تحلیل تطبیقی مفاهیم عشق وصلح در مثنوی مولانا و آثار روزنبرگ
مریم بابایی
1
(
دانشجوی دکتری تخصصی زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران.
)
رضا حیدری نوری
2
(
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. نویسنده مسئول:
)
محمدتقی قندی
3
(
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران
)
الکلمات المفتاحية: «مولانا», «صلح», «عشق», «رویکرد ارتباط بدون خشونت», «روزنبرگ»,
ملخص المقالة :
امنیت، آرامش و صلح از دیر باز جزو نخستین نیازهای بشر برای حفظ بقا بوده است. به همین دلیل از دیرباز اندیشمندان مولفه های بسیاری را برای رسیدن به صلح معرفی کرده اند که ادیبان نیز در آثار خود به آن توجه کردهاند. مولانا شاعر و عارف قرن هفتم دراثر خود، مثنوی شریف، به آن پرداخته است و بر عشق به عنوان راهکاری برای رسیدن به صلح وآرامش تاکید کرده است . بیش از 7 قرن بعد از او در غرب ، روانشناسی به نام مارشال روزنبرگ در رویکردی بهنام ارتباط بدون خشونت، از لوازمات رسیدن به دنیای فارغ از خشونت را ، عشق عنوان می کند. مولانا و روزنبرگ ، به عشق به عنوان، مهمترین مولفه برای رسیدن به صلح توجه کردهاند. هردو، راه رسیدن به صلحِ بیرون را ابتدا ، رسیدن به صلح درونی دانستهاند و هر دو اندیشمند متفق القول هستند که برای رسیدن به صلح ، لازم است ، عشق وارد زندگی انسان شود. این مقاله پژوهشی به شیوه توصیفی -تحلیلی ؛ به تحلیل تطبیقی جایگاه عشق در رسیدن به صلح نزد این دو اندیشمند میپردازد با این هدف که نشان دهد طبق نظریات این دو، عشق چگونه با تاثیراتی که بر روان وعملکرد فرد می گذارد، خواهد توانست صلح را برای انسان و جهان پیرامونش به ارمغان آورد. واژه های کلیدی: عشق، صلح، مولانا، روزنبرگ، رویکرد ارتباط بدون خشونت
_||_