کاربرد استصحاب در قوانین مدنی به تفکیک نوع آن
الموضوعات :عباس عرب خزائلی 1 , علیرضا عسکری 2 , احمد مرادخانی 3
1 - دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران
2 - استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم،ایران
3 - استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران
الکلمات المفتاحية: استصحاب, شبهات موضوعیه, شبهات حکمیه, مقتضی و مانع,
ملخص المقالة :
در شریعت مقدّس اسلام، احکام شرعی فرعی، با استعانت ادله اربعه مورد استخراج و استنباط قرار می گیرد و این در کلیات امر است و تکالیف مکلّفین در موارد جزئی و خاصّی و استنتاج احکام آن تعیین نگردیده است و از ابتداء چاره جوئی و تدبیر نگردیده است. برای حلّ این معضل، مجتهدین عظام و فقهاء عالیقدر دست به کار شدند به عرصه عمل ورود نمودند. استصحاب، یکی از اصولِ عملیه است. هرگاه شخصی به وجود موضوعی یا وجود حکمی در زمان گذشته علم و یقین نماید؛ سپس این علم در زمانِ حال، به جهتی از جهات، مورد شک و تردید و دودلی قرار گیرد، اگر اساس و مبنای معتبر را این قرار دهد که حالت سابق چه بوده است و حکم به باقی ماندن بر حالت سابق نماید، گفته می شود که آن حکم خاصّی یا آن موضوعِ خاصّی، استصحاب گردیده است. مثلاً به وجود و حیات فردی در سال یکهزاروسیصدوپنجاه علم و قطع داریم در سال 1370ایشان غایب مفقودالاثر شده و پدرش فوت نموده است. آیا باید براساس حیات او را وارث پدر به حساب آوریم و به او ارث تعلّق گیرد یا براساس مرگ، ارثی به او تعلّق نگیرد؟ در اینجا یقین سابق حیات و زندگی فرد است و شک لاحق، شک در موت اوست اگر براساس زندگی و یقین سابق عمل کنیم حیات و زندگی آن فرد را استصحاب نموده ایم. چون اصل استصحاب دارای جایگاه ممتازی در حقوق مدنی و فقه امامیه است. در این مقاله سعی در تدوین و تجزیه و تحلیل این اصل پرکاربرد در حقوق مدنی و فقه شیعه می باشد
- امامی، حسن، (1365)، حقوق مدنی، کتابفروشی اسلامیه، تهران.
2- انصاری، شیخ مرتضی بن محمد، (137)، فوائدالأصول (رسائل)، محشی، چاپ قم.
3- جوهری، اسماعیل بن حماد، (1404)، صحاح اللغه، تحقیق احمد بن عبدالغفور عطار، مطابع دارالکتب العربی، مصر.
4- حکیم، محمدتقی(علامه)، (1993)، الأصول العامه للفقه المقارن، دارالاندلس، بیروت.
5- حیدری، سید علی نقی، (1418)، اصول الاستنباط، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، چاپ دوم.
6- خراسانی، مولی محمدکاظم، (1417)، محاضرات فی اصول الفقه (تقریر محمد اسحاق فیاض)، دارالکتب العلمیه، قم.
7- خراسانی، مولی محمدکاظم، (1414)، کفایه الأصول، مؤسسه النشر الاسلامی، نجف، چاپ دوم.
8- خمینی (امام)، سید روحالله بن مصطفی الموسوی، (1364)، تحریر الوسیله، دارالعلم، قم، چاپ دوم.
9- خمینی (امام)، سید روحالله بن مصطفی الموسوی، (1414)، مناهج الوصول الی علم الأصول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران.
10- خویی، سیدابوالقاسم بن سید علی اکبر موسوی، (1386)، مصباح الاصول(تقریر محمد سرور الواعظ)، نجف مطبعه، نجف.
11- سبحانی، جعفربنمحمدحسین، (1419)، المحصول فی اصول الفقه (تقریر سید محمود جلالی مازندرانی)، مؤسسه الامام الصادق (ع)، قم.
12- سبحانی، جعفربن محمدحسین، (1421)، الموجز فی اصول الفقه، مؤسسه الامام الصادق (ع)، قم، چاپ پنجم.
13- شابطی، ابواسحاق، (1420)، الموافقات فی اصول الفقه، مکتبه التجاریّه، مصر، چاپ دوم.
14- شهابی، محمود، (1358)، تقریرات اصول فقه، کتابفروشی خیام، تهران.
15- طوسی، شیخ ابوجعفر محمدبن حسن، (1312)، عدّه الأصول، بمبئی، چاپ اول.
16- غروی نائینی (آیتالله)، محمد حسین، (1365)، فوائد الاصول (تقریر محمد علی کاظمی خراسانی)، مؤسسه النشر الاسلامی، قم.
17- کاتوزیان، ناصر، (1378)، فلسفه حقوق، انتشارات گنج دانش، تهران، چاپ دوم.
18- محمدی، ابوالحسن، (1375)، مبانی استنباط حقوق اسلامی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ چهارم.
19- مظفر، علامه شیخ محمدرضا، (1403)، اصول الفقه، دارالتعارف، بیروت، چاپ چهارم.
20- مغنیه، محمدجواد، (1975)، اصول الفقه فی ثوبه الجدید، بیروت، دارالعلم.
21- ملکی، میرزا حبیبالله، (1415) تلخیص الاصول، انتشارات مصطفوی، تهران.
_||_
1. Ansari, S.M. M. (754 AD). Favaedol Usul (Rasael). Mohshi: Qom Publication.
2. Gharavi Naeini, M. H. (1986). Fawaid Al-Usul. Qom: Al-Nashr Al-Islamic Publication.
3. Hakim, M. T. (1993). Usul Allameh Al fiqh Al -Muqaran. Beirut: Dar Al-Andalus.
4. Heydari, S. A. N. (1997). Usul Al-Istinbat (2nd). Qom: Al-Nashr Islamic Publication.
5. Imami, H. (1986). Civil rights. Tehran: Islamiyah Bookstore.
6. Juhari, I. H. (1984). Saha'ah Al-Lughah: A study by Ahmad bin Abdul Ghafour Attar. Egypt: Dar Al-Kotob Arabia.
7. Katoozian, N. (1999). The philosophy of law. Tehran: Ganj Danesh Publication.
8. Khoei, S.A.M. (2007). Mesbah al-Usool. Najaf : Mutai'ah
9. Khomeini, S. R. (1985). Tahrir Al-Wasilah. Qom: Dar Al-Ilm.
10. Khomeini, S.R. (1993). Minhaj Al-Wosool Ila Ilem Osoul. Tehran: Institute for Compilation and Publication of Imam Khomeini's Works.
11. Khorasani, M. M. K. (1993). Kifayah Al-Usul. Qom: Al-Nashr al-Islamic Publication.
12. Khorasani, M. M. K. (1996). Mohazerat Fi Usul Al-Fiqh. Qom: Dar Al Kotob Al Ilmiyah.
13. Maleki, M.H. (1994). Talkhees Usoul. Tehran: Mostafavi Publication.
14. Mohammadi, A. (1996). Principles of Islamic law. Tehran: Tehran University Press.
15. Mozaffar, A. M. R. (1983). Principles of Islamic jurisprudence (Uṣūl al-fiqh). Beirut: Dar Al-Taarof
16. Mughniyeh, M. J. (1975). Usul Al-Fiqh Fi Thawbihi Al-Jadid. Beirut: Dar Al-Iam.
17. Shabeti, A. I. (1999). Al-Muwafaqat Fi Usul Al-Fiqh. Egypt: Al-Maktabah Al-Tejarieh.
18. Shahabi, M. (1979). The principles of jurisprudence (usul al-fiqh). Tehran: Khayyam Book Store Publishing Center.
19. Sobhani, J. M. (1998). Al-Mahshul Fi Ushul Al-Fiqh. Qom : Imam Al-Sadiq (AS) Institute.
20. Sobhani, J. M. (2000). Al-Mujaz Fi Usul al-Fiqh (5th ed.). Qom: Imam Al-Sadiq (AS) institute.
21. Tusi, S.A. J. (1933). Uddat al-Uṣūl. India: Mumbai.