تحلیل و بررسی دوستی و معنا از منظر ارسطو و مسکویه
الموضوعات : فقه و تاریخ تمدّنسید جلال بدری 1 , امیر عباس علی زمانی 2
1 - دانشجوی دکتری،گروه کلام،دانشکده علوم انسانی و حقوق،دانشگاه آزاد اسلام ،اصفهان(خوراسگان)،ایران
2 - عضو هیئت علمی گروه فلسفه دین دانشکده الهیات دانشگاه تهران
الکلمات المفتاحية: ارسطو, معنا, ابن مسکویه, دوستی,
ملخص المقالة :
معنا در نگاه بعضی از اندیشمندان معاصر به معنای هدف، کارکرد وارزش می باشد. و دوستی هم به عنوان مهمترین رکن ارتباط انسانی است. ارسطو و مسکویه بعنوان طلایه داران دوتمدن بزرگ وکهن یونانی و ایرانی اسلامی در کتابهای اخلاق نیکوماخوس و تهذیب الاخلاق به این مسئله پرداخت اند. لذا هدف از این مقاله، تبیین، تطبیق و تحلیل منطقی اهداف و کارکردهای دوستی از منظر آن دو می باشد. درنگاه هر دو، هدف غایی ارتباط دوستی، سعادت و نیکبختی است، که از طریق تحقّق بخشیِ حداکثریِ استعداد های ذاتیِ انسان و با عمل به ارزش های انسانی و متعالیِ دوستی در عرصه های فکری، روحی و عملی بدست می آید. مسلماً اندیشه های متفکرانِ دورکن اساسی تمدن بشری، شامل تمدن یونانی وتمدن ایرانی اسلامی که ارسطو وابن مسکویه از طلایه داران آن می باشند، کمک شایانی به اصلاح هویت ارتباطات انسانی می نماید. ارسطو معلم اول، فیلسوف یونانی 2300 سال پیش را شاید بتوان اولین فیلسوفی دانست که درزمینة ارتباط دوستی، درفصل هشتم ونهم کتاب اخلاق نیکوماخوس، بعنوان مجموعة مدّون اخلاقی پیرامون فلسفة ارتباط دوستی که به یادگار مانده است نام برد. همچنین ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مُلَقَّب به مسکویه یا ابن مسکویه رازی، معلّم ثالث شاید اولین فیلسوفی است که درفلسفة اسلامی، فلسفة اخلاق را تبیین نموده است که حکمت عملی واخلاق راباشیوة استدلال عقلی ومنطقی، منظم نموده وانسجام بخشیده وتهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق مهم ترین اثر اودر فلسفة اخلاق است که درآن اصول ومبانی علم اخلاق را به طور منظم و مستدل ارائه نموده، مقالة پنجم این کتاب بهمحبّت ودوستی،اختصاص یافته است. تبیین نظری محبّت ودوستی در اندیشة اخلاقی ابن مسکویه، به عنوان متفکری مسلمان، به درک وجایگاه حقیقی این فضیلت در حوزة اخلاق دینی،کمک زیادی می کند تا با موضع گیری درست دربارة نقش واقعی آن در روابط انسانی، زمینة نیل به این فضیلت، برای همگان در جامعه فراهم شود.