مصادیق استمداد از «انصاف» در دعاوی حقوقی با تأکید بر مبانی فقهی
الموضوعات : فقه و تاریخ تمدّنسید علی ربانی موسویان 1 , طاهره سادات نعیمی 2
1 - گروه فقه و حقوق، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلامشهر، اسلامشهر، ایران.
2 - گروه فقه و حقوق ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلاشهر، اسلامشهر، ایران.
الکلمات المفتاحية: انصاف- دعاوی حقوقی, جبران ضرر, تعدیل قضائی, احراز قصد,
ملخص المقالة :
انصاف به معنای اهتمام دقیق به تمامی شرایط و خصوصیات مسئله مبتنی بر ترجیح درونی است که بر اساس مورد یا مصداق به جهت تلطیف قوانین عادلانه بر پایه عرف، عقل و وجدان در دعاوی حقوقی به کار میرود و در عملکردهایی که دادگاه برای مرتکب آن مجازاتی در نظر نمی گیرد و فرد مرتکب، ملزم به اعطاء حقوق به ذوی الحقوق می گردد، فرصت عمل می یابد. مقاله حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که مهمترین مصادیق و کاربرد عملیاتی انصاف در دعاوی حقوقی چیست؟ که پاسخ به این سوال در ابتدا منوط به تحلیل واژه انصاف و مقصود دقیق از آن در دعاوی حقوقی است، و پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در نهایت با جستجو و استقراء در مباحث حقوق موضوعه و فقه اسلامی مصادیق و کاربردهایی انصاف را در مراحل مختلف دعاوی حقوقی می یابد که از آنجمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: تلاش تامّ قاضی در احراز ابعاد موضوع و استناد به منابع بنیادین اسلامی یا فتاوای معتبر در صورت نیافتن دلیل قانونی، تأمل در انگیزه ضارّ در جبران ضرر، احراز قصد حقیقی در طرفین عقود، تعدیل قضایی در دعاوی حقوقی، تعدیل وجه التزام یا مقابله با عهد شکنی در معاملات، عدم تأدیه خسارت در شرایطی خاص و.... و نهایتا اینکه اگرچه هر یک از قضات و دادرسان ناگزیر از وجود سلیقه ها، علاقه ها و طرز تفکر متفاوتی می باشند. به گونه ای که نمی توان انصاف را به عنوان یکی از منابع مستقل در ردیف سایر منابع برای صدور حکم معرفی نمود و ارائه داد. با این اوصاف،با توجه به معانی انصاف در دعاوی حقوقی، انصاف میتواند به نوعی قابل سریان در گزاره های قانونی و اِعمال بر اساس آن باشد، و بر اساس اصول کلی واحد اخلاقی که در تمام وجدان ها یکسان است، انصاف قابل اجرا خواهد بود.