تحلیل مدح و ستایش در دو حکایت مثنوی معنوی از منظر باورهای غیر منطقی آلبرت الیس
الموضوعات : Persian Language & Literatureیوسف اسماعیل زاده 1 , گیتی همتی راد 2 , فاطمه سادات مدنی 3
1 -
2 -
3 -
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
چکیده مولانا جلال الدین بلخی شاعر و عارف بزرگ ایران، در قرنهایی پیش از پیدایش علم روانشناسی در آثار خود بویژه در مثنوی الگویی دقیق از منش و رفتار اصیل انسانی در برخورد با باورهای غیرمنطقی و منطقی ارائه داده است. او به عنوان انسانشناس مسلمان، آرا و نظراتش پیش از روانشناسان انسانگرای غرب، پرده از رفتارها و واکنشهای آدمی در مسیر زندگی و در برخورد با مشکلات و نابسامانیها برداشته است. مقالة حاضر برآن است که دو باور از دوازده باور غیر منطقی آلبرت الیس را با دو حکایت مثنوی مورد واکاوی قرار دهد که در این بررسی نقاط مشترک فراوانی در زمینة غیر منطقی بودن دغدغة تأیید از جانب دیگران به دست آمده و هردو، این خصلت آدمی را ناشی از عدم خودشناسی صحیح انسان میدانند.
