بررسی قانونجذب در اندیشه عرفانی مولانا
الموضوعات : عرفان اسلامیبنفشه کرمی 1 , ملکمحمد فرخزاد 2 , رضا حیدری نوری 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ، واحد ساوه ،دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه ،ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. نویسنده مسئول:
mmfzad@iau-saveh.ac.ir
3 - استادیارگروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران.
الکلمات المفتاحية: مثنوی, مولانا, Masnavi, Rumi, تجسم, Incarnation, قانونجذب, آرزو, Law of Attraction, Wish,
ملخص المقالة :
قانونجذب باور به این مسأله است که با تمرکزبر اندیشهها و افکار مثبت یا منفی، به هرچه که بیندیشیم همان امر محقق میشود. قانونجذب قانون جهان شمولی است که میگوید پس از تعیین هدف و تسریع تلاش برای رسیدن به آن باید بهطور دائم افکار، اعمال و احساسات خود را با خواسته و هدف مورد نظر هماهنگ و همسو ساخت. ما هرآنچه را که اغلب به آن فکر میکنیم، چه خوب و چه بد، جذب میکنیم. مولانا قرنها پیش از آن که صحبت از قانونجذب بهعنوان یکی از قوانین موفقیتآمیز جهانی به میان آید و هماهنگی با کائنات در راستای نیل به مقصود و مطلوب در آن مطرح گردد، با آگاهی و هوشیاری، بسیاری از این قوانین را دریافته و این قانون را در کمال دقت به شکلی عملی و کاربردی معرفی نموده و به کار برده است؛ سراسر مثنوی مولانا ارائۀ قوانین جهانشمولی است که هر یک به نوعی حیطهای از قانونجذب را د ر بر میگیرد. این مقاله به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای و سندکاوی، به بحث و بررسی پیرامون تأثیرگذاری فکر و قوانین حاکم بر آن میپردازد. نتایج و یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مولانا بسیار پیشتر از آنکه قانونجذب در علوم روانشناسی و فلسفۀ نوین مطرح گردد در لابهلای افکار و اندیشههای عرفانی خود به این قانون توجه ویژه و خاصی داشته است. مولانا در مثنوی به قانونجذب باعنوان قدر مشترک و این همانی اشاره میکند؛ این قدر مشترک سبب جذب چیزی میشود که به آن فکر میکنیم.
_||_