بررسی تحلیلی تأثیر ذهن و زبان سنایی بر مولانا (بر اساس رویکرد بینامتنی)
الموضوعات : عرفان اسلامیکتایون مرادی 1 , علی محمد مؤذنی 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.
2 - استاد تمام گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: سنایی, مولانا, مثنوی مولوی, حدیقهالحقیقه, بینامتنیت,
ملخص المقالة :
بدیهی است که تصوّف و عرفان از موضوعات بسیار مهم در تحولات شعر فارسی در قرن ششم بوده و سنائی نخستین کسی است که به ایجاد منظومه های بزرگ عرفانی (چون حدیقهالحقیقه و طریقالتحقیق) توجّه کرده است. علاوه بر این، بسیاری از قصائد او به موضوع اخیر اختصاص داده شده است. بررسی احوال و آثار مولانا و سنایی درنظر ادیبان و محقّقان فارسی زبان – اعم از ایرانی و غیرایرانی- بسیار مهم بوده است. نگارنده در این جستار برآنست که با روش تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعۀ بینامتنی، به بررسی تأثیرات سنایی بر مولوی بپردازد. برآیند تحقیق نشان میدهد که مولوی با همه عظمت و بزرگی، عمیقاً متأثّر از اندیشه و آثار شاعر غزنه است. مولوی هرگاه به مسائل عارفانه و عشق و ایمان صادقانه میپردازد، خود را به سنایی بیش از دیگران نزدیک میبیند. به تعبیر محقّقان، مولوی بیشترین اقتباس را از آثار و اشعار سنایی داشته است و این اقتدا تا آنجا پیش میرود که برخی مولوی را متهم به پیروی بیش از حد از سنائی میکنند. این تأثیر با هنرنماییهای مولوی در زمینۀ ذهن و زبان و تصاویر و حکایات با زیبایی بیشترخودنمایی میکند.
_||_