بررسی اشکال گفتوگو در منظومههای غنایی «زهره و منوچهر» ایرجمیرزا و «ایرج و هوبره» قاسم لاربن
الموضوعات : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیعارف کمرپشتی 1 , مریم سلیمان پور 2
1 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد بابل، دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسالمی، بابل، ایران.
2 - کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسالمی، بابل، ایران.
الکلمات المفتاحية: گفتوگو, منظومههای غنایی, زهره و منوچهر, ایرجمیرزا, ایرج و هوبره, قاسم لاربن,
ملخص المقالة :
گفت و گو یکی از مهم ترین عناصر داستان و ظریف ترین و اصلی ترین ابزار خالق آثار منظوم و منثور است؛ زیرا پیرنگ را گسترش می دهد، درون مایه را به نمایش می گذارد، شخصیّت ها را معرّفی می کند و وقایع داستان را پیش می برد.در این پژوهش اشکال گفت وگو در آخرین منظومه های غنایی کلاسیک فارسی؛ زهره و منوچهر ایرج میرزا و ایرج و هوبره قاسم لاربن به شیوة توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که اشکال گفت و گو در کدام منظومه برجسته تر است و چرا؟ یافته های پژوهش نشان می دهد از نظر کمّی بسامد گفت و گو در زهره و منوچهر با 18/65 % بیشتر از ایرج و هوبره با 43/51 % است؛ امّا تنوّع و گستردگی اشکال گفت و گو در منظومة ایرج و هوبره نمود بیشتری دارد. در زهره و منوچهر گفت وگوهای دو نفره ـ بیشتر از زبان زهره ـ برجسته است؛ امّا در ایرج و هوبره علاوه بر به کارگیری این شکل، از گفت وگو با شخصیّت های فرعی داستان، حدیث نفس، گفت و گو با عناصر طبیعی و جانداران، تک گویی نمایشی و مکاتب ه ای با بسامد بیشتری بهره گرفته شده است. با آنکه نمی توان توانمندی ایرج میرزا را از نظر دور داشت؛ امّا از نظر کیفی لاربن با تنوّع در قالب گفت و گو، پرداختن به موضوعی ملموس، واقعی و برگرفته از حقایق جامعه، درگیری عشق مادّی با عشق آرمانی به وطن، به کارگیری زبان معیار و به سرانجام رساندن داستان، در حقیقت نمایی داستان موفّق تر عمل کرده است.