بررسی رابطه هوش استراتژیک مدیران عملیاتی با اثربخشی تیمهای خودگردان شرکت فولاد مبارکه
الموضوعات :زهرا فروغی 1 , ناصر خانی 2 , ایرج سلطانی 3
1 - کارشناسیارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف آباد، گروه مدیریت، نجفآباد، ایران
2 - استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف آباد، گروه مدیریت، نجفآباد، ایران(عهدهدار مکاتبات)
3 - استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف آباد، گروه مدیریت، نجفآباد، ایران
الکلمات المفتاحية: مدیریت دانش, هوش تجاری, هوش رقابتی, هوش استراتژیک, تیمهای خودگردان, مدیران عملیاتی,
ملخص المقالة :
هوش استراتژیک به عنوان یک عامل تعیینکننده در تصمیمگیری موفق، نیازمند توصیف تهدیدها، خطرات و فرصتها به شکلی مفید میباشد، به نحوی که از طریق آن بتوان برنامهها و خطمشیهای سازمان را توسعه بخشید. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش استراتژیک مدیران عملیاتی با اثربخشی تیمهای خودگردان شرکت فولاد مبارکه میباشد. لذا در این پژوهش یک مدل مفهومی که ترکیبی از اجزای هوش استراتژیک و شاخصهای اثربخشی تیمهای خودگردان بود، ارائه گردید. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران عملیاتی به تعداد 450 نفر مشخص گردید. سپس پرسشنامهای طراحی و برای تأیید روایی برای چندتن از اساتید صاحبنظر در این حوزه ارسال گشت و پس از انجام اصلاحات لازم، پرسشنامهها تهیه و در بین نمونه آماری توزیع گردید که از آن میان 108 پرسشنامه برگشت داده شد که پس از حذف پرسشنامههای مخدوش، دادههای 102 پرسشنامه توسط نرم افزار پی.ال.اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از تأیید فرضیه اصلی میباشد و بیانگر این مطلب است که هوش استراتژیک به میزان 65 درصد از تغییرات اثربخشی تیمهای خودگردان را تبیین میکند. از بین فرضیههای فرعی، فرضیههای تأثیر هوش تجاری مدیران عملیاتی بر اثربخشی تیمهای خودگردان و تأثیر مدیریت دانش بر اثربخشی تیمهای خودگردان تأیید گردیدند و بیانگر این مطلب است که هوش تجاری به میزان 37 درصد و مدیریت دانش به میزان 23 درصد از تغییرات اثربخشی تیمهای خودگردان را تبیین میکند اما فرضیهی تأثیر هوش رقابتی مدیران عملیاتی بر اثربخشی تیمهای خودگردان تأیید نگردید.
_||_