قاعده فقهی، حقوقی انصاف
الموضوعات :معصومه مظاهری 1 , زهرا آل اسحق 2
1 - دانشگاه تهران
2 - دانشگاه تهران
الکلمات المفتاحية: عدالت, انصاف, قاعدهیفقهیانصاف, قاعدهحقوقیانصاف, قاعدهیعدلو انصاف,
ملخص المقالة :
انصاف صرفنظر این که یک قاعدهی فقهی باشد، به دو معنا است: یکی برابری و دیگری حکم وجدان و اخلاق در یک مورد. انصاف با مفاهیم عدالت، استحسان، مصالح مرسله متفاوت است و از مواردی است که وجود آن دارای حسن ذاتی و عدم آن دارای قبح ذاتی است. قاعدهی انصاف را میتوان با استناد به آیات، سنت، اعم از روایات و افعال معصومین، و بناء عقلاء به اثبات رساند، همچنین موارد متعددی از کاربرد این قاعده در زندگی معصومین و قضاوتهای ایشان به چشم میخورد. تفاوت این قاعده با قاعدهی عدل و انصاف که توسط برخی فقها به کار رفته است، در این است که قاعدهی عدل و انصاف به معنای تنصیف است و کاربرد آن در مورد تقسیم اموالی است که در مورد مالکیت و میزان آن بین دو یا چند نفر، اختلاف وجود دارد اما قاعدهی انصاف که مقصود این تحقیق است، به معنای مدنظر قراردادن شرایط و اوضاع و احوال قضیه و دخیل کردن آنها در دادن رأی مقتضی است. انصاف در نظامهای حقوقی رومی ژرمنی و کامنلا مفهومی است که از گذشته وارد این نظامها شده و به معنای رأی بر مبنای وجدان قاضی است. در نظام کامنلا انصاف یکی از منابع حقوق به شمار میرود؛ با این حال، انصاف در حقوق ایران به عنوان یک قاعده بیان نشده و برخی حقوقدانان آن را به عنوان یک منبع حقوق که نانوشته است، مطرح نمودهاند. از طرفی این مفهوم ویژگیهای یک قاعدهی حقوقی را نیز داراست و موارد کاربرد متعددی در حقوق دارد، لذا میتواند یک قاعدهی حقوقی نیز باشد.