کاربست رویکردهای نظری جامعهشناسی در تاریخ شفاهی
الموضوعات : فصلنامه تاریخمحسن کاظمی 1 , مرتضی نورائی 2 , رضا شعبانی صمغآبادی 3
1 - دانشجوی دکتری ،گروه تاریخ، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، واحـد علوم ;و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ، ایران
2 - استاد تمام گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 - استاد تمام گروه تاریخ، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، واحـد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: زبانشناسی, انسانشناسی, تاریخ شفاهی, مردمشناسی, فرهنگنگاری,
ملخص المقالة :
بینارشتهای بودن تاریخ شفاهی موجب شده است، تا کاربستها و کارکردهای نظری و عملی دیگر رشتههای علوم انسانی، بهویژه علوم اجتماعی در این گونه تاریخنگاری مورد توجه قرار بگیرد. برای مطالعات جامعهشناختی رویکردهای متعددی برشمردهاند، رویکرد زبانشناسی و انسانشناسی از جمله آنها هستند. زبانشناسی امروزه یک رشته کاملاً اندیشناک است، که در پی ساختن و یافتن نشانهها، معناها و مفاهیم عمیقتر از انسان، اندیشه رفتار، عملکرد و احساس اوست. انسانی با هزارتوی ناشناخته که شاید بتوان با علم انسانشناسی کمی (ذرهای) معرفت از اندرون و بروناش به دست آورد. تاریخ شفاهی بهعنوان یک پدیده مرتبط با انسان، درباره انسان و جهان انسان؛ راهی برای انتقال پیامها، معناها و روایتهایش میجوید، که از دهلیز زبان میگذرد. انسان صاحب زبان است، و زبان به مفهوم اندیشه در ساخت جامعه و نهادهای انسان نقش ایفا میکند. انسان در محیط باورها، مراسم، آئینها، فولکلورها، و نهادهای برساخته اجتماعی و فرهنگی محصور است. شناخت چنین انسانی نیازمند زبان، معناها، نشانهها و نمادهایی است که با مطالعات زبانشناسی و انسانشناسی، تا حدودی رفع میشود. بررسی برخی کارکردها و مفاهیم زبانشناختی در کنار آرا و نظریههای انسانشناسی بر جلوههای تاریخ شفاهی خواهد افزود. در این نوشتار کوشش خواهد شد به شیوه استنباطی و تبیینی، و با ارائه مباحث مقدماتی در خصوص زبانشناسی و انسانشناسی مسیر تأمل و تعمق بر جنبههای نادیده تاریخ شفاهی گشوده شود.
_||_