تببین الگوی شهری بافت تاریخی شیراز به منظور بررسی ساخت بناهای میان افزا در بافت تاریخی
الموضوعات :پیمان بهرامی فر 1 , وحید قبادیان 2 , مهناز محمودی زرندی 3
1 - دانشجوی دکتری تخصصی، گروه هنرو معماری، واحد امارات، دانشگاه آزاد اسلامی،دبی، امارات متحده عربی.
2 - دانشیار گروه هنر و معماری،واحد تهران مرکز،دانشگاه آزاد اسلامی،تهران،ایران.(نویسنده مسئول) Vah.Qobadiyan@iauctb.ac.ir
3 - دانشیار گروه معماری، واحد تهران شمال،دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران.
الکلمات المفتاحية: ", " الگوی شهری_", " بافت تاریخی شیراز _ ", "بناهای میان افزا", " بافت تاریخی,
ملخص المقالة :
در کشور ایران قوانینی در جهت ساخت بناهای میان افزا در بافت تاریخی وجود ندارد از سویی برنامهی مشخصی نیز در سازمانهایی مانند میراث فرهنگی،وزارت راه و شهرسازی و دیگر سازمان های مرتبط بصورت قوانین مدون و سازمان یافته وجود ندارد و تمامی این سازمانهای نامبرده تابع قوانین منشور آتن هستند که این قوانین وآییننامهها بینالمللی است و به جنبه بومی توجه ای ندارد؛هرچند اجرای این قوانین در سازمانهای ایرانی باعث ایجاد نظم ساختاری در ساخت بناهای میان افزا شده است؛ اما مدت زمان زیادی است که بدون به روزرسانی و توجه به بوم مورد استفاده قرار میگیرد.الگوهای ساخت در بافت های تاریخی معرض اختلاف نظرهای فراوان در میان نظریه پردازان می باشد.در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکنیک تحلیل محتوای کیفی در ابتدا به دسته بندی الگوهای شهری در معماری بدنههای تاریخی در ساخت بناهای میان افزا در بافت تاریخی پرداخته شده است،سپس با توجه به نمونه موردی انتخابی،شهر شیراز به سنجش الگوی شهری بافت تاریخی شهر شیراز پرداخت شده است،که در آن بافت تاریخی و بناهای میان افزا مورد نقد بررسی قرار گرفته است،نتایج حاکی از آن است که ارزشهای معنایی معماری بدنه بافت تاریخی خیابان کریمخان شیراز در سطوح ارزشی آنی-ابتدایی،دارای بیشترین نمره و میانگین هستند که خود معرف این است که معنای صریح به معنای شناخت تقریباً آنی بدنه بهصورت بصری که سخت در حافظه انسان جای میگیرد،است؛اکثراً بصورت معنی فردی و خصوصی بوده و چیزی نیست که بهصورت عام در نزد همه افراد بهصورت مشترک برداشت شود؛درجه دوم اولویت سطح ارزشی متعلق به سطح کارکردی- ابزاری است،که ارتباط زیادی با الگوهای ذهنی مردم دارد؛بدنهی تاریخی خیابان کریمخان شیراز بیانگر خوبی برای محتوای درونی خود و عملکردش میباشد که موجب هماهنگی واقعیت بدنه با معنی تداعی شده در ذهن بیننده میشود.
_||_