فقر عارفانه و حماسی در نگاه علامه اقبال لاهوری و اهالی سلوک
الموضوعات : عرفان اسلامی
1 - استادیاردانشگاه صدا و سیما. ایران
الکلمات المفتاحية: عرفان, حماسه, انسان ایدهآل, فقر, بینیازی, فخر, درویشی,
ملخص المقالة :
بحث فقر و فقیر در نظرگاه عارفان و صوفیان جایگاهی بس مهم دارد. خواجه عبدالله در تعریف فقر میگوید: فقر نامی برای بیزاری جستن از دارایی و دارا دیدن خویش است. نجمالدین رازی، آن را با عزت و افتخار همزاد میبیند، قشیری شعار اولیا و پیرایۀ اصفیایش دانسته و درویشان را گزیدگان خدا و موضع رازهای او میخواند. نوری، فقر را با آرامش، ایثار همراه دیده و ابوسهل خشاب آن را با عزّ و عرش مینگرد. ابوحفص فقر را در سخا و فراخ دستی و نیز برتری داد برستد معنا میکند و ابن جلا شرف فقر را زیبندۀ خرامیدن میداند. عبدالرزاق کاشانی، فقیر را آن کسی میداند که هیچ دارایی و موجودیتی جز برای خدا نبیند. مولانا جلالالدین، فقر را با قناعت، امنیت، تقوی، ناز، استغنای معنوی و نهایتاً نور ذوالجلال درآمیخته میداند و سعدی هم آن را با بذل و بخشش، قناعت و آزادگی همریشه و همسو مینگرد. شبستری هرکاری را در وادی سلوک به وفق فقر عالی یافته و لسانالغیب- حافظ- هم ارزشهایی چون قناعت، تنعم، خرسندی، بر تاج و تخت خسروی، آز ستیزی، بلندهمتی، کرامت، حشمت، دولت عشق، نازیدن بر فلک و حکومت بر ستاره را همه یکجا در فقر میبیند. علامۀ اقبال لاهوری، فقر را مشتمل بر عرفان، حماسه، شکوه و سرفرازی دانسته و مجموعهای از آموزههای حکمی، ارزشی و آیینی را به عنوان ثمرات و برکات آن برمیشمرد انسان فقیر، انسان آرمانی اقبال است.
_||_