بررسی و تحلیل مفهوم عشق در مجموعۀ دستور زبان عشق از قیصر امینپور بر اساس آراء روانشناختی رابرت استرنبرگ
الموضوعات : جستار نامه: ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)ندیم اصغری قاجاری 1 , دکترحسنعلی عباسپور اسفندن 2
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرگان، گرگان، ایران
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان، گرگان، ایران.
الکلمات المفتاحية: عشق, روانشناسی, قیصر امینپور, دستور زبان عشق, استرنبرگ,
ملخص المقالة :
قیصر امین پور در شعر معاصر فارسی، به عنوان شاعری شاخص، بخش عمده ای از سروده های خود را به پدیدۀ عشق اختصاص داده است. آنچه به این دفتر اهمیت ویژه ای می بخشد، تغییر نگرش شاعر به پدیدۀ مذکور است که از دید ادبی و روان شناختی قابل بررسی است. در این تحقیق، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و نیز، با استفاده از مبانی نظریۀ روان شناختی استرنبرگ، ابعاد مختلف عشق در مجموعۀ دستور زبان عشق بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه شاعر، عشق آرمانی را کمال آفرین می داند، اما بسامد آن در مقایسه با عشق های غیرآرمانی قابل توجه نیست که این موضوع، با توجه به شرایط جسمانی و روحی شاعر در زمان سرایش مجموعۀ مذکور و تغییر نگرش او از ایده آل طلبی به واقع گرایی، توجیه پذیر است. بر اساس آراء استرنبرگ، نگاه قیصر به پدیدۀ عشق و کیفیت آن، در این دفتر، سیر نزولی داشته و همراه با بدبینی و منفی نگری بوده است که این ویژگی، به اشعار او سویه ای رمانتیکی (رمانتیک سیاه) می دهد. غالب شعرهای او تنها از دو رکن تعهد + شور و هیجان برخوردارند و عنصر صمیمیت، در سطحی محدود بازتاب داشته است که فرجام این عشق ورزی به یأس فلسفی- شخصیتی و برجسته سازی ابعاد سیاه و ناخوشایند زندگی می انجامد.
_||_