تبیین نقش آیندهپژوهی در توسعه مدیریت شهری مورد مطالعه شهرداری تهران
الموضوعات :پویا امیری 1 , محمد ابراهیم عفیفی 2 , مرضیه موغلی 3
1 - دانشجوی دکتر گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، واحد لارستان، دانشگاه آزاد اسلامی، لارستان، ایران.
2 - استادیار گروه جغرافیا، واحد لارستان، دانشگاه آزاد اسلامی، لارستان، ایران.
3 - دانشیار گروه جغرافیا، واحد لارستان، دانشگاه آزاد اسلامی، لارستان، ایران.
الکلمات المفتاحية: مدیریت, توسعه شهری, شهرداری تهران, آیندهپژوهی,
ملخص المقالة :
نظام مدیریتی شهر تهران از حیث ساختاری متمرکز است و از حیث کارکردی دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و محیطی است. تصویرسازی از آینده شهر بدون تفکر درباره مدیریت امکانپذیر نیست. بر این اساس تصویرسازی از آینده حکمرانی شهر یکی از مهمترین موضوعاتی است که به آن پرداخته شود. هدف پژوهش بررسی نقش آیندهپژوهی در توسعه مدیریت شهری تهران است. پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر ماهیت تبیینی و ازنظر روش ترکیبی است. روش جمع آوری دادهها کتابخانهای- اسنادی است. جامعهی آماری را 124 نفر از کارشناسان و خبرگان دستگاههای دولتی مدیریت شهر تهران تشکیل داده است. روش نمونهگیری احتمالی و از نوع طبقهای است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه است. قلمرو مکانی تحقیق، سازمان شهرداری تهران میباشد. برای آیندهپژوهی مدیریت شهر تهران و بررسی پیشرانهای مورد نظر، معیارهای تأثیرگذار بر مدیریت توسعه شهر تهران با استفاده از مدل تاپسیس بر رتبهبندی شده است. با بررسی این معیارها سناریوهای ممکن، محتمل و مطلوب تدوینشده است. نتایج یافتههای پژوهش نشان میدهد از معیارهای ارزیابیشده، تأکید بر ساختار غیر متمرکز و یکپارچه مدیریتی با کسب امتیاز (0.967) جایگاه اول را به خود اختصاص داده است. بر اساس روش آیندهپژوهی در مدیریت توسعه شهر تهران، سه سناریو تدوین شد. با توجه به بررسی سناریوها مدل پیشنهادی ارائه شد. تأکید این مدل استفاده از مشارکت بخش عمومی و بخش مردمی در کنار بخش دولتی است.
_||_
تبیین نقش آیندهپژوهی در توسعه مدیریت شهری
مورد مطالعه شهرداری تهران1
چکیده
نظام مدیریتی شهر تهران از حیث ساختاری متمرکز است و از حیث کارکردی دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و محیطی است. علاوه بر این در غياب يک نظام مشارکت جویانه، شهر تهران مملو از کنشگران و بازيگران متعدد است، که موجب افزایش مشکلات شهری میشوند. تصویرسازي از آینده شهر بدون تفکر درباره نحوه اداره، مدیریت امکانپذیر نیست. بر این اساس تصویرسازي از آینده حکمرانی شهر یکی از مهمترین موضوعاتی است که میبایست به هنگام تفکر درباره آینده شهر به آن پرداخته شود. هدف پژوهش بررسی نقش و تأثیر آیندهپژوهی در توسعه مدیریت شهری تهران است. پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر ماهیت تبیینی و ازنظر روش ترکیبی ( کیفی- کمی) است. روش جمع آوری دادهها کتابخانهای- اسنادی است. جامعهی آماری را 124 نفر از کارشناسان و خبرگان دستگاههای دولتی مدیریت شهر تهران تشکیل داده است. روش نمونهگیری احتمالی و از نوع طبقهای است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه از نوع سؤالات بسته است. قلمرو مکانی تحقیق، سازمان شهرداری تهران میباشد. برای آیندهپژوهی مدیریت شهر تهران و بررسی پیشرانهای مورد نظر، معیارهای تأثیرگذار بر مدیریت توسعه شهر تهران با استفاده از مدل تاپسیس بر اساس امتیاز کارشناسان رتبهبندی شده است. با بررسی این معیارها سناریوهای ممکن، محتمل و مطلوب تدوینشده است. نتایج یافتههای پژوهش نشان میدهد از معیارهای مورد ارزیابیشده، تأکید بر ساختار غیر متمرکز و یکپارچه مدیریتی با کسب امتیاز (0.967) جایگاه اول را به خود اختصاص داده است. بر اساس روش آیندهپژوهی در مدیریت توسعه شهر تهران، سه سناریو تدوین شد. سناریو اول: تغییر در معیارهای ساختاری مدیریت شهر تهران (رویکرد یکپارچه در برنامهریزی و مدیریت شهری) است. سناریو دوم: تغییر در معیارهای کارکردی مدیریت شهر تهران است. سناریو سوم: حکمرانی بهمثابه مردمسالاری دیجیتال است. با توجه به بررسی سناریوها مدل پیشنهادی ارائه شد. تأکید این مدل استفاده از مشارکت بخش عمومی و بخش مردمی در کنار بخش دولتی است.
کلید واژگان: آیندهپژوهی، مدیریت توسعه شهری، شهرداری تهران.
مقدمه
امروزه شهرها بهعنوان یک سازمان اجتماعی برای مقابله با مسائل و مشکلات عدیده ناشی از تحولات شتابان و پردامنه درونی و بیرونی، که خود متأثر از پدیدههایی همچون رشد مدرنیته، جهانیشدن، گسترش ارتباطات و رسانهها میباشد، نیازمند مدیریت کارآمد و پویایی هستند که توان تنظیم و کنترل سازمان خود، در چنین محیطی را داشته باشد و ازآنجاییکه سرعت این تحولات در همه شهرها یکسان نبوده و همه شهرها به یکسان در معرض آن قرار ندارند و اینکه هر شهری بهتناسب کارکردهای خود در عرصه ملی و جهانی و پیشینه تمدنی و تاریخی از هویت مستقلی نیز برخوردار است، لذا الگوی یکسان ملی برای اداره شهرها و تجویز سیاستهای شهری از بالا به پایین بدون مشارکت عاملان شهرها کارساز نبوده و قادر نخواهد بود، چالشهای فراروی مدیریت شهرها را مرتفع نماید. كارايي مديریت شهري مستلزم فراهم شدن عوامل زمينهاي از قبيل ثبات سياسي، انسجام و يكپارچگي اجتماعي، رونق اقتصادي و نيز عوامل ديگري از قبيل مهارتها و انگيزههاي سياستمداران و افراد استفادهکننده از اين سياستها میباشد. چراکه هدف كلي سيستم مديريت شهري تأمين و ايجاد زمينه و محيط مناسب براي زندگي راحت، امن و كارآمد شهروندان بهتناسب ويژگيهاي اجتماعي و اقتصادي است(شیعه، 1382).
تحقق اهداف فوق مستلزم اين است كه نظام مديريت شهري، مسئول اداره و هدايت تمام فضاي جغرافيايي و عملكردهاي شهري باشد و به اين لحاظ بايد تمام عناصر و سازمانهاي ذيربط و تمام محدوده شهر را تحت نظارت داشته باشد. ازاینرو شهر بهعنوان کلیتی یکپارچه و بههمپیوسته به سازمانی متشکل و مقتدر با مدیریتی یکپارچه و کارآمد نیازمند است . با توجه به مطالعات انجامشده و نظر بسیاری از صاحبنظران حوزه مطالعات شهری در ایران، نظام مدیریت شهری در ایران با دو مشکل ساختاری و کارکردی مواجه است: در بعد کارکردی ، عدم توفیق مدیریت شهری و شهرداریها در اداره مطلوب شهرها و درنتیجه پایین بودن کیفیت ارائه خدمات شهری، آلودگی محیط شهری، ترافیک و سطح پایین قابلیت زندگی ازجمله مهمترین مسائل، مشکلات و چالشهای مدیریت شهری محسوب میشوند.
در بعد ساختاری، آنچه بهوضوح مشاهده میشود و پژوهشهای متعددی بر آن مهر تأیید زدهاند، (صبوری، ١٣٨٧، ایمانی جاجرمی ١٣٨٣، اسدی ١٣٨٣، کاظمیان 1385، برکپور، مهدی زاده، اطهاری 1386 ) این است که «باوجود اهميت شهرداريها در تأمين خدمات شهري مسائلي چون كمبود يا فقدان منابع درآمدي پايدار، نظام اداري و فني ناكارآمد، وابستگي به دولت، اين نهاد را از ايفاي مطلوب وظايف خود بازداشته و آنها را با مشكلات زيادي مواجه ساخته است.» همچنین نامشخص بودن جایگاه مدیریت شهری و محلی در نظام مدیریت کلانشهرها چون تهران و ضعف قدرت و اقتدار این سطح از مدیریت در مقایسه با سطوح دیگر مدیریتی ازجمله این مشکلات است. در وضعیت موجود نظام مدیریت شهری ایران دچار تفرق و تعدد مراکز تصمیمگیری و اجراست و علیرغم اینکه در سطح محلی سازمانهایی چون شهرداریها و شوراهای شهر از مهمترین و مؤثرترین نهادها میباشند اما این نهادها از استقلال کافی و لازم برخوردار نیستند و اداره امور شهرها چه به لحاظ سیاستگذاری و چه به لحاظ اجرا توسط سازمانها و نهادهای متعددی نظارت، هدایت و کنترل میشوند(کاظمیان، 1390).
به عبارت بهتر میتوان گفت که ساختار مدیریت تهران، متفرق، ناهماهنگ و چندپاره است که اجزاء و عناصر آن بهصورت بخشهای مجزا عمل مینمایند. در بین عناصر و بخشهای مؤثر در مدیریت شهرهای ایران چون تهران ، تنها بخشی از آن را شوراهای اسلامی شهر و شهرداریها تشکیل میدهند؛ اما بخش مهمی نیز در اختیار وزارتخانهها و سازمانهای دیگر دولتی است که بدون رویکرد، برنامه و خطمشی سازگار و همسو باهم عمل مینمایند. درنتیجه مدیریت شهری از یکپارچگی و انسجام لازم در برنامهریزی و اداره امور شهر برخوردار نیست. در غياب يک نظام مشارکت جويانه مردمسالارانه مبتني بر حکمروايي مقتدر، کلانشهر تهران مملو از کنشگران و بازيگران متعدد به شهري استراتژيک، پر وسعت و پرجمعيت و درعینحال با چالشهای درهمتنیده و تخلف برانگيزي چون خزش بیبرنامه فعاليت و سکونت، تخريب و تهديد منابع طبيعي و محیطزیست در حوزه کلانشهری تبدیلشده است. تعدد، تکثر روزافزون و در هم تنيدگي نا مؤثر افقي و عمودي حوزههای سیاستگذاری، برنامهریزی، اجرا و پايش طرحهای توسعه و گاه تضاد منافع در ميان اضلاع متعدد قدرت همچون حاکميت، دولت استانداري، فرمانداریها و بخشداریها و ادارات کل،( بخش خصوصي، بخش عمومي )شهرداري تهران و مناطق تابعه و نيز شهرداریهای ديگر شهرهاي منطقه کلانشهری تهران، در غياب یکچشم انداز مشارکت جويانه ميان نهادها، سازمانها و بازيگران مؤثر در برنامهریزی، مديريت و سیاستگذاری بهمثابه چتر وفاق سياستي- برنامهای در منطقه، در بسياري از موارد به منشأ بروز برخي مشکلات و نارساییها در ارائه خدمات و انجام وظايف در محدوده بدل شده و بعد دمکراتيک و مشارکت جويانه رهبري سرزميني در کلانشهر تهران را براي تحقق يک نظام حکمروايي خوب و فراگير با چالش موجه ساخته است(برک پور، 1389).
ازجمله وظایف اصلی مدیریت شهري اخذ تصمیماتی در زمان حال است که فعالیتهای آینده را به سمتی هدایت کند که درنهایت به شکلگیری شهرهایی با اقتصاد پویا، فرهنگ متحرك و اجتماع منسجم منجر شود؛ شهرهایی پاك، سبز و امن که همه شهروندان میتوانند در آنها زندگی شاد و اثربخشی داشته باشند. علاوه بر این امکان مشارکت شهروندان و جامعه مدنی وجود داشته باشد. با توجه به شرایط حاضر مدیریت شهر تهران، فرآیندهایی مانند جهانیشدن و گرایش به حکمرانی مطلوب ازجمله مؤلفههایی هستند که لزوم تغییر در فرآیند و ساختار مدیریت شهرها را اجتنابناپذیر کردهاند. امروزه تأثیر این فرآیندها تا مرحلهای بوده است که پیگیري رویکردهاي انعطافپذیر، مردمسالارانه و مشارکتی در اداره امور عمومی را به موضوعی الزامی تبدیل کرده است. این به آن معنی است که ساختارها و فرآیندهاي سلسله مراتبی مدیریت که از آن بهعنوان "رویکرد سنتی" یاد میشود، ظرفیت لازم براي سازماندهی و بهرهبرداری مطلوب از فضاهاي اجتماعی و ظرفیتهای محلی را ندارند و لازم است تا از ساختاري غیرمتمرکز و فرایندي دموکراتیک، مدنی و مشارکتی در اداره امور عمومی استفاده شود.
تصاویر آینده براي بقاي جوامع بشري حیاتی هستند؛ پولاك معتقد است که تصاویر آینده بازتابگر و پیشآگاهی دهنده آینده جوامع هستند؛ در حقیقت"جوامع به دنبال تصاویر خود میروند. او در بررسیهای خود به این نتیجه رسیده است که صعود و سقوط تصاویر آینده، مقدم و یا مصادف با صعود و سقوط فرهنگها بوده است طبق نظر پولاك: تا زمانی که جامعه از تصاویر شکوفا و مثبت برخوردار است، فرهنگ پویا و شکوفا خواهد بود و هنگامیکه تصویر جامعه، سرزندگی و حیات خود را از دست بدهد و شروع به زوال کند، بقاي فرهنگ دیري نمیپاید. تصویرسازي از آینده شهر بدون تفکر درباره نحوه اداره، مدیریت و یا حکمرانی آن امکانپذیر نیست. بر این اساس حکمرانی شهري و تصویرسازي از آینده حکمرانی شهر یکی از مهمترین موضوعاتی است که میبایست به هنگام تفکر درباره آینده شهر به آن پرداخته شود. با تحلیل شرایط شهر تهران ملاحظه میشود که امروز، ویژگیهایی چون تمرکزگرایی، برونزا بودن برنامهها و طرحهای شهري موجب شده که اداره شهرها از مدیریت یکپارچه و سیستمی فاصله بگیرند و از، دیدگاهها و نگرشهای از بالا به پایین آسیب ببینند(خزایی و محمودزاده،1393: 1).
بنابراین با تحلیل بسترهای آیندهپژوهی مدیریت شهر تهران، جنبههای گوناگون و ضوابط و روشهای نظارت و مداخله مدیریت شهری در شهرداریها و همچنین لزوم آیندهپژوهی در شهر، پیوستگی میان آینده و مدیریت شهری جستجو شده میشود. ازاینرو پاسخ به این پرسش که در توسعه مدیریت شهر تهران چگونه میتوان با اتکاء به آینده نامعلوم راهکار ارائه نمود، پژوهشگر تلاش دارد توسعه مدیریت شهری شهرداري تهران را با رویکردی آیندهپژوهانه تبيين نماید.
مباحث نظری
از زمان پيدايش سکونتگاههای شهري ادارهکنندگان شهرها همواره كوشيدهاند شهر را بهگونهای اداره نمايند كه شهروندان بتوانند در پناه، آرامش و رفاه در آسايش زندگي كنند. چراکه در زمان پيدايش، شهر همچون حصاري بوده است بر مردمي كه در آن زندگي كردهاند، و از منظر بسياري شهر منبع آسايش بوده است. شايد به همين خاطر انديشمندان همواره بر آن بودهاند از شهري سخن بگويند كه شهروندان بتوانند در آن از تمام مظاهر صلح، آرامش و رفاه بهرهجویند. «مدينه فاضله» افلاطون و «دولت – شهر» ارسطو دليلي بر اين مدعاست. اين تعابير دربردارنده مضامين و مفاهيم مهم در عرصه مديريت شهري هستند.لذا جهت درك و شناخت صحيح، اهداف، وظايف و ويژگيهاي مديريت شهري، پرداختن به معنا و مفهوم پديده مديريت شهري هر چه بيشتر ما را در جهت شناخت نوشاخه مديريت شهري ياري ميرساند.بر اين اساس اگر شهر بستر فعاليت اجتماع انساني در نظر گرفته شود «هر فعاليت اجتماعي كه در اين بستر صورت ميگيرد بدون وجود مديريت سازمانیافته كه اهداف و ابزارهاي رسيدن به آنها را مشخص ميكند و فعاليتها را هماهنگ سازد، از هم ميپاشد و به بينظمي ميگرايد. شهر نيز كه پيچيدهترين و متنوعترين جلوههاي زندگي بشري را در خود دارد بدون وجود نظام مديريت شهري، كه ضمن انجام برنامهريزيهاي لازم براي رشد و توسعه آينده شهر، به مقابله با مسائل و مشكلات كنوني آن ميپردازد، بيسامان ميگردد مديريت شهري بهعنوان چهارچوب سازماني اداره و توسعه شهر، به سياستها، برنامهها طرحها و عملياتي مربوط ميشود كه در پي اطمينان از تطابق رشد جمعيت با دسترسي به خدمات و زيربناها، مسكن و اشتغال ميباشد. (صادق پور و محمدیان، 1398).
به دليل عدم وجود مدیریت یکپارچۀ شهری و هماهنگی در فعالیتهای اجرایی بین نهادها و ارگانهای ذیربط، سردرگمی، دوبارهکاری و اسراف در سرمایههای ملی ایجادشده است. برخي اوقات چندین نهاد بدون هماهنگی قبلی، اغلب اعمال موازی انجام میدهند که در صورت ایجاد ارتباط و هماهنگی بین آنها، بخش عمدۀ معضلات قابلحل هستند. به نظر میرسد براي حل معضلات و رفع کاستیهای فراوان شهرها، چارهای جز روی آوردن به مدیریت یکپارچۀ شهری وجود ندارد. مدیریت یکپارچۀ شهری به معنای کنار گذاشتن نهادها و سازمانهای تخصصی نیست و بر کار کارشناسی تأکید میکند. ایجاد هماهنگی بین سازمانهای مختلف و نهادهای گوناگون موجب میشود که برنامهها با بالاترین کیفیت و در کمترین زمان ممکن و کمترین هزینه، عملیاتی شوند(کمانرودی، 1400).
واژه یکپارچگی را به معنای انسجام فضایی هم معنی میکنند. واژۀ انسجام به معنای روان بودن، روانشده است. این واژه را جزء چیزی شدن و کل چیزی را معین کردن تعریف کردهاند. همچنین، این واژه بهطور معمول مترادف واژههای یکپارچگی و تمامیت و پیوستگی و وحدت قرار میگیرد. یکپارچگی به معنی ادغام شدن در یک کل و مشارکت در واحدی بزرگتر و یکیشدن با چیز دیگر است. بهطورکلی از مفهوم یکپارچگی این نکات را میتوان دریافت: نخست آنکه مفهوم یکپارچگی یا انسجام با مفاهیم وحدت و کلیت رابطه نزدیکی دارد و گاهی مترادف با آنها نیز به کار میرود و دوم اینکه این وجود یکپارچگی یا انسجام مشروط به وجود اجزای متعدد و رابطه متقابل میان اجزا است؛ بهگونهای که بتوان از ادغام و پیوستن آنها به یکدیگر در غالب یک کل سخن گفت (sueKidd,2007: 164-167).
مدیریت شهرى یکپارچه و هماهنگ به مرکزیت، شهردارى و نهادهاى ذیربط (اعم از دولتى و عمومى) تحت نظارت و سیاستگذاری محلى شوراى شهر، الگوى عمومى موردنظر در تدوین وظایف شهرداریها است. بدون این وحدت و هماهنگى بین سازمانى، کارآیى و اثربخشى مجموعه اقدامات و منابع صرف شده براى اداره امور شهر و توسعه آن بهشدت مورد سؤال و تشکیک است. در همین چارچوب، جامعیت فضایى و عملکردى شهردارى و مدیریت شهرى در هدایت و کنترل تمام فضاى شهر و همه ابعاد حیات شهری ضرورتی اصولى است (کاظمیان و میرعابدینی ، 1390). رویکرد یکپارچه همچنین برای ارجاع به افزایش ارتباطات بین سطوح حکومتی، یا برای ارتباط ذینفعان متعدد در ترغیب یک چهارچوب یا استراتژی توافق شده نیز به کار رود. در این مباحث تأکید اصلی اغلب روی حکومت کلنگر و یکپارچه است. بهویژه این مباحث ممکن است بهعنوان تأکیدی بر یک کاسه شدن و متحدشدن در یک سطح حکومتی مادون ملّی- حکومتهای منطقهای، محلی یا شهرک و واحدهای همسایگی باشد (Healey, 2006: 64-65).
سرعت روزافزون تغییرات در دهه آغازين قرن بيست و يکم، منجر به پيدايش عصري به نام عدم قطعيت شده و محيطي سرشار از فرصت و تهديد را پيش روي سیستمهای پيچيده کنوني قرارداده است. در اين محيط بیثبات و بهسرعت در حال تغير، ابزارهاي سنتي مديريت ازجمله برونیابی روند گذشته، پیشبینی و آیندهنگری صرف براي بازههای میانمدت و بلندمدت پاسخگو نخواهد بود(گودوین و رایت ، 2001).
بن مارتین و جان آیروین یکی از پرطرفدارترین تعاریف آیندهپژوهی را پیشنهاد کردهاند: (آیندهپژوهی فرآیندی است پیچیده بهسوی کوششی روش مند، بهمنظور توجه درونی به آینده بلندمدت علم فناوری، اقتصاد و جامعه، باهدف شناسایی سطوح تحقیق راهبردی احتمالی فناوریهای عام نوظهور، به سمت بزرگترین منافع اقتصادی و اجتماعی امروزه آیندهپژوهی بهعنوان یک ابزار برای بردن نوآوری و هشدار اولیه درباره تهدیدهای بالقوه، رویکردی مشارکتی برای ایجاد شناخت و بینشهای مشترک بلندمدت و جهتگیری سازمانی آینده و چالشهای اجتماعی را پوشش میدهد. واقعیت این است که نبود آیندهپژوهی در نظام توسعه شهری، از عوامل عمده ضعف برنامهریزی شهری بهحساب میآید. روشهای شناخت و ساخت آینده نیازمند کنش یا پدیدههای اجتماعی و سپس طی مسیر برنامهریزی است. سطح تحلیل شهر بهمثابه بستر کنش اجتماعی، یکی از مهمترین مؤلفهای آیندهپژوهی است که باید در چهارچوب برنامههای شهر نمود یابد(magurk,2015: 701).
همچنین تجارب عيني آینده پژوهی و سناریو نگاری در جهان نشان میدهد که در چين و اروپا از رویکرد اکتشافی و هنجاری استفاده میشود. مقیاس و مفهوم شهر در سطوح کلان است. مقیاس زمانی 10 سال، 20 سال، 30 سال، 40 سال و بیشتر است. هدف اصلی آینده پژوهی در شهرهای اروپا و چین، چشمانداز يکپارچه اقتصادي، اجتماعي، سياسي، محيطي و فنآوری آينده و ظرفیتسازی و ايجاد شيوههاي نوين تصمیمگیری است.
اين پژوهش در پي کنکاش در زمينه وجوه مشترک آیندهپژوهی و مدیریت شهری است تا از اين طريق الگوي آیندهپژوهی مدیریت شهری براي کلانشهر تهران را تبيين نمايد و با ترسيم سناريوهاي پيش روي حکمروايي کلانشهر تهران، زمينه ارتقاي هوشمندي سيستم تصمیمگیری را براي دستيابي حکمروایی خوب بلندمدت فراهم کند. آیندهپژوهی گرچه امروزه بهعنوان يک علم در مجامع علمي مورد توجه غالب رشتهها و خصوصاً علوم انساني و اجتماعي هست، اما از منظر برنامهریزی میتواند يک چرخش نظري در رويکردهاي سنتي برنامهریزی يا يک پارادایم نوين محسوب شود.
بر اساس بررسی دیدگاههای متفاوت، دیدگاه منتخب پژوهش حاضر مدیریت مطلوب شهری است. به این معنی که، مدیریت شهري فرآيندي است که بر اساس کنش متقابل ميان سازمانها و نهادهاي رسمي اداره شهر ازیکطرف، و نهادهاي غيررسمي جامعه مدني يا عرصه عمومي از طرف ديگر شکل ميگيرد. مشارکت نهادهاي غیررسمی و تقويت عرصه عمومي در اداره شهر ميتواند به سازگاري منافع گوناگون و درنتیجه به پايداري توسعه شهري منجر شود.
جدول(2). ابعاد و شاخصهای مدیریت توسعه شهر تهران با تأکید بر آیندهپژوهی
ابعاد | اصول | شاخصها |
---|---|---|
ساختاری
| تمرکززدایی | تأکید بر ساختار غیر متمرکز و یکپارچه مدیریتی |
مشارکت | همگرایی و همکاری برونسازمانی فیمابین شهرداری و سایر سازمانها در اجرای تصمیمات شهری | |
قانونگرایی | -تأثیرات سیاستگذاریهای کلان برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی بر شهرداری -همسو کردن برنامههای حکومتی با برنامهها و تصمیمگیریهای شهری - تعیین و تصویب منابع جدید درآمدی برای شهرداری | |
شفافیت و پاسخگویی
| شفافیت بیشتر در عملکردهای بخش دولتی | |
کارکردی
| کارایی و اثربخشی | -برگزاری دورههای آموزشی جهت افزایش توان نیروی انسانی -استفاده روزافزون از فنآوریهای نوین اطلاعاتی (خدمات اینترنتی ، مکانیزم های مستمر پاسخگویی) بر اساس نیازها و مطالبات شهروندان ، بخش خصوصی و نهادهای مدنی |
اجماع محوری | -واگذاری وظایف و اختیارات بیشتر در حوزه برنامهریزی و تصمیمگیری و سیاستگذاری به مدیران محلی، جامعه مدنی و شهروندان -آگاهی شهروندان نسبت به وظایف فردی و حفظ و رعایت حقوق شهروندی | |
مسئولیتپذیری
| -افزایش سطح مسئولیتپذیری در ساختار اداری و تشکیلاتی -افزایش توان مسئولیتپذیری نیروی انسانی با تفکیک دقیقتر وظایف | |
عدالت وانصاف | مشارکت بخش خصوصی ، مدنی و شهروندان در برنامهریزیهای مدیریت شهری |
منبع: یافته های نگارنده، 1400
روش تحقیق
پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر ماهیت تبیینی و ازنظر روش کیفی- کمی است. استراتژی پژوهش قیاسی است به این معنی که نقطه شروع آن قاعده مشاهدهشدهای است که نیازمند تبیین است. نظریه موقتی و آزمایشی پذیرفته یا برساخته میشود، سپس نظریه استنتاج میشود و سپس فرضیه با گردآوری دادههای مناسب آزمون میشوند. علاوه بر این، ارائه سناریوهای پیشنهادی مدیریت شهر تهران در زمان بحرانهای طبیعی در چارچوب نظریههای منتخب پژوهش و نتایج بهدستآمده از تحلیل یافتهها نیز مورد توجه و تأکید پژوهش حاضر بوده است.
بر اساس اهداف و مسأله پژوهش، سوألات مصاحبه با کارشناسان از قبل طراحی شده است. جامعهی آماری پژوهش را 80 نفر از کارشناسان، خبرگان و مسئولین دستگاههای دولتی مدیریت شهر تهران تشکیل داده است و تکنیکی که در این راستا استفادهشده تکنیک دلفی است. روش نمونهگیری مورد استفاده در پژوهش حاضر احتمالی و از نوع طبقهای بوده است. به این ترتیب، جمعیت کارشناسان ، به زیر جمعیتهای واحد تقسیم میشود. وقتیکه طبقات معلوم شدند، یک نمونه از هر طبقه استخراج میشود. به این معنا که در میان سازمانهای مدیریت شهر تهران بهعنوان طبقه اول انتخاب شدند. پسازآن از هر طبقه تعدادی از کارشناسان و خبرگان به روش تصادفی ساده انتخابشده است. همچنین برای حجم نمونه چون تعداد پاسخدهندگان کمتر از 384 نفر است از روش حجم نمونه مورگان استفادهشده است.
برای آیندهپژوهی مدیریت شهر تهران و بررسی پیشرانهای مورد نظر، معیارهای تأثیرگذار بر مدیریت توسعه شهر تهران با استفاده از مدل تصمیمگیری چند معیارهِ تاپسیس بر اساس امتیاز کارشناسان رتبهبندی شده است. با بررسی این معیارها در مرحله بعد سناریوهای ممکن، محتمل و مطلوب تدوینشده است.
در روش تاپسيس، ماتريس که داراي گزينه و معيار میباشد، مورد ارزيابي قرار میگیرد. در اين الگوريتم، فرض بر اين است که مطلوبيت هر شاخص به طور يکنواخت افزايشي يا کاهشي است. بدان صورت که بهترين ارزش موجود از يک شاخص نشاندهنده ایدهآل مثبت بوده و بدترين ارزش موجود از آن مشخصکننده ایدهآل منفي است. علاوه بر این شاخصها مستقل از هم هستند. در ضمن فاصله يک گزينه از ایدهآل مثبت يا منفي ممکن است به صورت اقليدسي از توان دوم و يا بهصورت مجموع قدر مطلق فواصل خطي (معروف به فواصل بلوکي) محاسبه شود که اين امر به تبادل و جايگزيني در بين شاخصها بستگي دارد (Willis & Hepu,2005:526). در تکنیک تاپسیس در گام اول ماتریس دادهها تشکیل میشود. در گام دوم دادهها استاندارد میشوند و در گام سوم به دادههای استانداردشده وزن داده میشود. در گام چهارم فاصله هر معیار از ایده آل مثبت و منفی تعیین میشود و درنهایت معیارها رتبهبندی میشوند. بعد از محاسبه وزن شاخصها، اعداد نرمالیزه شده را در وزن هر یک از شاخصها ضرب شده و ماتریس استاندارد دادهها ایجاد خواهد شد.
W = {
تعیین راه حل ایدهآل و ایدهآل منفی:
در این مرحله با استفاده از دادههای ماتریس استاندارد، بالاترین عملکرد (A+) و پایینترین عملکرد (A-) هر شاخص از رابطههای زیر محاسبه میگردد:
A+ = {(Max Vij|j ، (Min Vij-| |i={1، 2، 3، …، m})} ، J ={1، 2، 3، . . . ، n)
A- = {(Min Vij|j ، (Max Vij-| |i={1، 2، 3، …، m})} ، J- ={1، 2، 3، . . . ، n)
محاسبه اندازه فاصله هر گزینه از ایدهآل و ایدهآل منفی:
در این مرحله اقدام به تعیین معیار فاصلهای برای آلترناتیوهای حداکثر و حداقل میشود، که فرمول محاسبه آن به شرح زیر میباشد:
di+ = 2
di- = 2
بر اساس فرمول بالا اقدام به تعیین فاصلی نسبی تا برترین معیار میشود سپس بر اساس آن انواع معیارها ازلحاظ حداکثر و حداقل رتبهبندی میشود.
سناریونویسی در آیندهپژوهی یعنی، داستانی که رویدادهای آینده را با استفاده از روابط منطقی به رویدادهای امروز پیوند میدهد و در سراسر این داستان تصمیمها و رویدادها و پیامدهای مهم آنها به تصویر کشیده میشود. در اصل سناریو توصیفی است معقول و منطقی ازآنچه ممکن است اتفاق بیفتد و نشان میدهد که رویدادها و تصمیمهای امروز چگونه آینده ما را رقم خواهند زد. سناریوها روندها و رویدادها را آنگونه که میتوانند شکل بگیرند توصیف میکند (ناظمی و قدیری، 1396).
منطقه مورد مطالعه
شهر تهران در دامنه جنوبي کوههای البرز و حاشيه شمالي كوير مركزي ايران در دشتي نسبتاً هموار واقعشده كه شيب آن از شمال به جنوب است و بهوسیله دو رود اصلي كرج در غرب و جاجرود در شرق همراه با رودهاي فصلي جعفرآباد يا دربند، دارآباد (شاهآباد)، دركه و كن كه همگي از شمال به جنوب جريان دارند مشروب میگردد. مقر اصلي تهران در پاي کوههای البرز و در ميان دو رودخانه بزرگ ناحيه يعني كرج و جاجرود در محلي كه اين دو به دشت راه میگشایند جاي گرفته است. ازنظر مختصات جغرافیایی در محدوده ۵۱ درجه و ۱۷ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۳ دقیقه طول خاوری و ۳۵ درجه و ۳۶ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۴9 دقیقه عرض جغرافیایی شمالی قرارگرفته است. ارتفاع نقاط مختلف شهر تهران بسیار متفاوت است و از شمال به جنوب کاهش مییابد. چنانکه ارتفاع شهر در میدان تجریش 1300 متر و در میدان راهآهن 110 متر است، یعنی به ازای هر کیلومتر مساحت، 5/13 متر اختلاف ارتفاع وجود دارد (ساسان پور،168:1393)
شکل (1). موقعیت منطقه مورد مطالعه
منبع: ساسان پور،168:1393
ساختار حكمروايي کلانشهر تهران
نهادها و کنشگران مؤثر بر مديريت منطقه کلانشهری تهران با توجه به حيطه مسئوليت، اهداف و ماهيت آنها، به پنج دسته نهادهاي حکومتي-دولتي، نهادهاي حکومتي-عمومي، نهادهاي غیردولتی، نهادهاي خصوصي و نهادهاي بینالمللی قابلتقسیم هستند. نهادهاي حکومتي-دولتي اشاره به نهادهايي دارد که وظيفه اعمال حاکميت در کشور در پهنههای مختلف در عرصه سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا بر عهدهدارند. اين نهادها سه قوه مجريه، مقننه و قضائيه را شامل میشود. نهادهاي حکومتي-عمومي، نهادهايي را در برمیگیرند که حيطه قدرت آنها محدود به قلمرو مشخصي از پهنه سرزمين است و عناصري از آنها بر اساس رويه دمکراتيک انتخاب میشوند. براي نمونه شهرداریها در کشور ايران از زمره سازمانهای حکومتي-عمومي محسوب میشوند. آنها حکومتي هستند زيرا در مورد تعدادي از وظايف خود اعمال قدرت بر شهروندان میکنند و عمومیاند زيرا وظيفه تأمین خدمات و رفاه همگاني ساکنان يک قلمرو جغرافيايي مشخص است. نهادهاي غیردولتی، سازمانها و تشکلهایی را شامل میشوند که بدون دخالت کنشگران دولتي برخي از اهداف عمومي مانند تأمین رفاه، تأثیر بر سیاستگذاری يا ارائه خدمات غیرانتفاعی را دنبال میکنند. بهطورمعمول کار کردن در اين سازمانها داوطلبانه و بدون دريافت دستمزد صورت میگیرد. نهادهاي بخش خصوصي، سازمانهایی هستند که بر اساس قوانين مقررات مربوط به کسبوکار مانند قانون تجارت شکلگرفته و هدف اصلي آنها کسب سود است. آنها به دودسته اصلي توليدي و خدماتي تقسيم میشوند. نهادهاي بینالمللی سازمانهایی هستند که بر اساس توافقات ميان دولت يک کشور با دولت يا دولتهای کشورهاي ديگر يا سازمانهای بینالمللی مانند" سازمان ملل متحد" در خاک يک کشور فعاليت دارند(صیامی و وکیلی، 1394).
یافتههای تحقیق
در این مرحله از پژوهش 13 گویه استخراجشده از چارچوب نظری و تحلیل اسناد مدیریت شهر تهران با تأکید بر آیندهپژوهی بعد از کسب امتیازها توسط پاسخدهندگان از طریق مدل تاپسیس محاسبهشدهاند. در مرحله اول ماتریس دادهها- امتیازدهی به شاخصها که از مبانی نظری پژوهش و یافتههای توصیفی بهدستآمده، تشکیل میشود. در مرحله دوم به استاندارد کردن دادهها، در مرحله سوم به ماتریس بی مقیاس موزون، در مرحله چهارم به ایده آلهای مثبت و منفی برای هر شاخص، در مرحله پنجم به دست آوردن میزان فاصله هر گزینه از ایده آل مثبت و منفی و در مرحله ششم به میزان نزدیکی نسبی هر معیار با راهحل ایده آل پرداختهشده است.
جدو(2). فاصله مکانی شاخصهای مدیریت شهر تهران با تأکید بر آیندهپژوهی با راهحلهای ایده آل و غیر ایده آل
Di+ | Di- | CLi | رتبه | معیارها | ردیف |
---|---|---|---|---|---|
0.025 | 0.007 | 0.220 | 13 | تأثیرات سیاستگذاریهای کلان برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی بر شهرداری | 1 |
0.018 | 0.007 | 0.232 | 12 | افزایش توان مسئولیتپذیری نیروی انسانی با تفکیک دقیقتر وظایف | 2 |
0.023 | 0.014 | 0.426 | 6 | استفاده روزافزون از فنآوریهای نوین اطلاعاتی (خدمات اینترنتی ، مکانیزم های مستمر پاسخگویی) بر اساس نیازها و مطالبات شهروندان ، بخش خصوصی و نهادهای مدنی | 3 |
0.019 | 0.010 | 0.314 | 11 | برگزاری دورههای آموزشی جهت افزایش توان نیروی انسانی | 4 |
0.020 | 0.013 | 0.418 | 7 | تعیین و تصویب منابع جدید درآمدی برای شهرداری | 5 |
0.018 | 0.013 | 0.389 | 10 | شفافیت بیشتر در عملکردهای بخش دولتی | 6 |
0.018 | 0.014 | 0.433 | 5 | همگرایی و همکاری برونسازمانی فیمابین شهرداری و سایر سازمانها در اجرای تصمیمات شهری | 7 |
0.001 | 0.015 | 0.445 | 4 | مشارکت بخش خصوصی ، مدنی و شهروندان در برنامهریزیهای مدیریت شهری | 8 |
0.003 | 0.030 | 0.967 | 1 | تأکید بر ساختار غیرمتمرکز و یکپارچه مدیریتی | 9 |
0.016 | 0.028 | 0.914 | 2 | همسو کردن برنامههای حکومتی با برنامهها و تصمیمگیریهای شهری | 10 |
0.020 | 0.016 | 0.487 | 3 | واگذاری وظایف و اختیارات بیشتر در حوزه برنامهریزی و تصمیمگیری و سیاستگذاری به مدیران محلی، جامعه مدنی و شهروندان | 11 |
0.019 | 0.014 | 0.417 | 9 | آگاهی شهروندان نسبت به وظایف فردی و حفظ و رعایت حقوق شهروندی | 12 |
0.028 | 0.013 | 0.417 | 8 | افزایش سطح مسئولیتپذیری در ساختار اداری و تشکیلاتی | 13 |
منبع: یافته های نگارنده، 1400
یافتههای حاصل از جدول شماره(3) نشان میدهد که از معیارهای مورد ارزیابیشده تأکید بر ساختار غیرمتمرکز و یکپارچه مدیریتی با کسب امتیاز (0.967) جایگاه اول را به خود اختصاص داده است و در جایگاه دوم همسو کردن برنامههای حکومتی با برنامهها و تصمیمگیریهای شهری با امتیاز (0.914) قرار دارد. واگذاری وظایف و اختیارات بیشتر در حوزه برنامهریزی و تصمیمگیری و سیاستگذاری به مدیران محلی، جامعه مدنی و شهروندان با (0.487) توانسته است رتبه سوم را به خود اختصاص دهد. سایر معیارها به دلیل کسب رتبه کمتر در اولویتهای پایینهای تری قرارگرفتهاند.
سناریوهای تدوینشده در ارتباط با آیندهپژوهی مدیریت توسعه شهر تهران
سناریو اول: تغییر در معیارهای ساختاری مدیریت شهر تهران (رویکرد یکپارچه در برنامهریزی و مدیریت شهری)
ازآنجاکه عمليات شهري دربرگيرنده تعداد زيادي از عناصر مرتبط با یکدیگر در سطوح مختلف تصمیمگیری است، رویکرد سامانهای در مديريت شهر تهران براي ایجاد هماهنگي میان تلاشها در سطوح مختلف، یک ضرورت انکارناپذیر است . یکپارچگی مفهومی است در مقابل تفرق و تعدد، که این تفرق و تعدد میتواند در جنبههای مختلف کارکردی، سیاسی، برنامهای و غیره اتفاق بیفتد و برای جلوگیری از نتایج سوء این تفرق، باید هماهنگی برقرار گردد. به نظر میرسد، مدیریت مجموعۀ شهری تهران، نهتنها ازنظر وظایف مدیریتی دچار تفرق و چندپارگی است، بلکه مشکل اساسیتر آن، تفرق در روابط میان نهادهای اثرگذار بر مدیریت شهری (تفرق کارکردی) است که موجب ناهماهنگیها و عدم توفیق مدیریت شهر است.
طبق بررسیها انجامیافته دو نوع تفرق عمده 1) تفرق در ابعاد مختلف شهر و زندگی شهری و 2 ) تفرق در نظام برنامهریزی و مدیریت آن وجود دارد. هر دو نوع تفرق، چه در شهر و چه در نظام برنامهریزی و مدیریت، اگرچه اغلب و در ابعاد متفاوت وجود دارند نامطلوب قلمداد شده و تلاشهای زیادی برای کاهش آن از سوی حوزهها و رشتههای مختلف شهری صورت گرفته است. بررسیها نشان میدهد که تفرق اجتماعی، تفرق کارکردی، تفرق کالبدی ازجمله انواع تفرقهای عمده موجود در شهر هستند. همچنین ازجمله انواع تفرقهای عمده در سیستم برنامهریزی و مدیریت شهری و منطقهای میتوان به تفرق نظری در برنامهریزی و مدیریت، تفرق کارکردی در گستره شهر، تفرق سیاستی و تفرق حکومتی-سیاسی در سطح مناطق کلانشهری اشاره کرد.
تأکید بر برنامهریزی و مدیریت فضایی یکپارچه و کلنگر، که این مفاهیم را در ارتباط مستقیم با وظایف حاکمیت قرار میدهد، از تحولات اخیر در عرصه حاکمیت جوامع نشأت میگیرد، که، حاکمیت چند سطحی و چندعاملی از خصیصهای اصلی آن است. در الگوی حاکمیت؛ سلسلهمراتب تصمیم سازی و تصمیمگیری ازیکطرف و وجود سطوح مختلف برنامهها و طرحهای توسعه و عمران از سوی دیگر، لزوم ایجاد هماهنگی میان سطوح مختلف مستلزم یک نظام مدیریتی همهجانبه و کارآمد است. الگوی حاکمیت و از آن طریق رویکرد راهبردی به موضوعات مختلفی میپردازد که نمیتواند فقط در چهارچوب یک حوزه مسئولیت مورد حلوفصل قرار گیرد. ضرورت ارتباط میان راهبردها و سیاستهای ملی،منطقهای و محلی ایجاب میکند که روابط نزدیکی میان ادارات و نهادهای مختلف برنامهریزی برقرار گردد و بهویژه در موضوعاتی مثل جمعیت، اقتصاد، حملونقل، ارتباطات، فراغت و غیره، هماهنگیهای لازم میان مناطق همسایه و نواحی همجوار، ازنظر اهداف برنامهریزی و آیندهنگری و روشهای اجرایی طرحها به عمل آید. دراینارتباط از دهه 70 به بعد در کشورهای پیشرفته غربی، گرایش به ایجاد یک نظام یکپارچه در برنامهریزی و مدیریت توسعه و عمران شهری و منطقهای و برنامهریزی میان بخشی رو به توسعه نهاده است.
سناریو دوم: تغییر در معیارهای کارکردی مدیریت شهر تهران (نیروهاي پیشران سناریو)
- اقتصاد: همانطور که گفته شد، مؤلفههای اقتصادي، مهمترین پیشرانهایی هستند که در این سناریو آینده تهران و حکمرانی آن را شکل میدهند. در این سناریو جهانیشدن و تجارت آزاد، نظم اقتصادي جهان را شکل میدهد؛ اهمیت و سرعت تحرك نیروي کار و سرمایه افزایش مییابد و رقابت براي جذب سرمایه و استعداد میان شهرهاي بزرگ شدت مییابد.
- جمعیت: علیرغم کاهش نرخ زادوولد، تداوم مهاجرت به تهران سبب میشود جمعیت تهران و شهرهاي اطراف همچنان افزایش یابد. کاهش بعد خانوار و افزایش جمعیت سالمندان ازجمله تغییرات جمتی مهم در این سناریو است.
- فناوري: تداوم نفوذ و اثربخشی فناوریهای نوین ، افزایش سرمایهگذاري در زیرساختهای فناوري و انطباق حکومت با تغییرات فناورانه؛ فناوري در کنترل انسان است.
- انرژي: افزایش مصرف انرژي، سهم بالاي سوختهای فسیلی در تأمین انرژي و رشد آهسته انرژیهای پاك و تجدید پذیر.
- فرهنگ و اجتماع: افزایش فردگرایی ، کمرنگ شدن ارزشهای سنتی و افزایش گرایش به ارزشهای مدرن، افزایش نابرابریهای اجتماعی و کاهش و سرمایه اجتماعی.
- محیطزیست: افزایش مشکلات زیستمحیطی بهواسطه تمرکز بر رشد اقتصادي و توان اندك جامعه مدنی و سازمانهای حامی محیطزیست در برابر قدرتهای اقتصادي.
- حکمرانی: کاهش دخالت دولت مرکزي در امور محلی، افزایش تأثیر قدرتهای اقتصادي در اداره شهر و توسعه همکاريهاي بخش خصوصی و عمومی، مشارکت و تأثیر اندك جامعه مدنی در اداره شهر.
مدل حکمرانی غالب براي اداره شهر، حکمرانی رشد است. حکومت محلی تعامل و همکاري ساختاریافتهای با بخش خصوصی دارد و تلاش میکند اقتصاد شهر را با بهرهگیری از ظرفیتهای بخش خصوصی و حضور در بازارهاي بینالمللی ارتقا دهد. طی سالیان اخیر، توسعه اقتصادي شهر به مهمترین هدف حکومت محلی تبدیلشده است، در این امتداد راهبردهاي متنوعی بهمنظور افزایش جذب سرمایه مورد توجه قرارگرفته است که ازجمله آنها میتوان به افزایش سرمایهگذاري بهمنظور توسعه زیرساختها و مهمتر از آن ارائه تصویر مثبت از شهر در بازارهاي جهانی نام برد؛ تهران امروز تبدیل به یک "برند تجاري" شده است. وابستگی حکومت محلی به منابع مالی قدرتهای اقتصادي براي توسعه و اداره شهر و تلاش براي جذب و حفظ سرمایه آنان براي شهر، عملاً به حاکمیت قدرتهای اقتصادي بر شهر و حکومت محلی منجر شده است.
سناریو سوم: حکمرانی بهمثابه مردمسالاری دیجیتال(نیروهاي پیشران سناریو)
- فناوري: فراگیري پیشرفتهای فناورانه و توسعه کاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات، مهمترین پیشران این سناریو است. در این سناریو تهران از فناوري و راهحلهای فناورانه بهمنظور پاسخگویی به مسائل و موضوعات سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی استفاده میکند.
- فرهنگ و اجتماع: گردش آزاد اطلاعات و افزایش کاربرد فناوریها ارتباطی موجب افزایش آگاهی شهروندان و مشارکت روزمره آنان در فرایندهاي سیاستگذاری و تصمیم سازي میشود.
- محیطزیست:. مصنوعی شدن محیطزیست و غلبه فناوري بر محیطهای طبیعی.
- اقتصاد:.رشد اقتصاد دانشبنیان با تأکید بر پایداري محیطزیست.
- جمعیت: کاهش جمعیت شهرنشین درنتیجه افزایش کاربرد فناوریهای ارتباطی.
- انرژي: جایگزینی سوختهای فسیلی توسط انرژیهای پاك و تجدید پذیر.
- حکمرانی: مردمسالاری مستقیم و مشارکتی از طریق توسعه کاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات و افزایش نقش ارائهدهندگان فناوري در اداره شهر.
تهران به یک شهر هوشمند تبدیلشده است که براي موضوعات حیاتی خود به دنبال راهحلهای پیشرفته فناورانه است. شهر به مجموعهای از حسگرها، دوربینها و سیستمهای کنترل از راه دور تبدیلشده است که توسط شبکههای متنوع ارتباطی به یکدیگر متصل میشوند و حجم گستردهای از کلان دادهها را پدید میآورند. توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات و نفوذ گسترده آن موجب افزایش آگاهی و مطالبه گري شهروندان شده است ازاینرو تهران سالهاست علاوه بر موضوع ارائه خدمات، از فناوري اطلاعات و ارتباطات بهمنزله ابزاري براي برقراری ارتباط مستقیم میان شهروندان و مسئولان و زیرساخت حساب پس دهی بخش عمومی به شهروندان بهره میگیرد. کیفیت محیطزیست به علت تداوم پیشرفتهای فناورانه در حوزه حملونقل و انرژي، توسعه کاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات و افزایش آگاهی و حساسیت شهروندان نسبت به مسائل زیستمحیطی بهبودیافته است. توسعه روزافزون فناوري اطلاعات و ارتباطات و پیشرفتهای صورت گرفته در حوزه حملونقل و انرژي و همچنین در اکثریت قرار گرفتن "بومیان دیجیتال"، موجب افزایش تعامل میان نقاط متفاوت جهان و نفوذ ارزشهای جهانوطنی در کلانشهرهایی نظیر تهران شده است. افزایش نقش شرکتهای دانشبنیان و ارائهدهندگان فناوري در اداره شهر از یکسو و افزایش مطالبه گري و مشارکت مردم در اداره امور شهر از سوي دیگر موجب کاهش تمرکز قدرت در حکومت محلی و تغییر نقش تصدي گرایانه آن به هماهنگکننده شده است. توسعه کاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات در فرآیند خطمشی گذاري و اداره شهر سبب شکلگیري ساختارهاي شبکهای جامعه مدنی و افزایش تعاملات شهروندان در این عرصه شده است.
نتیجهگیری
در طول دهه اخیر مفهوم آیندههای جایگزین، بهصورت گستردهای در حوزه آیندهپژوهی و سایر رشتههای علمی به کار گرفتهشده است، درواقع این واژه بهطور صریح جنبههای متفاوت تصاویر و پدیدههای آینده را مورد خطاب قرار میدهد. بسیاري از آیندهپژوهان، مفهوم آیندههای بدیل را همردیف با آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب به کار میبرند. این مفهوم از آیندههاي بدیل، باهدف توسعه شیوه تفکر درباره آینده، از طریق افزودن مفهوم آیندههای باورپذیر و ایجاد یک نماي جدید به تصویرهاي مربوط به آینده ظهور یافت. هسته مرکزي تعاریف موجود، آیندههای چندگانهای است که معرف تصاویر کاملاً متفاوتی از آینده است . درواقع در این بافتار، تأکید اصلی بر خاصیت جمعپذیری واژه آینده است. بنابراین آیندههای جایگزین در یک مفهوم گسترده، بهمثابه "مجموعهای از آیندههای ممکن" تعریف میشود. این تأکید بر آیندههاي چندبعدی، درنتیجه نارساییهای ناشی از پیشگویی و بهویژه" تعمیم نابجا "و "خطاي تک بینی" به وجود آمده است. پیشبینیناپذیری آینده و لزوم تفکر و تلاش براي ساخت آینده، سبب شده است که بسیاري از آیندهپژوهان، آیندههای جایگزین (یا تصاویر آینده) را بهمنزله یکی از مهمترین مؤلفههای دستیابی به درك بهتر از آینده، در نظر بگیرند. در این راستا با بررسی دیدگاههای مدیریت شهری بر اساس نظریهپردازان عوامل تأثیرگذار بر مدیریت شهری بررسی شد.
با توجه به پاسخ سوأل پژوهش میتوان گفت عوامل ساختاری شامل اصول تمرکززدایی، مشارکت، قانونگرایی و شفافیت و پاسخگویی است. عوامل کارکردی شامل اصول کارایی و اثربخشی، اجماع محوری، مسئولیتپذیری و عدالت وانصاف بر آیندهپژوهی در توسعه مدیریت شهر تهران تأثیرگذار هستند. همچنین با توجه به سناریو اول، الگوی مطلوب مدیریت توسعه شهر تهران با در نظر گرفتن تمرکززدایی مدیریت شهر تهران و استفاده از مدیریت یکپارچه شهری با تأکید بر مشارکت بخش عمومی و خصوصی پیشنهاد میشود.
با توجه به سناریو دوم، کاهش نقش تصديگرایانه حکومت مرکزي و واگذاري امور محلی به واحدهاي حکومت (مدیریت) محلی، ضمن بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در قانون اساسی، عملیاتی سازي سیاستهای عدم تمرکز و افزایش اختیارات شوراهاي اسلامی شهر و شهرداریها پیشنهاد میشود.
با توجه به سناریو سوم، نظام حاکمیتی کشور به فدرالیسم تغییریافته و از سبک عدم تمرکز سیاسی بهمنظور سازماندهی امور عمومی در حکومتهای محلی بهره میبرد. اختیارات و مسئولیتهای حکومت محلی بهموجب قانون اساسی، افزایشیافته است و حکومت مرکزي، جز در مواردي که با منافع و امنیت ملی در ارتباط است، دخالت چندانی در فرایند خطمشی گذاری و اداره شهر نمیکند. در این سناریو نیز بین حکومت محلی و حکومت مرکزي رابطه همبستگی برقرار است و شهروندان، جامعه مدنی و بخش خصوصی نقش فعالی در فرا گرد حکمرانی شهري ایفا میکنند.
با بررسی دیدگاههای مدیریت شهری با تأکید بر آیندهپژوهی میتوان گفت دیدگاههای مشارکتی بر مشارکت جامعه مدنی و شهروندان در تصمیمگیریهای طرحهای توسعه و مدیریت شهری تأکید دارد. چنین دیدگاهی موجب تمرکززدایی ساختار مدیریتی میشود.
شاخصهای استخراجشده از نظریههای توسعه مدیریت شهر تهران با استفاده از تکنیک تاپسیس رتبهبندی شده است. نتایج نشان میدهد که از معیارهای مورد ارزیابیشده تأکید بر ساختار غیرمتمرکز و یکپارچه مدیریتی با کسب امتیاز (0.967) جایگاه اول را به خود اختصاص داده است و در جایگاه دوم همسو کردن برنامههای حکومتی با برنامهها و تصمیمگیریهای شهری با امتیاز (0.914) قرار دارد. واگذاری وظایف و اختیارات بیشتر در حوزه برنامهریزی و تصمیمگیری و سیاستگذاری به مدیران محلی، جامعه مدنی و شهروندان با (0.487) توانسته است رتبه سوم را به خود اختصاص دهد. سایر معیارها به دلیل کسب رتبه کمتر در اولویتهای پایینهای تری قرارگرفتهاند.
با توجه به بررسی سناریوها استفاده از مشارکت بخش عمومی و بخش مردمی در کنار بخش دولتی پیشنهاد میشود. همچنین باید، تمرکز قدرت در مدیریت توسعه شهر تهران کاهش یابد و از الگوی مدیریت یکپارچه شهری استفاده شود. علاوه بر این حکمرانی بهمثابه مردمسالاری دیجیتال میتواند در آینده مدیریت شهر تهران نقش مهمی ایفا کند.
راهکارهای پیشنهادی:
ü تدوين سياستها و خط مشي هاي فضايي كلان كشور
ü توزيع مسؤليتها و اختيارات و وظايف در تمامي بخشهاي حاكميت
ü هماهنگ كننده سطوح مختلف حاكميت و نظارت و كنترل بر عملكرد آنها در چارچوب نقش حاكميتي دولت
ü ارتباط نزديك با بخش خصوصي و سازمانهاي محلي با ارائه سازوكارهاي قابل دسترس براي مردم و نهادها
ü توانمندي و نوآوري در توسعه منابع و ابزارهاي حاكميت و مديريت شهري
ü توانمندي پاسخگويي به روندهاي تغيير در شهر،پيش بيني و استقبال از روندهاي آينده
ü نقش ميانجيگري بين عاملان مختلف و سازگاري بين منافع گوناگون و رفع تعارضها
ü ارتباط و تعامل مداوم بخش خصوصي با نهادهاي عمومي و مردمي
ü تسهيل تعامل اجتماعي و سياسي گروهها براي مشاركت در فعاليتهاي حوزه عمومي
ü شناسايي منافع عمومي جامعه با تعديل منافع خصوصي افراد و گروهها و تلاش براي تحقق آن
ü پاسخ گو سازي و شفاف سازي نهادهاي عمومي و خصوصي در مورد اقدامات و تصميمات خود در اداره امور محلي
منابع
1. اسکندری ثانی، م؛ رضایی،ا (1397)، آیندهپژوهی مدیریت شهری زمینه ساز تحقق رقابت پذیری در عرصه گردشگری(مطالعه موردی: شهر زاهدان)، فصلنامه جغرافیای اجتماعی شهری.
2. برک پور، ن؛ گوهری پور، ح؛ کریمی، م (1389)، ارزیابی عملکرد شهرداریها بر پایۀ سنجش میزان رضایت مردم از خدمات شهری(نمونه موردی منطقۀ 1 و 11 شهرداری تهران)، فصلنامۀ مدیریت شهری، شماره2، ص 204.
3. براتي، ن؛ ثامني، ا؛ سليماننژاد، م (1390)، ضرورتها و الزامات مديريت يکپارچه در کلانشهر تهران(جدايي شهرستانهاي ري و شميرانات از کلانشهر تهران؛ تهديد يا فرصت)، مرکز مطالعات و برنامه ريزي شهري شهر تهران.
4. برک پور، ن؛ اسدی، ا (1388)، مدیریت و حکمروایی شهری، تهران، دانشگاه هنر.
5. بهرامی نژاد، د (1383)، مفهوم مدیریت شهری، مجموعه مقالات مسایل شهرسازی ایران، جلد 2، مدیریت شهری، دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز.
6. پدرام، ع (1388)، آیندهپژوهی حوزه اي نو براي کندوکاو، مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوري دفاعی مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، چاپ اول، 177 صفحه.
7. تقوی، م؛ طباطبائیان، ک (1387)، راهبردهای طراحی و راه اندازی رشته آیندهپژوهی. همایش آیندهپژوهی، نوآوری و همگرایی فناوری.
8. توفیق، ف (1393)، برنامهریزی در ایران و چشمانداز آینده آن، ناشر: موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی، ص 762.
9. خزائی، س؛ محمودزاده، ا 1393)، روششناسی آیندهپژوهی، ناشران: پارس ضیاء، علم آفرین، ص276.
10. زاهداني، ع؛ زهري بيدگلي، م (1391)، مديريت شهري و تبيين مشاركت اجتماعي شهروندان درشهرداري، فصلنامه مطالعات جامعه شناختی شهری، سال دوم، شماره پنجم.
11. ساسان پور،ف؛ آزاد بخت، ا (1393)، کاربرد روش آیندهپژوهی در حکمروایی خوب شهری، ششمین کنفرانس ملی برنامه ریزی و مدیریت شهری با تاکید بر مولفه های شهر اسلامی.
12. سعید نیا، ا (1383)، مديريت شهري ، سازمان شهردار يهاي كشور، جلد يازدهم.
13. شيعه، ا (1382)، لزوم تحول مديريت شهري در ايران، مجله جغرافيا و توسعه، شماره3، صص 37-62.
14. صيامي، ق؛ وکيلي، ج (1394)، تبيين سناريو هاي مشارکت جويانه و دمکراتيک نهادي در ساختار نظام حکمروايي منطقه کلانشهري تهران،مجله راهبرد و مجلس، سال 23 ، شماره 86.
15. صادقپور، ص؛ محمدیان،م( ۱۳۹۸)، بررسی مدیریت مطلوب شهری با رویکرد آیندهپژوهی در کلانشهر رشت مطالعه موردی:منطقه 5 شهرداری رشت، ششمین کنفرانس ملی پژوهشهای کاربردی در مهندسی عمران، معماری و مدیریت شهری، تهران دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی.
16. کاظمیان, غ؛ میرعابدینی،ز (1390)، آسیب شناسی مدیریت یکپارچه شهري در تهران از منظر سیاست گذاري و تصمیم گیري شهري، فصلنامه هنرهاي زیبا ، دانشگاه تهران.
17. کمانرودی، م؛ سلیمانی، م؛ زنگانه، ا؛ شریف جاهد، ش (1400)، یکپارچگی فضایی در بازآفرینی بافتهای فرسوده، مورد مطالعه شهر تهران، فصلنامه آمایش جغرافیایی فضا.
18. معصومی اشکوری، ح (1387)، راهنمایی عملی برنامه ریزی و آیندهپژوهی، چاپ اول، انتشارات پیام.
19. مهدی زاده، ج (1385)، برنامه ريزي راهبردي توسعه شهري تجربيات اخير جهاني و جايگاه آن در ايران، تهران.
20. ناظمی، ا؛ قدیری ،ر (1396)، آیندهپژوهی از مفهوم تا اجرا، تهران، مرکز صنایع نوین.
21. Aditya, C. Tyagi, S, (2018), Futuristic approach for thermal management in solar PV/thermal systems with possible applications, Energy Conversion and Management Volume 163, 1 May 2018, Pages 314-354.
22. Amer, M. Daim, T. Jetter, A, (2013). A review of scenario planning. Futures, 46, 23-40. https://doi.org/10.1016/j.futures.2012.10.003.
23. Bell, W, (2003), Foundations of Futures Studies: History, Purposes, and Knowledge (Vol. 1). New Brunswick. NJ: Transaction Publishers.
24. Daffara, P. (2011). Rethinking tomorrow’s cities: Emerging issues on city foresight. Futures. https://doi.org/10.1016/j.futures.2011.05.009.
25. Duman, T. Gokceoglu, C. Nefeslioglu, H. Sonmez, H, (2006), Application of logistic regression for landslide susceptibility zoning of Cekmece Area. Environmental Geology, 51: 241-256.
26. Gopi, K. N. Urban Growth and Industrial Location, Mohan primalani, Oxford and IBG publishing Co. New Delhi, 1980.
27. Hamada, S. Ohata, T, (2010), Seasonal variations in the cooling effect of urban green areas on surrounding urban areas. Urban Forestry & Urban Greening. Vol. 9:15–24.
28. Healey, p, (2011), Civic Capacity, Progressive Localism and the Role of Planning. RTPI Nathaniel Lichfield Memorial Lecture October, pp 1-24.
29. Jamei, E, (2016), Review on the impact of urban geometry and pedestrianlevel greening on outdoor thermal comfort, Renewable and Sustainable Energy Reviews, Vol. 54. - pp. 102-117.
30. Jerome ,G, (2003), introduction to the futures research methods series, AC/UNU Millennium Project Futures Research Methodology 0-72.
31. Krawczyk, E. John, R,(2005), Predict and Provide vs. Explore, Envision and Plan: Transforming the Urban Planning Approach towards the Future, Futures Academy, Dublin Institute of Technology , Kuwait https. ://doi.org/10.1016/j.heliyon.2018.e00590
32. Mahmud, J, (2011), City foresight and development planning case study: Implementation of scenario planning in formulation of the Bulungan development plan. Futures, 43(7), 697–706. https://doi.org/10.1016/j.futures.2011.05.011.
33. Magruk, A., (2015), Innovative classification of technology foresight methods. chnological and Economic Development of Economy, (4), 211-213.
34. Masini, E, (2001), New challenges for futures studies. Futures, 33(7), 637–647. https://doi.org/10.1016/S0016-3287(01)00006-4
35. Nayef, A. David, P,(2017), Projection for new city future scenarios e Acase study for Kuwait, https://doi.org/10.1016/j.heliyon.2018.e00590.
36. Ratciffe, john . krawczyk, E, (2011), Imagineering city futures: the use of prospective through scenarios in urban olanning, futures,pp12-14.
37. Sardar, Z, (2010), The Namesake: Futures; futures studies; futurology; futuristic; foresightWhat’s in a name? Futures, 42, 177–184.
38. Slaughter, R, (2002), Futures studies as a civilizational catalyst. Futures, 34(3–4), 349– 363. https://doi.org/10.1016/S0016-3287(01)00049-0.
[1] : این مقاله از رساله دکتری استخراج شده است.