مدرسهزدایی از مدرسه؛ بررسی پدیدارشناسانهی نقش مدرسه در تربیت سیاسی از منظر هایدگر
الموضوعات : کاوش های عقلی"علی هادوی 1 , شهلا اسلامی 2 , شمس الملوک مصطفوی 3
1 - دانشجوی دکتری رشته فلسفه عصر جدید،دانشکده حقوق،الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استادیار گروه فلسفه، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه فلسفه, علوم انسانی,واحد تهران شمال,دانشگاه آزاد اسلامی, تهران, ایران
الکلمات المفتاحية: دازاین, تقدیر جمعی, مدرسه, تربیت سیاسی, مدرسهزدایی,
ملخص المقالة :
مدرسه با وجود آنکه از جمله دستاوردهای مهم بشر بهشمار میآید و ظرفیتهای قابل توجهی بهمنظور پرورش و تربیت جوامع دارد، اما بهواسطه رفتارها و ساختارهای نامناسبی که بر آن تحمیل شدهاست، نهتنها امکان نقشآفرینی کامل خود را از دستداده، که در نگاه بدبینانه گروهی از اندیشمندان، نهادی کماثر و یا گاه بیاثر معرفی شدهاست. بهنظر میرسد اصلیترین دلیل چنین تلقیهایی عدم فهم صحیح از پدیدار مدرسه باشد. چنانچه مدرسه را نهادی اجتماعی تعریف نماییم، و نه نهادی علمی، آنگاه است که ضمن تغییر ساختار حاکم بر مدارس، از موهبت تربیت مدرسهای بهرهمند خواهیمشد. برخلاف آنچه امثال ایوان ایلیچ گفتهاند، این جامعه نیست که باید مدرسه زدوده شود، بلکه مدرسهزدایی از خود مدرسه است که میتواند ظرفیتهای حقیقی مدرسه را فعلیت ببخشد. این مهم از رهگذار پدیدارشناسانه و مبتنی بر پدیدارشناسی هایدگر قابل رخدادن خواهد بود. از نظر هایدگر مدرسه میبایست عرصهی مجال باشد، عرصهای که مدرسه و معلم به-واسطه ایجاد مجال یادگیری و سخن گفتن برای شاگردان، مهمترین نقش را به منظور اصالت بخشی به زیست آنان ایفا میکنند.