طلب آمرزش مي کرد.
عایشه میگوید: «به هیچ زنی به اندازه خدیجه حسادت نمیکردم سه سال پیش از ازدواجم مرده بود. بسیار می شنیدم که پیامبر از او یاد می کرد. خدا به حضرت(ص) گفته بود خدیجه(س) را به خانه ای در بهشت مژده دهد»
(بخاری، صحيح بخاري،1388 )
11. ابن عبدالبر در الاستیعاب از عایشه نقل می کند که:
«كان رسول الله لا يكاد يخرج من البيت حتى يذكر خديجة فيحسن الثناء عليها فذكرها يوما من الأيام فأدركتني الغيرة هل كانت إلا عجوزا فقد أبدلك الله خيرا منها فغضب حتى اهتز مقدم شعره من الغضب ثم قال لا والله ما أبدلني الله خيرا منها آمنت بي إذ كفر الناس وصدقتني إذ كذبني الناس و واستني في مالها إذ حرمني الناس و رزقني الله منها أولادا إذ حرمني أولاد النساء قالت عائشة فقلت في نفسي لا أذكرها بسيئة أبدا»
هر وقت پيغمبر ميخواست از خانه بيرون برود، خديجه را ياد ميکرد و از او تعريف و تمجيد مينمود. يک روزي مثل عادت هميشگي پيغمبر يادي از خديجه(س) کرد و من حسادتم به جوش آمد گفتم: آيا خديجه جز پير زن چيز ديگري هم بود؟ خدا به جاي او يک زن بهتری به تو داده است. پيغمبر غضبناک شد به حدي که موهاي جلوي سر حضرت از شدت غضب سيخ شد و فرمود: به خدا سوگند بهتر از خديجه خدا همسري به من نداده است، او روزي به من ايمان آورد که تمام مردم به من کفر ميورزيدند و روزي مرا تصديق کرد که مردم مرا تکذيب ميکردند و آن روز تمام ثروتش را در اختيار من گذاشت که مردم از هرگونه معامله و مساعدت با من دريغ ميکردند، خداي عالم تنها فقط از حضرت خديجه به من اولاد داد و از ديگر زنان مرا محروم کرد. عائشه گفت: من پيش خودم گفتم ديگر از خديجه(س) به بدي ياد نخواهم کرد. (ابن عبد البر، الاستيعاب، ۱۴۲۲ هـ ق؛ ابن هشام،سیره النبویه، 213هـ ق)
ابن كثير دمشقي بعد از نقل اين روايت ميگويد: تفرد به أحمد أيضا و إسناده لا بأس به. تنها احمد اين روايت را نقل كرده است و سند آن اشكالي ندارد. (ابن هشام،سیره النبویه، 1414هـ ق؛ ابن كثير، البداية والنهاية، 1411هـ ق)
هيثمي نيز ميگويد: رواه أحمد و إسناده حسن. احمد آن را نقل كرده و سند آن «حسن» است. (هيثمي، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، 1422هـ ق)
12. بخاری، در جای دیگر از خود عايشه نقل ميکند که او گفته است:
«ما غرت علي امرأة ما غرت علي خديجة. و لقد هلكت قبل أن يتزوجني بثلاث سنين لما كنت اسمعه يذكرها و لقد أمره ربه ان يبشرها ببيت في الجنة من قصب و إن كان رسول الله صلى الله عليه و سلم ليذبح الشاة ثم يهدي في خلتها»؛ من براي هيچ زني حسد و غيرت نورزيدم همانند آنچه که بر خديجه (س) غيرت و حسد بردم. خديجه (س) هلاک شد، سه سال قبل از آنکه پيامبر اکرم (ص) با من ازدواج کند. ميشنيدم که پيامبر اکرم (ص) همواره خديجه (س) را بشارت ميدهد به خانهي از طلا و نقره در بهشت و اينکه پيامبر اکرم (ص) گوسفندي را ذبح ميکند و به احترام خديجه (س) به بستگان او اهداء ميکند. (بخاری، صحيح بخاري،1388؛ مسلم، صحيح مسلم، 1421هـ ق)
ایشان در جای دیگر نیز از عايشه نقل ميکند:
13. «عن عائشة رضي الله عنها قالت: استأذنت هالة بنت خويلد أخت خديجة على رسول الله صلى الله عليه و سلم فعرف استئذان خديجة فارتاع لذلك، فقال: اللهم هالة! قالت: فغرت فقلت ما تذكر من عجوز من عجائز قريش حمراء الشدقين هلكت في الدهر قد أبدلك الله خيرا»؛ روزي هاله، خواهر خديجه (س) آمد و خواست خدمت نبي مکرم (ص) برسد، وقتي پيامبر اکرم (ص) احساس کرد که او ميخواهد بيايد، خيلي خوشحال شد و گفت: خدايا! اين توفيق را داشتم که هاله نزد من بيايد. عايشه ميگويد غيرت زنانگي من گل کرد و گفتم: اين چيست که هر روز از پيرزني از زنان قريش با لثه هاي قرمزي و بي دندان ياد ميکني؟! هلاک شد رفت و خداوند بهتر از او را (خود عايشه) به تو داده است(بخاری، صحيح بخاري،1388؛ مسلم، صحيح مسلم، 1421هـ ق)
در روایت فوق، تعبير«هلكت» است که نوعی اهانت به خدیجه(س) به شمار میرود. نووي در شرح صحيح مسلم، ميگويد:
معناي «حمراء الشدقين» اين تعبير واقعا وقيح و زشت و نوعی تحقير در ميان عرب است، حتي خود نووي از برخي بزرگان مانند قاضي اياز نقل ميکند که اين نسبت به نبي مکرم (ص) و خديجه (س) جسارت است.
بزرگان اهل سنت غالبا نقل کردهاند که عايشه گفت: «كان رسول الله لا يكاد يخرج من البيت حتى يذكر خديجة فيحسن الثناء عليها، فذكرها يوما من الأيام فأدركتني الغيرة، فقلت: هل كانت إلا عجوزا فقد أبدلك الله خيرا منها، فغضب حتى اهتز مقدم شعره من الغضب، ثم قال: لا و الله ما أبدلني الله خيرا منها آمنت بي إذ كفر الناس و صدقتني إذ كذبني الناس و واستني في مالها إذ حرمني الناس و رزقني الله منها أولادا إذ حرمني أولاد النساء، قالت عائشة: فقلت في نفسي لا أذكرها بسيئة أبدا»؛
هيچ وقت نبود که پيامبر اکرم (ص) از خانه بيرون برود، مگر اينکه خديجه (س) را ياد مي کرد و او را ثنا ميکرد و از او تمجيد و تعريف مينمود. يکی از روزها، غيرت زنانگي من گل کرد و گفتم: اين همه تعريف از یک پيرزن، چيست! خدا بهتر از او به تو داده است. پيامبر اکرم (ص) غضبناک شد و موهاي سرش سيخ شد و فرمود: به خدا نه، هرگز خداوند زني بهتر از خديجه (س) به من نداده است. وقتي که مردم به من کفر مي ورزيدند، او به من ايمان آورد. وقتي مردم مرا تکذيب مي کردند، او مرا تصديق کرد. وقتي مردم به من بي توجه بودند و مرا در محاصره اقتصادي قرار دادند، تمام اموالش را به من داد. خداوند نسل مرا از خديجه (س) قرار داد و خداوند از هيچ يک از ديگر زنان من، اولادي به من نداد. عايشه گفت: ناراحت شدم و با خودم گفتم ديگر از خديجه (س) بد نمي گويم. (ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۲۲هـ ق؛ ابن اثیر، اسدالغابه، 1409هـ ق؛ ابن حجر، الإصابة فی معرفة الصحابة، 1414هـ ق؛ صفدي، الوافي بالوفيات ، 1420هـ ق)
14. پیامبر اکرم (ص) در نخستین سیر شبانه خود که در ماه ربیع الاول، دو سال بعد از بعثت که از خانه خدیجه(س) انجام پذیرفت (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، 1412هـ ق) هنگامى که به سوى زمین باز مى گشتند از پیک وحى چنین مورد خطاب قرار گرفتند: «حاجتی أن تقرأ على خدیجة مِن الله ومنّى السلام؛(عیاشى، تفسیرعیاشی، 1421هـ ق؛ بخاری، صحيح بخاري،1388) حاجت من این است که از خداى منّان و از منِ جبرئیل، بر خدیجه سلام برسانى». هنگامى که پیامبر اکرم (ص) درود خداى منان را به خدیجه(س) ابلاغ نمودند، او در پاسخ گفت: خدا سلام است، سلام از او و به سوى اوست. (شیخ طوسى، الأمالى، 1385)
در روايتي ديگر، چنين آمده است که: «ان جبرئيل اتي رسول الله (ص) فقال: اقرا خديجه السلام من ربها، فقال رسول الله(ص): يا خديجه! هذا جبرئيل يقرئک السلام من ربک، فقالت خديجه: الله السلام و منه السلام و علي جبرئيل السلام؛ (ابن حجر، الإصابة فی معرفة الصحابة، 1414هـ ق) جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: از طرف خداي بلندمرتبه به خديجه سلام ميرسانم. آن حضرت فرمود: اي خديجه! اين جبرئيل است که از طرف خداوند به شما سلام ميرساند. خديجه فرمود: خداوند متعال، خود سلام است. سلام، از اوست و بر جبرئيل نيز سلام باد.»
15.در روايات بسياري خديجه از زبان رسول خدا(ص) مدح شده است؛ چنان که روايت شده پيامبر فرمود: « جبرئيل نزد من آمد و گفت: خديجه را به خانهاي مرصّع به ياقوت و زبرجد (در بهشت) مژده ده که نه صدايي در آن است و نه بيماري و سختي.» (ابن قانع، معجم الصحابة، ۱۴۱۸ هـ ق؛ طبراني، المعجم الکبير، 104هـ ق)
به روایتی دیگر، پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: اي رسول خدا! این خدیجه(س) است، هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوي پروردگارش و از طرف من، سلام برسان:
و یبشرها ببیت فی الجنه من قصب لا صخت و لا نصب؛ و او را به خانه اي از یک قطعه (از زبرجد) در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست مژده بده.(ابن اثیر، اسدالغابه، 1409هـ ق)
به گفته بعضی منظور از این جمله این است که او در بهشت داراي قصري است که همه ي آن قصر از یک گوهر توخالی است که از یک قطعه است نه اینکه از قطعه هاي مختلف ساخته شده باشد. (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق) مطابق بعضی از روایات ابوهریره از پیامبر (ص) پرسید: منظور از خانه اي از« قصب» چیست؟ پیامبر (ص) فرمود:« منظور از آن گوهر توخالی است.» (عمادزاده، فاطمه الزهرا، 1387)
در بعضی از روایات « من قصب الزمرد»(علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق) آمده که همان زبرجد باشد. و مطابق بعضی از روایات، آن حضرت فرمود: «امرت ان ابشر خدیجه ببیت...»،از طرف خداوند مأمور شده ام که خدیجه(س) را مژده بدهم به خانه اي بلورین که در آن رنج و ناآرامی نیست.( اربلی، کشف الغمه، 1381هـ ق)
16. علاوه بر مدح شخص خديجه، از خانه وي، پس از مسجدالحرام، به عنوان برترين خانههاي مکه ياد شده است و اين فضيلت خانه خديجه از آن رو ميباشد که آيات بسياري از قرآن کريم در اين خانه بر پيامبر اکرم(ص) نازل شد و فرزندان خديجه در اين خانه به دنيا آمدهاند.(سندي، لباب المناسک و عباب المسالک، ۱۴۲۱ق)
17. در یکى از تهاجمات قریش و انتشار شایعه کشته شدن پیامبر(ص)، خدیجه(س) در میان درّه ها وصخره هاى اطراف مکّه، به دنبال ایشان مى گشت و اشک بر صورتش روان بود. پیک وحى بر پیامبر رحمت فرود آمد و عرضه داشت: ملائکه آسمان به جهت گریه خدیجه(س) به گریه افتاده اند، او را به سوى خود فرا خوان، درود مرا ابلاغ کن و او را بشارت بده، که خدایش به او درود مى فرستد و او را به قصرى در بهشت بشارت ده، که در آن هیچ غم و اندوهى نیست.(بخاری، صحيح بخاري، 1388؛ گنجى شافعی، کفایة الطالب، 1238هـ ق)
18. ابن عباس می گوید: روزي رسول خدا(ص) چهار خط کشید، آنگاه پرسید: آیا می دانید این خط ها چیست؟ گفتیم: خدا و رسولش داناتر است. فرمود:
«خیر نساء الجنه مریم بنت عمران، و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد، و آسیه بنت مزاحم امرأه فرعون؛ بهترین زنان بهشت»
مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد(ص) و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون است. در بعضی از عبارات(افضل نساء اهل الجنه) آمده است (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق؛ ابن عبدالبر، الاستيعاب، ۱۴۲۲هـ ق)
در جای دیگر حضرت رسول(ص) می فرمایند:«اربع نسوه سیدات سادات عالمهن مریم بنت عمران، و آسیه بنت مزاحم، و خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد، و افضلهن عالما فاطمه»؛ چهار زن سرور زنان جهان خود می باشند که عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد(ص) و بهترین آنها از جهت جهان فاطمه(س) است.(ابن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی، 1356هـ ق)
به روایتی دیگر پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «ان الله اختار من النساء اربعا؛ مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه»؛ همانا خداوند از زنان، چهار زن را برگزید که عبارتند از: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه(علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
19. روزي پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود:« تو همسري مانند فاطمه(س) داري که من چنان همسري ندارم، تو مادر زنی مثل خدیجه(س) داري که من چنین مادر زنی ندارم.» (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
20. روزي پیامبر(ص) برگزیدگان خداوند را معرفی کرد، تا اینکه فرمود: «و خیرته من النساء فمریم بنت عمران، و آسیه بنت مزاحم امرأه فرعون، و فاطمه الزهراء، و خدیجه بنت خویلد» برگزیدگان خدا از زنان عبارتند از: مریم، آسیه، فاطمه و خدیجه(س) (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
21. نبی مکرم اسلام (ص) می فرماید:
«كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا اربع: آسية بنت مزاحم امرأة فرعون و مريم بنت عمران و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد (ص)؛ یعنى از مردان گروه زیادى به كمال رسیدند؛ ولى از میان زنان جز چهار زن، كسى به مرحله كمال نرسید: مریم، آسیه همسر فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد» (حویزی، تفسير نور الثقلين، 1383هـ ق؛ مظفر نجفی، دلائل الصدق لنهج الحق ، 1380هـ ق)
22. روزي رسول خدا(ص) در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین(ع) مطالبی فرمود، و از جمله چنین فرمودند: « ایها الناس! الا اخبرکم بخیر الناس جدا وجده؛ اي مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسانها از جهت جد و جده » حاضران عرض کردند :« آري، خبر بده» فرمود: «الحسن والحسین، جدهما رسول الله و جدتهما خدیجه بنت خویلد» آنها حسن و حسین(ع) هستند که جدشان رسول خدا محمد(ص) است و جده ي آنها خدیجه(س) دختر خویلد می باشد (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
23. در آن هنگام که پیامبر اکرم(ص) در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا(س) بسیار پریشان و گریان بود. پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) را به وجود پر برکت حضرت علی(ع) که داراي ویژگیهاي برجسته است دلداري داد، و در فرازي از مادرش خدیجه(س) نیز یاد کرد و فرمود: دل خوش دار که: «ان علیا اول من آمن بالله عزوجل و رسوله من هذه الامه، هو و خدیجه امک؛ همانا علی(ع) نخستین شخص از این امت است که به ذات پاك خدا و رسولش ایمان آورد، او و خدیجه(س) مادر تو اولین افرادي هستند که به اسلام پیوستند.( محمدی اشتهاردی، اسطوره ایثار ومقاومت،1377؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
24. لقب«کبري»(بزرگ و ارجمند) را پیامبر(ص) به خدیجه (س) داد.( دهخدا، لغتنامه دهخدا، 1341هـ ق)
25. «مریم بهترین بانوان زمان خود و خدیجه بهترین بانوان زمان خویش است» (بخاری، صحیح بخاری، 1388هـ ق).
26. «برترین بانوان بهشتى، خدیجه دخت خویلد و فاطمه دخت محمّد است» (ابن حجرعسقلانی، فتحالباری، 1379هـ ق)
27. «خدیجه بر بانوان امّت من برترى داده شده است» (ابن عساکر، تاریخ دمشق، 571هـ ق)
28. «خداوند محبّت خدیجه را بر من ارزانى داشت» (عادل ایوب، کفایة الطالب، 1346هـ ق)
29. «خدیجه در ایمان به خدا و من، گوى سبقت را از همه بانوان عالم ربود» (حاکم نیشابوری، مستدرک ، 1417هـ ق)
30.«خداوند شکم مادرت را (خطاب به حضرت فاطمه(س) ظرف امامت قرار داد»(ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، 1048)
بررسی و تحلیل دلایل برجسته بودن خدمات خدیجه(س) و برخی از زنان در تاریخ
الف: باید توجه داشت که زنان نمونه در جهان بسیارند، ولی این چهار زن آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه (س) بر همگان کاملتر بوده و برتري دارند، در بررسی زندگی درخشان این چهار بانو به یکی از رازهاي اصلی و مهم برتر بودن آن پی میبریم و آن حمایت از رهبري است، آنها در مورد استواري رهبري حق موسی در رابطه با آسیه (س)، عیسی (ع) در رابطه با مریم (س)، پیامبر اسلام در رابطه با خدیجه (س) فاطمه (س) در رابطه با رهبري علی (ع) نهایت سعی، فداکاري و ایثار را نمودند تا آنجا که هر چهار نفر براي استواري مقام عظماي رهبري راستین، به شهادت رسیدند، با این فرق که آسیه (س) و فاطمه (س) آشکارا شهید شدند، ولی شهادت مریم و خدیجه (س) بهتدریج و پس از تحمل محنتهای بسیار، انجام شد، بنابراین حمایت از رهبري راستین، راز و رمز اوج برتري است و از اصول ارزشی ممتاز است.
ب: بر اساس گزارشات متواتر تاریخی، رسول خدا(ص) در موقعیت های مختلف، چه در حیات و یا ممات خدیجه(س) از ایشان به نیکی، یاد می کند و آنقدر به ایشان احترام قائل است که در مدت بیست و پنج سال زندگی مشترک با هیچ زن دیگری ازدواج نکرد، در صورتی که در آستانه ظهور اسلام، چند همسری برای مردان عرب مرسوم بود، اما رسول خدا(ص) به جهت پاکدامنی، شجاعت، مقاومت، مهربانی، ایثار، انفاق، یتیم نوازی، کمک به دیگران، اعتقادات راسخ و خصوصات بسیار ارزشمند خدیجه(س) به ایشان عشق می ورزید، و وجود خدیجه(س) در کنار وی موجب آرامش رسول خدا(ص) می شد، فلذا تقدیر و تشکر ایشان از خدیجه(س) نتیجه تمامی اعمال و رفتار خردمندانه خدیجه(س) در آن جامعه جاهلی می باشد.
ج: آنچه که از روایات حضرت رسول(ص) در رابطه با خدیجه(س) استنباط می شود، اینکه رفتار، کردار و اعمال خدیجه(س) در آن جامعه جاهلی بسیار بی نظیر و بی بدیل بوده است، زیرا در آن زمان اعراب چندان به زنان ارزش قائل نبودند و انحطاطات اخلاقی در بین زنان و مردان عرب به وضوح و آشکار دیده می شد، بنابر این ارتقاء جایگاه خدیجه(س) در نزد رسول خدا(ص)، موجب ارتقاء موقعیت تمامی زنان آن جامعه می گردید، زیرا رسول خدا، اسوه حسنه برای تمامی آحاد جامعه می باشد. و این تعریف و تمجید از یک زن فداکار توسط همسر، درس آموزنده ای برای همه مردان و زنان هم عصر رسول خدا(ص) محسوب می گردید.
د: با توجه به این روایات شکی باقی نمیماند که از بین زنان رسول خدا (ص) هيچ زني بهجایگاه و مقام و مرتبه خديجه (س) نمیرسد، چون پيامبر اکرم (ص) قسم خورد که خداوند بهتر از او (به من) نداده است. بنابراین هنگامیکه برخی از زنان به اظهار محبت و طلب آمُرزش رسول خدا برای ایشان، حسادت میکنند، وی بهشدت غضبناک میشود. علت بهتر بودن حضرت خدیجه را نیز توضیح میدهد. «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا.» آنانکه خدا و رسول را به عصیان و مخالفت آزار و اذیت میکنند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعن کرده و بر آنان عذابی با ذلت و خواری مُهیّا ساخته است. (أحزاب- آیه 57)
جایگاه حضرت خديجه (س) در روایات
در منابع اهل سنت صحيح بخاري و صحيح مسلم که بعد از قرآن، صحيح ترين کتاب نزد اهل سنت به شمار ميآيد، از ابوهريره نقل ميکنند که جبرئيل خدمت نبي مکرم (ص) در غار حراء نازل شد و فرمود:
«...يَا رَسُولَ اللَّهِ هذِهِ خَدِيجَةُ قد أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فيه إِدَامٌ أو طَعَامٌ أو شَرَابٌ فإذا هِيَ أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عليها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَ مِنِّى وَ بَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ من قَصَبٍ لَا صَخَبَ فيه ولا نَصَبَ»؛ ای پیامبر خدا (ص) خديجه نزد تو ميآيد و ظرفي که در آن غذا و آب و خورشتي است براي تو ميآورد، وقتي خديجه کبري نزد تو آمد، از طرف خدا به او سلام برسان و از طرف منِ جبرئيل هم به او سلام برسان و به او بشارت بده که خداوند عالَم در بهشت قصري براي او در نظر گرفته است که از تارهاي طلا ساخته شده است که هيچ گونه سر و صدايي و مشقتي در آنجا نيست. (بخاری، صحيح بخاري،1388؛ مسلم، صحيح مسلم، 1421هـ ق)
ابن حجر عسقلانی در «الاصابة فی تمییز الصحابه» یکی از معتبرترين کتابهای رجالي اهل سنت مينویسد:
«أنها خرجت تلتمس رسول الله (ص) بأعلى مكة و معها غذاؤه، فلقيها جبريل في صورة رجل، فسألها عن النبي (ص) فهابته و خشيت أن يكون بعض من يريد أن يغتاله، فلما ذكرت ذلك للنبي (ص)، قال لها: هو جبريل و قد أمرني أن أقرأ عليك السلام و بشرها ببيت في الجنة من قصب لا صخب فيه و لا نصب»؛ روزي حضرت خديجه (س) به دنبال نبي مکرم (ص) بود که از ترس مشرکان قريش در کوههاي اطراف مکه مخفي شده بود و غذايي براي او تهيه کرده بود (در بعضي از منابع است که حضرت خديجه (س) اين کوه ها و سنگلاخ ها را پشت سر ميگذاشت و او را صدا مي زد) تا اينکه مردي را در دامنه کوه ديد و آن مرد از حضرت خديجه (س) سوال کرد که نبي مکرم (ص) کجاست؟ خديجه (س) ترسيد که مبادا او جزء کساني باشد که بدنبال ترور پیامبر (ص) باشد. جوابی به آن مرد نداد، و هنگامی که آن حضرت را در لابلاي کوههاي اطراف مکه ملاقات کرد، قضيه را براي ایشان عرضه داشت و نبي مکرم (ص) فرمودند: او حضرت جبرئيل بود و آمده بود که تو را به سوي من راهنمائي کند. به من دستور داد که بر تو سلام برسانم و بشارت داد که خداوند خانه اي از طلا و ياقوت در بهشت براي تو در نظر گرفته است.(ابن حجر، الإصابة فی معرفة الصحابة، 1414هـ ق)
احمد بن حنبل در مسند خود و دیگران از ابن عباس نقل ميکنند که يک روزي رسول اکرم (ص) با صحابه نشسته بودند، با دست مبارکشان چهار خط کشيدند و فرمودند:
«...أَتَدْرُونَ ما هذا قالوا الله وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فقال رسول اللَّهِ (ص) أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَآسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ رَضِيَ اللهُ عَنهُنَّ أَجمَعِينَ»؛ آیا ميدانيد اين چهار خطي که کشيدم چيست؟ گفتند: خدا و پيامبرش بهتر ميدانند. پيغمبر اکرم (ص) فرمود: با فضيلتترين زنان بهشت چهار تا هستند: حضرت خديجه و حضرت زهرا و حضرت آسيه و حضرت مريم (س).(حنبل، مسند، 1419هـ ق؛ ابن عبد البر، الاستيعاب، ۱۴۲۲ هـ ق؛ ذهبي، سير أعلام النبلاء، 1417هـ ق؛ حاكم نیشابوری، مستدرك صحیحین ،1417هـ ق؛ طبراني، معجم كبير ، 1363هـ ق؛ ابن حبان، صحيح، 1435هـ ق؛ نسائي، سنن كبرى، 1411هـ ق؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق )
هيثمي یکی از استوانههاي علمي و رجالي اهل سنت در کتاب «مجمع الزوائد» خود اين روايت را نقل ميکند و ميگويد: «و رجال الكبير رجال الصحيح غير محمد بن مروان الذهلي وثقه ابن حبان» راويان معجم کبير طبراني راوياني صحيح هستند غير از محمد بن مروان ذهلي که ابن حبان او را توثيق کرده است.(هیثمی، مجمع الزوائد، 1422هـ ق)
بیهقی نیز از حدیث نگاران اهل سنت میگوید: «خدیجه از پیامبر پرسید: ای پیامبر خدا! در حال طواف بر گرد خانه خدا چه دعایی را زمزمه کنم؟ پیامبر فرمود: بگو: بار خدایا! گناهانم را بیامرز و لغزش های خواسته و ناخواسته و زیاده روی در کارهایم را ببخشا»(غالب سیلاوی، الانوار الساطعة من الغرّاء الطاهره، ص 330)
انس بن مالک نیز نقل ميکند که پيغمبر فرمود:
«خير نساء العالمين مريم و آسية و خديجة بنت خويلد و فاطمة»؛ بهترين زنان جهان: حضرت مريم و آسیه همسر فرعون و خديجه دختر خویلد و حضرت زهرا (س) هستند. (ذهبی، سير أعلام النبلاء، 1417هـ ق)
ابن ابی الحدید معتزلی میگوید:
«سادات نساء العالمين أربع خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد و آسية بنت مزاحم و مريم بنت عمران»؛ سرور زنان جهان چهار تا هستند: خديجه دختر خویلد، فاطمه زهرا دختر پیغمبر، آسیه دختر مزاحم و حضرت مريم (س). (ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة ، 1304هـ ق)
مناوي صاحب کتاب فيض القدير که در شرح جامع صغير سيوطي آمده است، ميگويد:
«سيدات نساء أهل الجنة أربع مريم و فاطمة و خديجة و آسية امرأة فرعون هذا نص صريح في تفضيل خديجة على عائشة وغيرها من زوجاته لا يحتمل التأويل»؛ سروران زنان بهشتي چهار تا هستند: مريم، فاطمه، خديجه و آسيه. اين نص صريحي است بر فضيلت حضرت خديجه بر عائشه و غير عائشه از همسران پيامبر (مثل حفصه و ام سلمه و ام حبيبه) و قابل توجيه هم نيست يعني هيچ کس نميتواند اين قضيه را توجيه کند. (المناوی، فيض القدير، 1391هـ ق)
در صحيح بخاري و مسلم نیز این روایت از عائشه نقل شده؛ ولی بخاری و مسلم دنباله روايت را نياورده و حذف کردهاند. و به روایتی دیگر، اصل حدیث را تحریف نموده اند که به اختصار به آن پرداخته می شود:
تحریف روایت در صحیح بخاری و مسلم نسبت به فضیلت حضرت خدیجه(س)
وهبه زهيلي يکي از شخصيتهاي برجسته مصري که از او بعضيها به امام تعبير ميکنند، در کتاب «تفسير وسيط» اين روايت را نقل ميکند:
وجاء في صحيحي البخاري ومسلم عن أبي موسى الأشعري عن النّبي صلّى الله عليه وسلّم قال: «كمل من الرّجال كثير، ولم يكمل من النساء إلا آسية امرأة فرعون، ومريم ابنة عمران، وخديجة بنت خويلد، وإن فضل عائشة على النساء، كفضل الثريد على سائر الطعام». (زحيلي، التفسير الوسيط، 1422 هـ ق)
همچنین در صحیح بخاری و مسلم آمده است: از ابوموسی اشعری از پیامبر(ص) که می فرماید: از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
در کتاب صحیح بخاری این روایت با سلسله روات در چندین جای مختلف آورده شده است، ولی در هیج بخشی نامی از خدیجه(س) و حضرت زهرا (س) وجود ندارد؟! و بخاری و مسلم نامی از این دو بانو مکرمه که صریحاً در تمامی روایات نام این دو شخص دیده می شود، نیاورده اند بخاری در روایت خود آورده است:
3411 - حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مُرَّةَ الهَمْدَانِيِّ، عَنْ أَبِي مُوسَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: « كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ: إِلَّا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ »( بخاری، صحيح بخاري،1388)
3433 - حَدَّثَنَا آدَمُ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، قَالَ: سَمِعْتُ مُرَّةَ الهَمْدَانِيَّ، يُحَدِّثُ عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: « فَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ، كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ: إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ» ( بخاری، صحيح بخاري،1388)
3769 - حَدَّثَنَا آدَمُ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، قَالَ: وحَدَّثَنَا عَمْرٌو، أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مُرَّةَ، عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ» ( بخاری، صحيح بخاري،1388)
5418 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ الجَمَلِيِّ، عَنْ مُرَّةَ الهَمْدَانِيِّ، عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ» ( بخاری، صحيح بخاري،1388)
از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
در صحيح مسلم در کتاب فضائل الصحابه باب فضائل حضرت خديجه سلام الله علیها هم به همين صورت آمده است و در روايت نیز اسمي از حضرت خديجه سلام الله علیها نيامده است!
مسلم در صحيح خود آورده است:
70 - (2431) وَحَدَّثَنَا أَبُوبَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، وَأَبُوكُرَيْبٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، وَابْنُ بَشَّارٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، جَمِيعًا عَنْ شُعْبَةَ، ح وَحَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللهِ بْنُ مُعَاذٍ الْعَنْبَرِيُّ، (وَاللَّفْظُ لَهُ) حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مُرَّةَ، عَنْ أَبِي مُوسَى، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ غَيْرُ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ، وَآسِيَةَ امْرَأَةِ فِرْعَوْنَ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ» (مسلم، صحيح مسلم، 1421هـ ق)
از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
شوکاني در فتح القدير ميگويد: در صحيحين (صحيح بخاري و مسلم) آمده است که پيغمبر اکرم فرمود:
وَفِي الصَّحِيحَيْنِ وَغَيْرِهِمَا مِنْ حَدِيثِ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ» (شوكاني اليمني، فتح القدير، 1414 هـ ق)
در صحیح بخاری و مسلم آمده است : از ابوموسی اشعری از پیامبر(ص) که می فرماید: از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
بنابر این در صحيح بخاري و صحيح مسلم، نام خديجه بنت خويلد(س) در روایت مزبور حذف شده است و به جای آن نام عایشه آمده است، که در روایت های دیگران چنین فضیلتی تحت هیچ عنوانی برای وی دیده نمی شود ، و این فضیلت برای ایشان در صحیحین تحریف شده است.
متقي هندي در کتاب کنز العمال که کتاب معتبري نزد اهل تسنن می باشد، بیان کرده است:
34404- «خير نساء العالمين أربع: مريم بنت عمران؛ وخديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمد، وآسية امرأة فرعون. » (متقي الهندي، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال 1401هـ ق)
بهترين زنان جهانيان چهار نفر هستند: حضرت مريم دختر عمران و خديجه دختر خویلد و حضرت فاطمه دختر محمد و آسیه همسر فرعون.
ابن کثير دمشقي سلفي در کتاب البدایه و النهایه ميگويد:
در صحيح بخاري آمده است که: از ميان زنها به کمال نرسيد مگر مريم و خديجه و آسيه.
وَفِي صَحِيحِ الْبُخَارِيِّ أَيْضًا عَنْ أَبِي مُوسَى قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ» (ابن كثير الدمشقي، البداية والنهاية، 1424هـ ق)
در صحیح بخاری آمده است: از ابوموسی اشعری از پیامبر(ص)که می فرماید: از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
در منزلت و مقام خدیجه (س) خداوند عزّ و جل، بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق روایتی از حضرت امام باقر(ع)، پیامبر اکرم(ص) هنگام بازگشت از معراج، به جبرئیل فرمود: «يَا جَبْرَئِيلُ هَلْ لَكَ مِنْ حَاجَةٍ؟...» آیا حاجتی داری؟ «...قَالَ حَاجَتِي أَنْ تَقْرَأَ عَلَى خَدِيجَةَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي السَّلَام» جبرئیل عرض کرد: خواستهام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی. (عیاشی، تفسیر، 1420هـ ق؛ علامه بحرانی، البرهان في تفسير القرآن، 1427هـ ق)
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید:
سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و آسیه بنت مزاحم، و مریم بنت عمران ،سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از: خدیجه، فاطمه، آسیه و مریم(ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 1304هـ ق)
بررسی و تحلیل روایات بزرگان از دیدگاه رسول خدا(ص) و معصومین(ع) نسبت به مقام و جایگاه خدیجه(س)
الف: با توجه به روایات علمای شیعی و سنی از دیدگاه رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) در رابطه با جایگاه و مقام خدیجه(س) به روشنی اثبات می شود، که این روایات با اندک تفاوتی که نقلشده، نشاندهنده این است که ایشان زنی، عاقل، دانا، مدیر و با بصیرت در بین مردم زمان خود شناخته میشده است. سخاوت، فداكارى، عفت و پاکدامنی، دورانديشى و صبر و استقامت، ازجمله اوصاف برجسته اخلاقی خدیجه (س) است که تمام مورخین به آن اعتراف نمودهاند.
ب: مطلب مهم دیگری که از این روایات استنباط می شود اینکه، بزرگان سعی نموده اند که سلسله مباحث ذکر شده توسط شخص حضرت رسول(ص) در رابطه با تعریف و تمجید از خدیجه(س) را به ریز مطالب، زمان، مکان به روشنی اشاره کنند و شکی باقی نمی ماند که تمامی این نظرات به جایگاه بلند و رفیع خدیجه(س) در نزد خداوند، رسول خدا(ص) و معصومین(ع) اذعان داشته و اگر کسانی خواسته اند که مغرضانه این جایگاه را به کسان دیگر نسبت دهند، به راحتی مشخص گردیده و آن موارد تحریف را دیگران بیان نموده اند.
افتخار ائمه (ع) و فرزندان آنان به نَسَبِ خودشان به خدیجه(س)
1. امام حسین (ع) روز عاشوراء در خطبه غراء خود و احتجاج بر دشمنان، این افتخار را متذکر شد و فرمود:
«...هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِي خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ أَوَّلُ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِسْلَاماً...» آیا میدانید مادر بزرگ من خدیجه (س) دختر خویلد نخستین بانوی گرونده به اسلام و تصدیق کننده پیامبر و پیشتاز در یاری اوست؟ (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق؛ فتال النيشابوري، روضة الواعظين، 1366هـ ش) در بين زنان رسول خدا(ص) ، اين افتخار نصيب حضرت خديجه شد که نسل پيامبر(ص) از طريق او باقي بماند و يازده امام معصوم از نسل او و از طريق فاطمه (س) به وجود بيايد.
2. امام سجاد (ع) در مجلس شاهانه یزید در شام و در خطبه معروفش در فرازی چنین خود را معرفی کرد: «اَنَا بْنُ خدیجَةَ الْکبری؛ من پسر خدیجه، بانوی بزرگ اسلام هستم» (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
3. حضرت زینب (س) در روز یازدهم محرم به بیان مطالبی جانسوز پرداخت از جمله پس از ذکر پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) پدر بزرگوارش از خدیجه (س) یاد کرد و فرمود: «... بِأَبِي خَدِيجَةُ الْكُبْرَى...»؛ پدرم به فدای خدیجه بانوی بزرگ باد. (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق؛ ابن طاووس، اللهوف على قتلى الطفوف، 1380هـ ش)
4. ابوطالب (ع) نیز فرموده است: «خدیجه (س)، بانویی در اوجِ خرد و کمال، پربرکت و بزرگ منش و آراسته به والایی ها و از هر عیب روزگارش پاک است» (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
5. زید بن امام سجاد(ع) که انقلاب و شورش عظیمی بر ضد حکومت طاغوتی هشام بن عبدالملک (دهمین خلیفه ي اموي) نمود، و سرانجام به شهادت رسید، در سخنی در برابر دشمن، چنین احتجاج می کند:
و نحن احق بالموده، ابونا رسول الله وجدتنا خدیجه...؛ و ما سزاوارتر به مودت و دوستی هستیم، چرا که پدر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و جده ي ما خدیجه(س) است، و مادر ما فاطمه(س) و پدر ما علی امیرمؤمنان(ع) است. (علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق)
6. در عصر خلافت امام حسن مجتبی(ع) پس از آنکه معاویه بر اوضاع مسلط شد، به کوفه آمد و چند روز در کوفه ماند، و از مردم براي خود بیعت گرفت، پس از پایان کار بر بالاي منبر رفت و خطبه خواند و در آن خطبه آنچه توانست به ساحت مقدس امیرمؤمنان علی(ع) جسارت کرد و ناسزا گفت، با اینکه امام حسن و امام حسین(ع) در مجلس حاضر بودند، امام حسین(ع) برخاست تا پاسخ معاویه را بدهد، امام حسن(ع) دست او را گرفت و نشانید و خود برخاست و فرمود:
اي آنکه علی(ع) را به بدي یاد کردي؟ منم حسن و پدرم علی(ع) است، و تویی معاویه و پدرت صخر می باشد، مادر من فاطمه (س) است و مادر تو هند است، جد من رسول خدا(ص) است و جد تو حرب است.
و جدتی خدیجه وجدتک فتیله...؛ جده ي من خدیجه (بانوي بزرگ اسلام) ولی جده ي تو فتیله (زن زشتکار جاهلیت) است. خداوند لعنت کند از ما آن کس که نامش پلید و حسب و نسبش پست و سابقه اش بد، و داراي کفر و نفاق است.
گروههاي مختلفی که در مسجد بودند گفتند: آمین.( شیخ مفید، الارشاد، 1431هـ ق)
نظیر حادثه ي فوق در مدینه در مسجدالنبی رخ داد، امام حسن(ع) پاي منبر معاویه برخاست و مطابق فوق را فرمود، از جمله به وجود جده اش خدیجه(س) افتخار کرده و فرمود:
«و جدتی خدیجه وجدتک نثیله؛ جده ي من خدیجه(س) و جده ي تو نثیله است.»( علامه مجلسی، بحارالانوار، 1440هـ ق ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 1304هـ ق- در مورد نام جده ي معاویه چند گونه ذکر شده، مانند: نثیله، نقیله و فتیله.)
یعنی تو از نسل نثیله (ناپاك) به وجود آمده اي، ولی من از نسل خدیجه کبري(س) هستم، و فرق است بین ناپاك زاده و پاك زاده.
7. عبدالله بن زبیر (با اینکه با خاندان رسالت دشمنی کرد) در گفتگویی با ابن عباس، به خدیجه(س) به عنوان عمه اش افتخار نموده و می گوید:
«الست تعلم ان عمتی خدیجه سیده نساء العالمین؛ آیا نمی دانی که عمه ام خدیجه(س) سرور بانوان جهان است »(ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 1304هـ ق)
این افتخارات معصومین (ع) به حضرت خدیجه کبری نشان از مقام بسیار بلند و بسی عالی ایشان است.
نتیجه
با توجه به احادیث و روایات رسول خدا(ص)، ائمه معصومین(ع) و نقل و قول های بزرگان می توان نتیجه گرفت که:
- خدیجه (س) با مدیریت صحیح و شیوههای مختلف، فضاي خانواده را آرام نگاه داشته و امنیت روحی و روانی را براي شوهر و فرزندان برقرار و زمینه را براي رشد فضائل اخلاقی فراهم میآورد، بنابر این رسول خدا(ص) نیز تمامی کارهای ایشان را مدنظر داشت و همواره از ایشان تقدیر و تشکر می نمود.
- اموال خدیجه (س) بهعنوان ابزاري مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت و در این زمینه پیامبر (ص) میفرماید: «هیچ ثروتی بهاندازه ثروت خدیجه (س) براي من سودمند نبود.»
- در رابطه با منزلت خدیجه (س)، حضرت رسول (ص) میفرمایند: «سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ایمان آورد در هنگامیکه مردمان به من کفر میورزیدند و از او به من فرزندانی عطا کرد درحالیکه مرا از فرزندانِ دیگر زنان محروم نمود.»
- با توجه به اظهارات تاریخنگاران و سیره نویسان خديجه (س) به آن درجه معنویت رسیده بود که دل از مال دنیا بریده و تمام اموال خود را درراه خدا انفاق کرد، چنانکه خداوند در قرآن در سوره بقره آیه 262 در خصوص انفاق اموال درراه خدا میفرماید: « آنان داراييهاي خويش را درراه خدا انفاق ميکنند. آنگاه از پي آنچه انفاق نمودهاند، نه منتي ميگذارند و نه آزاري مي رسانند (اينان) پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و آنان نه بيمي خواهند داشت و نه اندوهگين ميشوند.»
منابع و مآخذ:
1. ابن ابی الحدید، عزالدین ابـو حـامد، شرح نهج البلاغه، 1418ق ، مصحح مـحمد ابـراهیم، کـتابخانه عـمومی آیت الله مـرعشی نجفی، قم.
2. ابن اثیرجزری، عزالدین أبوالحسن علی بن محمد، أسدالغابه فی معرفة الصحابه، 1409هـ ق، بیروت، دارالفکر
3. ابـن حـجر عسقلانی، شهاب الدین، الاصابه فی تمییز الصحابه ، 1414ق، بیروت: دارالکتب العلمیه.
4. ابن حنبل، احمد بن محمد، مُسند، 1416هـ ق، بیروت – لبنان: مؤسسة الرسالة
5. ابن حيان، 1414 ق، صحيح ابن حيان به ترتیب ابن بلبان، بيروت: موسسه الرساله.
6. ابن شهر آشوب، مشیر الدین ابـی عـبدالله، مـناقب آل ابـی طـالب، 1048ق، نجف: المکتبه الحیدریه
7. سید بن طاووس، اللهوف في قتلى الطفوف، ١٤١٧هـ ق، انتشارات أنوار الهدى، قم - ايران
8. ابن عبدالبر، ابی عُمر یُوسُف بن عبدالله بن محمد، الاستيعاب، 1422 ق، تحقيق: علي معوض و ديگران، بيروت: دارالکتب العلمية.
9. ابن عساکر، عليبن الحسين، تاريخ مدينة دمشق، 1415 ق، تحقيق علي شيري، بيروت: دارالفکر
10. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایۀ والنهایۀ، 1424 ق، بیروت، مکتبه المعارف الاسلامیه.
11. ابن هشام، السيرة النبوية، 1411 ق، تحقيق: مصطفي سقا و ابراهيم ابياري و عبدالحفيظ شلبي، بيروت: دارالقلم
12. إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، 1433هـ ق، تبریز: بنی هاشمی
13. ایوب، محمد عادل، کفایة الطالبین فی شرح زاد الطالبین، 1346هـ ق، کراشی ، پاکستان، جامعه دارالعلوم
14. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن، 1416ق، تهران، انتشارات موسسه بنیاد بعثت
15. بحرانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال، 1429 ق، قم، موسسه الامام المهدی
16. بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، 1401 ق، بيروت: دارالفکر. دارالجیل
17. حاکم نیشابوری، عبدالله، المستدرک علی الصحیحین ، 1411هـ ق، بیروت - لبنان: دار المعرفه.
18. حویزی، عبد علی بنجمعه العروسی، تفسير نور الثقلين، 1383هـ ق؛ قم ، حوزه علمیه
19. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، 1341هـ ق، تهران، دانشگاه تهران، مرکز تحقیقات رایانه اي قائمیه اصفهان.
20. ذهبی، شمس الدين محمد، سیر أعلام النبلاء، 1417 ق، بیروت، مؤسسة الرسالة.
21. زحيلي، اُ. د. وهبه، التفسير الوسيط، 1422 هـ ق، بیروت، لبنان، موسسه البساط
22. سندي، رحمتآلله، لباب المناسک و عباب المسالک، ۱۴۲۱هـ ق تحقيق: عبدالرحمن بن محمد، بيروت: دار قرطبة
23. سیلاوي، الانوار الساطعۀ من الغرّاء الطاهره ، 1421، قم، چابخانه علمیه.
24. شوكاني اليمني، محمد بن علي بن محمد بن عبد الله، فتح القدير، 1414 هـ ق، دمشق، بيروت، دار ابن كثير، دار الكلم الطيب.
25. شیخ مفید، الإرشاد في معرفه حجج الله على العباد ، 1413هـ ق، قم، كنگره شيخ مفيد
26. صفدي، صلاح الدین خلیل بن ایبک، الوافي بالوفيات ، 1420هـ ق، بیروت، لبنان، دار الاحیاء التُراث العربی.
27. طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الکبير، 1404هـ ق، تحقيق: حمدي عبدالمجيد السلفي، قاهرة: مکتبة ابن تيمية.
28. طبری، الحافظ محب الدین احمدبن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوي القربی علیهم السلام، 1356هـ ق، قاهره، مکتبۀ القدسی.
29. طبری، محمد بن جریر، تـاریخ الرُسل والمُلوک(۱۹۹۶م)، به تحقیق مـحمد ابـوالفضل ابراهیم، بیروت: دارالتراث
30. عمادزاده، حسین، فاطمهالزهرا: سیده نسا العالمین سلاماللهعلیه، 1387هـ ش، تهران، نشر اسلام
31. عیاشی، الشيخ أبو النضر محمد بن مسعود، تفسیر، 1420هـ ق؛ قم، موسسه البعثه
32. فتال النيشابوري، روضة الواعظين، 1366هـ ق؛ تحقيق: سيد حسن الخرسان، قم: منشورات الرضي.
33. قاضى نعمان، أبي حنيفة النعمان بن محمد التميمي المغربي، شرح الاخبار، 1407هـ ق، قم، موسسه نشر اسلامی
34. گنجی الشافعی، محمد بن طلحه، کفایۀ الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب، 1404هـ ق، طهران، داراحیاء تراث اهل البیت
35. مسلم، امام ابوالحسین، صحيح مسلم، 1421هـ ق، ترجمه: خالد ایوبی نیا ، ارومیه، حسینی اصل
36. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار ، 1404، دارالتعارف للمطبوعات، مؤسسه الوفا.
37. محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، 1404هـ ق، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ
38. محمدی اشتهاردی، محمد، 1377، حضرت خدیجه اسطوره ایثار و مقاومت، موسسه انتشارات نبوی
39. متقي الهندي، علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال 1401هـ ق. بیرت، مؤسسة الرسالة.
40. مظفر نجفی، شیخ محمد حسن، دلائل الصدق لنهج الحق ، 1380هـ ق، دمشق، موسسه آل البیت(ع) لاحیاء التُراث.
41. مناوي القاهري،محمد عبدالرووف، فيض القدير شرح الجامع الصغير، 1391هـ ق. بیروت، لبنان، دارالمعرفه
42. نسائي، احمد بن علی، سنن كبرى، 1411هـ ق، بیروت، لبنان، دارالکُتب العلمیه منشورات محمد علی بیضون
43. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، 1407ق، القاهرة، بیروت، دارالکتاب العربی