مسیحیت و مسیحیان در روزگار نامسلمانی ایلخانان مغول در ایران
الموضوعات :دکترفیض اله بوشاسب گوشه 1 , علی بهادری 2
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاداسلامی واحد نجف آباد
2 - دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
الکلمات المفتاحية: ایران, ایلخانان, مسیحیت, مسیحیان,
ملخص المقالة :
مغولان در عین حال که مردمانی بدوی بوده واز ادیان و آیین های جهانشمول روزگار خود بهره مند و برخوردار نبودند، افرادی به تمامی بی دین و بی توجه به دیانت و اثر بخشی آن در عرصه های اجتماعی و سیاسی هم نبودند. شمنیزم، مجموعه آداب و عقایدی بود که جهان بینی و ایدئولوژی مغولان ملهم و متأثر از باور فلسفی و باورمندی های قومی و غیبی مبهم آن بود. رویارویی و مواجهه مغولان با انبوه سرزمین های نو گشوده و آراء و افکار و عقاید متفاوت مردمان آن، بعلاوه ضرورت نوعی سیاستورزی و استراتژی در چگونگی تعامل و تقابل اجتماعی با آن مردمان، بویژه در امر دین و باورهای مذهبی آنها که در نبود نهادهای اجتماعی امروزین بخش بزرگی از ساختار و سازمان زندگی اجتماعی و فردی آدم ها را تحت الشعاع خود قرار داده بود ایجاب مینمود تا مغولان رویکرد جدید و مشخصی در مناسبات دینی از خود ارائه کنند .. مسیحیت در این دورهی تاریخی به پشتوانه حمایت حاکمیت سیاسی وقت و نوع تعامل دستگاه حاکم با بزرگان و بدنهی جامعهی مسیحی و حمایت و هدایت ساختار سیاسی و اقتصادی آن روزگار، شرایط ویژه یافته و متفاوت از تمام دوره های حیات خود در ایران گونهی متفاوتی از حیات سیاسی و ایمانی خود را تجربه کرد . نگارندگان در این پژوهش بر آنند تا رویکرد امرای ایلخانی مغول در عهد نامسلمانی ایشان، از آغاز زمامداری هلاکوخان تا غازان خان را نسبت به مسیحیت و مسیحیان بررسی و تحولات و تأثیرات اجتماعی ناشی از این رویه و رویکرد را انتاج نمایند .