بررسی روان شناختی خودخواهی و خودبزرگ بینی با تکیه بر مثنوی معنوی مولوی
صدیقه فرمانی
1
(
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران.
)
فرزانه یوسف قنبری
2
(
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دزفول ، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول ، ایران
)
مریم اصفهانی اصل
3
(
استادیار گروه روان شناسی،دانشکده علوم انسانی، واحد اندیمشک، دانشگاه آزاد اسلامی، اندیمشک، ایران.
)
مسعود خردمندپور
4
(
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دزفول ، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران.
)
الکلمات المفتاحية: فرامن, مولوی, خودخواهی, من, خودشیفتگی, مثنوی,
ملخص المقالة :
در این مقاله موضوع خودخواهی و خودبزرگ بینی که از عوامل مهم ایجاد رنجها و بی عدالتیهای اجتماعی انسان میباشد، از دیدگاه مولوی و روانشناسی که به عنوان نوعی اختلال شخصیت به نام خودشیفتهNarcisistic مطرح میشود، مورد بررسی قرار گرفته و توصیهها و راهکارهایی مناسب جهت درمان و ترک این بیماری پیشنهاد شده است. همچنین "من واقعی" و "من کاذب و دروغین" که سایهای فریبنده از من واقعی است و نیز خودخواهی از دیدگاهی متفاوت با عنوان خودخواهی مثبت که لازمه حفظ و صیانت و عزّت نفس است مورد توجه قرار گرفته است. میتوان گفت مولانا از قرنها پیش با توجه به نگرش کل گرایانه و شناختِ فطرتِ انسان و نیز نظریه پردازان روانشناسی نوین هر کدام با بیان خاصِ خود، تکبّر و خودبزرگ بینی را نوعی بیماری و اختلال رفتاری میدانند که ناشی از توهّم و ظنّ کاذبی است که بر اثر عواملی چون مال و ثروت، مقام و منصب، زیبایی، مدارج علمی، تملق و تمجید نابجای اطرافیان و ... این احساس در فرد تقویت میشود. این پژوهش تلاشی است در جهت شناخت بیشتر مضرات و عواقب این بیماری، باشد که با تغییر ذهنیت و باورهای بیهوده و با شناخت خودِ واقعی، زمینه ساز افکار و اعمال نیک شود همان که مولانا در آموزههای ارزشمند خود با بیان حکایات و نکات اخلاقی فراوان در قالب تمثیل بر آن تأکید نموده است.