روابط قدرت میان ایلخانان با سلاجقه روم براساس نظریه توماس هابز
الموضوعات :فاطمه رستمی 1 , زینب میرزاجانی 2
1 - استادیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
2 - کارشناس ارشد تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
الکلمات المفتاحية: سیاسی, قدرت, هابز, ایلخانان, سلجوقیان آناتولی,
ملخص المقالة :
سلاجقه روم یا سلاجقه آناتولی به مجموعه سلاطین معروف سلجوقی گفته می شود که زمان سلیمان بن قتلمش از سوی ملکشاه بر سرزمین های آنسوی روم و آناتولی دست یافتند و پس از سقوط سلجوقیان ایران تا مدت ها در شمال غرب قلمرو ایران حکمرانی کردند. تلاقی این سلسله با مغولان در سال ۶۲۹ و تحت تابعیت ایلخانان قرار گرفتن از جمله مباحث اصلی مقاله پیش روست. دستاورد این پژوهش نشان می دهد از منظر نظریه سیاسی توماس هابز ایلخانان با تکیه بر حکومت استبدادی توانستند بر سلجوقیان روم غلبه کنند. علاوه بر آن تقابل و تعامل میان ایلخانان و سلجوقیان با رویکرد نقدگرایانه هابز قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر در صدد است تا با روش تحلیلی و تبیینی به واکاوی نظریه دولت و قدرت هابز به بررسی کنش و تعامل دو سویه ایلخانان و سلجوقیان آناتولی بپردازد.دستاورد این پژوهش نشان می دهد از منظر نظریه سیاسی توماس هابز ایلخانان با تکیه بر حکومت استبدادی توانستند بر سلجوقیان روم غلبه کنند. علاوه بر آن تقابل و تعامل میان ایلخانان و سلجوقیان با رویکرد نقدگرایانه هابز قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر در صدد است تا با روش تحلیلی و تبیینی به واکاوی نظریه دولت و قدرت هابز به بررسی کنش و تعامل دو سویه ایلخانان و سلجوقیان آناتولی بپردازد.
_||_