تبیین عشق و انواع آن در اشعار سیمین بهبهانی و عالمتاج (ژاله) قائم مقامی بر مبنای نظریۀ مثلث عشق استرنبرگ
الموضوعات : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیوجیهه ترکمانی باراندوزی 1 , فاطمه بهار 2 , احمد کریمی 3 , کورس کریم پسندی 4
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی،گروه زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه آزاد اسلامی چالوس،چالوس،ایران
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی چالوس، چالوس, ایران
3 - استادیار زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی چالوس، چالوس، ایران
4 - استادیار زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی چالوس، چالوس، ایران
الکلمات المفتاحية: عشق, نظریه, سیمین بهبهانی, ژاله قائم مقامی, استرنبرگ,
ملخص المقالة :
عشق از مضامین پر تکرار و به عنوان محرکترین عنصر حیات است که از دیرباز در خلق آثار رمانتیک و غنایی، اندیشه و زبان شاعران را مسحور کشش و لطف خود کرده است. در حوزه روانشناسی نیز نظریههای متعددی برای شناخت بیشتر عشق و تبیین آن ارائه شده است که از با نفوذترین آن نظریه مثلث عشق رابرت استرنبرگ است. او معتقد است، عشق کامل شامل سه مؤلفۀ "صمیمیت، شوریدگی و تعهد" میباشد و از فقدان هر مؤلفه انواع دیگری ازعشق شکل خواهد گرفت که کامل نبوده و نتیجۀ مطلوبی نخواهد داشت. پژوهش حاضر مطالعهای نظری است و با مراجعه به منابع کتابخانهای، به روش توصیفی _تحلیلی انجام شده است و هدف اصلی آن تبیین عشق و انواع آن در اشعار سیمین بهبهانی و عالمتاج (ژاله) قائم مقامی بر مبنای نظریۀ مثلث عشق استرنبرگ است. یافتههای پژوهش پیش رو حاکی از این است که سیمین بهبهانی و ژاله قائم مقامی تحت تأثیر عوامل مختلف، چون تجربۀ شخصی و مسائل اجتماعی عصر، به مضمون عشق و برخی از انواع آن در شعر خود پرداختند و نشان میدهد که طغیان در برابر برخی هنجارها و یا ناهنجاریهای اجتماعی سبب شده که دو شاعر مذکور به مضمون عشق در زنان سوق داده شوند؛ عدم آگاهی از ابعاد عشق کامل و انتخاب ناموثر موجب بروز گونههای عشق میشود که شواهد آن در اشعار ژاله و سیمین قابل مشاهده است و برخی از آنها با معضلات اجتماعی قابل مطابقت است.