بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر طلاق عاطفی در بین خانواده های کرمانی (مطالعه موردی مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره درشهر کرمان نیمسال دوم 96-95)
الموضوعات :مرتضی ذره پرور 1 , زهرا بنی فاطمه شهربابکی 2
1 - استاد ، گروه جامعه شناسی ، واحد کرمان ، دانشگاه آزاد اسلامی ، کرمان، ایران
2 - کارشناس ارشد گروه علوم اجتماعی ، واحد کرمان ، دانشگاه آزاد اسلامی ، کرمان،ایران
الکلمات المفتاحية: کارکردگرایی, طلاق عاطفی, نظم درون خانواده, نحوه رابطه زوجین, دینداری زوجین,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر به بررسی طلاق عاطفی و عوامل جامعه شناختی مؤثر در آن، در شهرکرمان پرداخته است. روش تحقیق مطالعه میدانی می باشد به این معنا که محقق به طورعملی درمیدان تحقیق حاضر می شودواقدام به جمع آوری اطلاعات می کند و تکنیک گردآوری داده ها، تکنیک پیمایشی بوده که با ابزار اصلی، پرسشنامه که؛ از نوع محقق ساخته بوده، گردآوری شدند و از ابزار مکمل مصاحبه نیز استفاده شده که؛جهت مصاحبه با صاحب نظران وتایید روایی پرسشنامه بوده است. جامعه آماری (N)بطور خاص، شامل زوجینی می شودکه با یکدیگر دچار اختلالات عاطفی و روانی شده و به منظور طلاق نزد مشاورو نهادهای مشاوره مراجعه کرده اندکه؛ تعداد دقیق آنها درطول سال 1395 نامشخص بوده، از این رو تعداد200پرسشنامه طی سال 1395 به زوجینی که به مراکزمشاوره مراجعه کرده اند، اختصاص یافت.دراین تحقیق تلاش شد از روش تصادفی خوشه ای به صورت چند مرحله ای استفاده شود به صورتی که ؛ ابتدا شهرکرمان به عنوان خوشه ی اصلی انتخاب شد سپس در هرمنطقه شهری یعنی هرزیر خوشه، یک مرکز مشاوره طلاق انتخاب شد وپرسشنامه ها بین آنها توزیع گردید. چارچوب نظری این پژوهش ، تلفیقی ازنظریه کارکردگرایی پارسونز و نظم خرد چلبی و مثلث عشق استنبرگ بوده است. فرض نظری، عوامل برونی و درونی براستحکام و پیوندعاطفی خانوده تاثیرگذار بوده که؛زمینه سازطلاق عاطفی است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه ؛ متغیرهای وضعیت شغلی، نظم درون خانواده(توزیع قدرت وسرمایه اجتماعی) ودینداری زوجین، نحوه رابطه زوجین(عشق زوجین،تعهدزوجین وصمیمیت زوجین) بیشترین رابطه معنادار با میزان طلاق عاطفی را دارند.
_||_