تعلیم ناخودآگاه در قصههای مثنوی(با نگاهی به حکایتهای شرح سروری بر دفتر چهارم مثنوی معنوی)
الموضوعات : عرفان اسلامیبیتا نوریان 1 , علی محمد سجادی 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - استادتمام گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: مثنوی معنوی, عرفان, تمثیل, شرح سروری, تعلیمِ ناخودآگاه,
ملخص المقالة :
از جمله شیوه های مؤثر ارتباط با ناخودآگاه مخاطب در متون عرفانی به منظور القای بهتر آموزههای عارفانه، استفاده از تمثیل و استعاره است که در این ساحت، میتوان با ابعاد ژرفتری از روان آدمی ارتباط برقرار کرد و به شکلی غیرمستقیم تأثیر فراوانی در امر آموزش افراد گذاشت. این روش، از جمله روشهای مشترک میان تکنیک های روانشناسانه مدرن و متون تعلیمی صوفیانۀ ادب فارسی است. تمثیل، استعاره و کهن الگوها که بخش مهمی از ژرف ساخت متن های ادبی عارفانه را تشکیل می دهد، باوجود تعاریف کمابیش مشخصی که از آنها، از سوی یونگ و برخی روانشناسان دیگر ارائه شده است، برای مخاطبان آشناست، اما هنوز ماهیت این بخش از روان آدمی و ارتباط آن با پیش زمینههای فرهنگی و قومی و عصبی انسان جای بحث فراوانی دارد و بکارگیری آنها در قصههای عرفانی و آثار کلاسیک ادبی و تشریح و واکاوی آنها میتواند این شگردها را تفسیر کند. مثنوی، مهمترین متن ادب فارسی در استفاده از این شگردهاست که مولانا عمیقترین موضوعات حکمی و عارفانه را در قالب تمثیل های ساده و پیچیده طرح و ارائه میکند. شرح سروری، یکی از شروح مفصل بر مثنوی است که شارح خود نیز به آوردن حکایاتی در ایضاح و اثبات آموزههای مثنوی میپردازد. در این پژوهش با تحلیل برخی از تمثیلات مثنوی و حکایتهای شرح سروری به معرفی و تبیین زوایایی از تفکرات و حوزههای تعلیمی مولانا از این منظر پرداخته و دریافته میشود که بسیاری از فنون روشهای روان درمانگرانه امروزین در قصهها و تمثیلهای مثنوی جریان دارد.
_||_