بررسی تطبیقی نظام اخلاقی و مبانی اخلاق دینی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و جلال الدین محمد دوانی
الموضوعات : فقه و تاریخ تمدّنشهلا آبیار 1 , مهدی دهباشی 2 , سید حسین واعظی 3
1 - دانشجوی دکتری رشته کلام، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان(خوراسگان) اصفهان، ایران
2 - استاد، گروه الهیات، دانشکده علوم انسانی و حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان(خوراسگان)،اصفهان
3 - استادیار، گروه الهیات، دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان، واحد اصفهان(خوراسگان)، اصفهان، ایران
الکلمات المفتاحية: خواجه نصیر, مبادی اخلاق دینی, دوانی, اخلاق, بررسی تطبیقی,
ملخص المقالة :
اخلاق نقش مهمی در به کمال رساندن انسان دارد و نفس انسان موضوع علم اخلاق است. اخلاق دینی باید مبتنی بر خاستگاه توحیدی باشد و این نوع اخلاق نیازمند شریعت و آئین الهی است، خواجه نصیر محور تمام مسائل و اساس همه خیرات را نفس می داند. خواجه غایت علم اخلاق را سعادت ، و سعادت دارای مراتبی است که بالاترین آن نیل به قرب الهی است و سعادت را بدنی- مدنی- نفسانی می داند. خواجه اخلاق را به عنوان یک دستورالعمل کاربردی در زندگی و اجتماع به کار می برد و همه علوم را در خدمت جامعه و اصلاح خلقیات افراد جامعه بکار می گیرد . خواجه اختیار- تربیت – ایمان- تقوی – تحصیل و اکتساب- سیاست مطلوب...را از مبانی اخلاق دینی دانسته در مواردی مانند اختیار- مساله حسن و قبح- مبدا افعال با دوانی دارای اختلاف است ، در نظریه اخلاقی دوانی انسان مدنی بالطبع است و زندگی او بدون مشارکت و معاونت با همنوعانش امکانپذیر نیست زمانی که نیاز به مشارکت باشد نیاز به عدالت آشکار می شود،عدالت یا در اموری است که میان بنده و خداست یا در اموری است که میان افراد و نوع انسانی است. دوانی اخلاق را در برخی موارد تغییر پذیز و گاهی تغییر ناپذیر می داند در امواری مانند ذات انسان- نفس ناطقه- جامعیت دین- با خواجه دارای اشتراکاتی است ، در اندیشه و آثار دوانی عقل ملاک فضیلت است به گونه ای که همه قوا مطیع و منقاد عقل باشند حتی فرد شجاع را کسی می داند که افعال شجاعت به مقتضای عقل و به حکم عقل از او صادر شود، هر دو معتقدند انسان ذاتا موجودی دو بُعدی است این دو بُعدی بودن دو گونه حرکت و راه برای انسان به همراه خواهد داشت راه خیر و شر. و دین دارای جامعیتی است که همه ابعاد زندگی مادی و معنوی انسان را شامل می شود.