تجلی ذاتی خدا در کائنات به روایت عهد عتیق و قرآن با تکیهبر تفاسیر عرفانی قرن سیزدهم میلادی و قرن هفتم هجری
الموضوعات : عرفان اسلامیسعیده الوان 1 , بخشعلی قنبری 2 , محمدرضا آرام 3
1 - دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، واحد تهران مرکزی،دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران.
2 - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد تهران مرکزی،دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران.نویسنده مسئول: dr.gh6570@gmail.com
3 - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران.
الکلمات المفتاحية: خدا, قرآن, مقایسه, god, Essence, تورات, Quran, Comparative, تطبیقی, ذات, Manifestation, تجلی, عهد عتیق, Old Testament,
ملخص المقالة :
یکی از راههای شناخت خداوند، از طریق درک تجلی ذاتی خدا در کائنات است که به کمک اسماء و صفات و افعال حاصل می شود. یهودیان بهرغم پایبندی به توحید در متون دینی و معتبرشان، بعضاً تمثل و تجسد را به ذات الهی نسبت دادهاند درحالیکه قرآن کریم باوجود پذیرش تمثل برای برخی موجودات، تمثل و تجسد را برای ذاتخداوند نفی می کند و قائل به تجلی ذاتی در تمام خلقت است. خدا در عهد عتیق با اسامی متعددی معرفیشده و در مواردی صفات انسانی دارد و بر یهودیان به طرقی ملموس، متجلی میشود. حضور خداوند در سراسر عهد عتیق با عنوان شخینه بهمثابه مخلوقی جدای از خداوند به بندگان اعلامشده و حضور خداوند در بین مردم به حضور شخینه مشروط است درحالیکه قرآن، حضور الهی را دائمی می د اند. تجلی ذاتی خدا در قرآن بهگونهای است که شائبه تشبیه در آن نباشد درحالیکه در تورات دستکم در مواردی به حضور مستقیم و تصورات انسانی از خداوند اشارهشده است و همین استفاده از الفاظ انسانی و نسبت دادن رفتارهای انسانی به خداوند در عهد عتیق، شناخت خدا را از مدار تنزیه وارد مدار تشبیه نسبتاً شدیدی میکند؛ هرچند که میتوان وجود چنین عباراتی را صرفاً برای نزدیکتر ساختن مفهوم ذات الهی به ذهن بشر دانست و آنها را بهمنظور درک عامه بهگونهای تأویل نمود که با تنزیه خداوند منافات نداشته باشد ولی هیچ کتابی مانند قرآن، به تنزیه خداوند از هرگونه باور شرکآلود نپرداخته است. بر اساس آموزههای قرآن، خداوند در همه مخلوقات تجلی کرده است و ذات الهی قابلرؤیت نیست و نخواهدبود.
_||_