بررسی تأثیر جنسیّت بر زبان پارهای از نویسندگان زن و مرد معاصر ایران
الموضوعات : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیعلی اکبر باقری خلیلی 1 , زهرا مقدسی 2
1 - دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه مازندران
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه مازندران
الکلمات المفتاحية: رمان, gender, زبان, novel, language, Feminism, Sociolinguistics, social linguistics, جنسیّت, جامعهشناسی زبان و زبانشناسی اجتماعی,
ملخص المقالة :
بسیاری از نظریهپردازان قلمرو زبان و جنسیّت، زبان را صرفاً بازتابی از جنسیّت میدانند و میان زبان نویسندگان زن و مرد در حوزههای دستوری، از دیدگاه واحدهای زبانی، اعم از واژه ،گروه و جمله، تفاوتهایی قائل میشوند. از دیدگاه این گروه، زن و مرد نهتنها از لحاظ ویژگیهای جسمانی، فیزیولوژیکی، طرز رفتار و حرکات با هم تفاوت دارند؛ بلکه رفتار زبانی آنها نیز از پارهای جهات از یکدیگر متفاوت است. از همین رهگذر، اگرچه عدهای نفوذ فرهنگ مردسالارانه را سبب عمدة پیدایش نوعی زبان مردانه در ادبیّات میدانند و برای درهمشکستن سلطة آن، به زبان و ادبیّات زنانه روی آوردهاند، اما تفاوتهای کلامی زن و مرد را میتوان بیشاز هرچیز، برخاسته از موقعیت اجتماعی و نقش آنها در جامعه دانست. بررسی تأثیر جنسیّت در چهار رمان نویسندگان زن و مرد دهة شصت دلالت بر آن دارد که مردان در گریز از هنجارهای زبانی جسورتر و زنان نسبت بدان پایبندترند. همچنین مردان قواعد دستوری زبان را بیشتر از زنان نقض میکنند و زنان به زبان دستورمند مقیّدترند. گریز مردان از قواعد دستوری و مقیّدبودن زنان بدان، اگرچه حکایت از آن دارد که ذهن زنان نظامپذیرتر از مردان است، اما همین امر جسارت زنان در خلّاقیّت و نوآوری ادبی را کاهش میدهد. فراوانی کاربرد واژگان تند و خشونتآمیز در آثار مردان نسبتبه زنان، علاوهبر نشان از خصوصیات فیزیولوژیکی مردان، میتواند ناشی از نقش سیاسی-اجتماعی آنان نیز باشد. کثرت کاربرد جملههای پرسشی ایجابی در مردان و پرسشهای بلاغی در زنان میتواند مؤیّد این امر باشد که ابهام، پیچیدگی و رازوارگی دنیای زنان بیشاز مردان است و فراوانی کاربرد جملههای تأکیدی در آثار زنان میتواند بیانگر نادیدهانگاشتن آنها در مناسبات اجتماعی و ضرورت اظهار حضور در تعاملات اجتماعی باشد
_||_