شکلشناسی راوی در حکایات کرامتهای عرفانی
الموضوعات : عرفان اسلامی
1 - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه سلمان فارسی کازرون، ایران.
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه سلمان فارسی کازرون، ایران.
الکلمات المفتاحية: راوی, حکایات کرامات, روایتشناسی ساختگرا,
ملخص المقالة :
حکایات کرامات، روایاتی است که کارهای خارقالعاده اولیا را بیان میدارد. حجم زیادی از تذکرههای صوفیانه به ذکر حکایاتی در باره کرامات اولیا اختصاص یافته است. این روایات جایگاه ویژهای در ادبیات عرفانی دارد و تمام ویژگیهای یک روایت خوب از جمله ساختار را داراست. ساختارگرایی، تحلیلی است که به ساختار و مناسبات درونی اجزاء یک اثر ادبی یا هنری میپردازد. یکی از عرصههای تحلیل ادبی ساخت گرا، عرصه روایتشناسی است. روایتشناسی در پی کشف زبان و قواعد پنهان روایتهاست. یکی از اصولی که روایتشناسان ساخت گرا به آن میپردازند، شکلشناسی راوی است. این که راوی کیست؟ چگونه روایت را مطرح میکند؟ از چه جایگاهی داستان را تعریف میکند و غیره. این مقاله تلاش دارد، با استفاده از روشهای توصیفی و تجزیه و تحلیل ساختارگرایی، شکلشناسی راوی را در حکایات کرامات: طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری(5 و 4 ه. ق.)، اسرارالتوحید محمد بن منور(5 و 4 ه. ق.)، تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری(7 و 6 ه. ق.)، نفحات الانس جامی(9 ه. ق.) و طرائق الحقائق معصوم علی شاه (14 و 13 ه. ق.) مشخص نماید. این بررسی بر اساس نظریات روایتشناسان ساخت گرا و با نگرش به ادبیات عرفانی صورت پذیرفته است. پژوهش نشان میدهد که در حکایات کرامتهای عرفانی، راوی، شخصی متعین و مجزا از نویسنده است. او میتواند شناس یا ناشناس، دانای کل نامحدود یا محدود و دید درونی یا بیرونی داشته باشد، اما نقل قولهایش مستقیم است و زمان، ضمایر و رنگ و بوی شخصیت را دارد.
_||_