بررسی مفاهیم انسانشناسی زبان در داستان «رکسانا»
الموضوعات :الهام اسماعیل زاده 1 , کامران پاشائی فخری ( نویسنده مسئول) 2 , پروانه عادل زاده 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز ـ ایران
الکلمات المفتاحية: ادبیات داستانی, انسانشناسی زبان, رکسانا, اصطلاحات خویشاوندی,
ملخص المقالة :
زبان، سامانه مرتب و منظمی است که در هر شرایطی میتوان از آن بهره برد و انسان را قادر میسازد تا علاقهها، عقاید و ادراکش را با نشانهها توجیه کند. زبان در جامعه دارای کارکردهای متفاوتی است که این کارکردها بستگی به نوع جامعه دارد. همه مسائل مربوط به زبان و فرهنگ در شاخه بزرگ و جدیدی به نام انسانشناسی زبان که از انسانشناسی، زبانشناسی توصیفی و زبانشناسی تاریخی سرچشمه گرفته، مورد بررسی قرار میگیرد. انسانشناسی زبان به رابطة زبان با جامعه، فرهنگ و رفتار انسان میپردازد و تطور زبان را مورد مطالعه و پژوهش قرار میدهد. در این مقاله تلاش شده است تا آن دسته از مقولاتی که در حوزه انسانشناسی زبان قرار میگیرد و مؤدبپور در نگارش داستان رکسانا از آنها بهره گرفته، مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر بیانگر آن است که: در نگارش این داستان به سبب لحن محاورهای نویسنده در دیالوگنویسی کلمات تابو و اصطلاحات خویشاوندی به صورت نابرابر مورد استفاده قرار گرفته و از لهجههای اجتماعی استفاده نشده که نمودار نیز مؤید همین مطلب است. کلمات تابو در این داستان در دو موقعیت عصبیت و پرخاشگری و طنزگونه به کار رفته است.
_||_