بررسی لحن روایت در داستان اعرابی درویش و ماجرای زن با او؛ بر پایۀ نظریّۀ کانون روایت ژرار ژنت
الموضوعات : جستار نامه: ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)حسین قاسمی فرد 1 , دکترسید حسین سیدی 2
1 - گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور، نیشابور، ایران.
2 - گروه زبان و ادبیّات عربی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
الکلمات المفتاحية: مثنوی, مولوی, لحن, ژنت, کانون روایت, اعرابی,
ملخص المقالة :
روایت شناسی در دهه های اخیر با ارائۀ نظریّه های گوناگون بیش از پیش مورد توجّه قرار گرفته و دست کم در ادبیّات داستانی از جهات بسیاری راه گشا بوده است. در این رابطه، یکی از نظریّه پردازان برجسته، ژرار ژنت نام دارد که با تکیه بر مقولۀ لحن، تحوّل مهمّی در روایت شناسی پدید آورده است. کاربست مبانی آراء ژنت در داستان های فارسی، بخش های نوینی از هنرنمایی نویسندگان را آشکار می کند. در حوزۀ ادبیّات داستانی کلاسیک فارسی، مولوی چهره ای ممتاز است. او در مثنوی بسیاری از موضوعات اخلاقی، عرفانی و دینی را در قالب داستان تشریح کرده است. در مقالۀ پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، تکنیک های روایی به کاررفته در حکایت اعرابی درویش و ماجرای زن با او و لحن آن با رویکرد به آراء ژنت، کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زمان غالب روایت، هم زمانی و کانون مکان روایت پربسامد، من- قهرمان بوده است. دیگر آن که، تک گویی درونی تنها مؤلّفه ای بوده که در داستان دیده نشده است. این امر، بیانگر برون گرایی شخصیّت ها و کنشگری آن ها در دنیای واقعی است.
_||_